روزنامه همشهری: اگرچه پرسپولیس با غایبان زیادی راهی اراک شد تا مقابل تیم سرسخت آلومینیوم قرار بگیرد و اگرچه زمین خراب و باد شدید هم روی کیفیت نمایش این تیم اثرگذار بود، اما به جرأت میتوان گفت کمتر هوادار و مخاطبی میتوانست چنین نمایش ضعیف و ناامیدکنندهای را پیشبینی کند. پرسپولیس در حالی با گل دقایق آخر علی علیپور از شکست در برابر آلومینیوم گریخت که شاید باخت این تیم هم کسی را متعجب نمیکرد. بهطور کلی یک فوتبال بد دیدیم و در این میان نمایش پرسپولیس ضعیفتر هم بود؛ تیمی که تا میانههای نیمهدوم و زمان دریافت گل اصلا در زمین دیده نمیشد و تنها ضربه داخل چارچوبش به گل مساوی تبدیل شد. حالا و یکماه بعد از حضور در پرسپولیس، حتما کارتال فهمیده که تیمش چقدر کار دارد!
کرنر یعنی گل!
بزرگترین مشکل پرسپولیس، همچنان همان دریافت گل از روی ارسال از کنارهها و ازجمله ضربات کرنر است. این داستان بهقدری در زمان گاریدو تکرار شد که در نهایت او شغلش را از دست داد. بسیاری از او انتقاد میکردند که چرا نمیتواند اشکال به این آشکاری را برطرف کند.آش بهقدری شور شد که بعضا حتی شائبه کمکاری بازیکنان هم به میان آمد، اما با ترک نیمکت از سوی گاریدو هم مشکل حل نشد. نه باقری توانست بر این معضل چیره شود،کارتال هم میگوید حتی پیش از حضور در پرسپولیس با تماشای مسابقات این تیم متوجه ضعف روی ارسالها شده بود، اما هنوز نتوانسته سر و سامانی به این وضعیت بدهد. پرسپولیس در دوران کارتال هم 2گل از روی کرنرها از فولاد و آلومینیوم خورده است. عجیب آنکه هر بار هم یک بازیکن این فرصت را به رقبا میدهد؛ گاهی کنعانی، گاهی محمدی و گاهی هم مثل این مسابقه آخر، خدابندهلو. اصلا انگار پرسپولیس روی کرنرها تمرین هم ندارد. به هر حال حتی بارسلونا و رئال هم اگر در هر بازی به همین راحتی گل بخورند، درنهایت به جایی نخواهند رسید. نمیشود مفت و مجانی از حریف عقب بیفتی و با کلی تلاش و تقلا تازه دنبال مساوی کردن یا بردن مسابقات باشی.
این تیم من نیست
شاید تنها روزنه امیدی که از دل بازی بد اراک به روی پرسپولیسیها گشوده شده، 20دقیقه بازی دادن اسماعیل کارتال به 2بازیکن جوان تیم بود: ابوالفضل بابایی و علیرضا عنایتزاده. فارغ از اینکه این دو جوان چه کیفیتی داشته باشند و حتی با وجود درنظر گرفتن غایبان پرشمار تیم، باز همین که آنها بازی کردند خوب بود، بهویژه که خود کارتال هم بعد از مسابقه تأکید کرد بابت استفاده از بازیکنان آکادمی خوشحال است. این اتفاق در سالهای گذشته باید در پرسپولیس میافتاد که نیفتاد. همچنین کارتال در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد از تیمی که دارد راضی نیست، اما نمیخواهد خیلی حرف بزند. او گفت به ناچار تا پایان فصل با همین نفرات بهکار ادامه خواهد داد، اما بعدا «خیلی چیزها در باشگاه تغییر میکند.» نیاز به هوش بالایی نیست که بدانیم این اظهارات مربی ترکیهای، رسما خط و نشان کشیدن برای خیلی از بازیکنان اشباعشده فعلی بود؛ کسانی که اگر بخواهند به همین روند ادامه بدهند، آخر فصل باید با تیم خداحافظی کنند.
جوانی کجایی؟
مشکلات فراتر از تصوری که میانگین سنی بالای پرسپولیس برای این تیم ایجاد کرد
پرسپولیس شنبه در یک مسابقه مهم در حالی به مصاف آلومینیوم اراک رفت که امید عالیشاه، کاپیتان خود را بهدلیل مصدومیت در اختیار نداشت. حالا حتی محاسبه اینکه عالیشاه در این فصل چندبار مصدوم شده، بدون استفاده از کاغذ و قلم ممکن نیست؛ اتفاقی که بار دیگر بحث بسیار مهم میانگین سنی بالای سرخپوشان و پیامدهای فراتر از تصور آن را داغ کرده است. غیر از نتیجهای که پرسپولیس این هفته به دست آورد و اساسا رتبهای که فصل را با آن تمام خواهد کرد، بسیار قطعی و روشن است که این تیم برای فصل آینده باید یک پوستاندازی جدی و اساسی داشته باشد.
۵مصدومیت، ۱۵بازی غیبت
آسیبدیدگی اخیر امید عالیشاه که گویا بعد از بازی با النصر و در تمرینات پرسپولیس گریبان او را گرفته، پنجمین مصدومیت متفاوت کاپیتان ۳۳ساله سرخپوشان به شمار میآید؛ آسیبدیدگیهایی با دلایل گوناگون که تاکنون باعث شدهاند او ۱۵بازی را در این فصل از دست بدهد که اصلا آمار جالبی نیست. درحالیکه وارد یکسوم پایانی لیگ برتر میشویم، عالیشاه در این فصل فقط در ۵مسابقه بهعنوان بازیکن ثابت به میدان رفته و خودتان میبینید که این آمار چقدر پایین است. البته که او هر وقت بوده به تیم کمک کرده، اما نرخ بالای مصدومیتها و غیبتها عملا روی تواناییهای این بازیکن سایه میاندازد.
آمار عجیب وحید امیری
عالیشاه در پرسپولیس تنها نیست. این تیم بازیکنان پا به سن گذاشته دیگری هم دارد که با مصدومیتهای پیاپی دست به گریبان هستند. در این میان مورد وحید امیری جالب توجه است؛ بازیکنی که مطابق آمار، در یک فصلونیم اخیر 27بازی را بهدلیل مصدومیت از دست داده. میدانیم حواسمان هست و قبلا هم نوشتهایم که امیری در سایر مسابقاتی که بوده، خیلی مؤثر عمل کرده، اما نمیشود این حجم از نبودنها را هم ندید. به هر حال لیست بزرگسالان باشگاه محدودیتهایی دارد، کادرفنی روی بازیکنانی که جذب کرده حساب میکند و در نتیجه اگر بازیکنی این همه مسابقه را از دست بدهد، عملا معادلات فنی و تاکتیکی تیم به هم خواهد ریخت. بعد هم درنظر داشته باشید که این روند، رفتهرفته بدتر هم میشود، چون طبیعتا سن بازیکنان بالا میرود.
خسته و اشباعشده
دیگر پیامد میانگین سنی بالا هم سیری و خستگی بازیکنان است. طبیعتا وقتی سن یک فوتبالیست بالا میرود، اشتها و انگیزه او کاهش مییابد؛ مخصوصا که اگر مثل بازیکنان فعلی پرسپولیس، سالها افتخارات فراوان بهدست آورده باشد. از سوی دیگر طراوت و جنگندگی بازیکنان مسن را هم نباید با جوانان کمسال مقایسه کرد. ببینید که در میانههای بازی با النصر عربستان، چطور سنگینی در ساق پای برخی بازیکنان پرسپولیس موج میزد؛ نفراتی که نتوانسته بودند از خستگی نبرد 120دقیقهای با سپاهان فارغ شوند.
یک فرضیه بدبینانه
در نهایت باید به یک فرضیه بدبینانه هم اشاره کنیم که البته خیلی مورد تأیید خودمان نیست، اما این روزها زیاد تکرار میشود. میگویند اجتماع بازیکنان قدیمی با سن بالا در یک تیم، این خطر را دارد که آنها رفتهرفته خودشان را مالک تیم بدانند و از آنجا که کمکم خارج از مجموعه آینده دیگری برای خودشان متصور نیستند، جلوی تغییرات احتمالی را بگیرند. مثلا اگر یک مربی شروع کرد به بازی ندادن آنها یا موقعیتشان به خطر افتاد، به جای پذیرفتن موضوع، با او زاویه پیدا کنند و به قول معروف توی کارش بگذارند. غیراز اینکه پرسپولیس فعلی مصداق این داستان هست یا نه، پیر شدن مجموعه بهصورت بالقوه چنین خطراتی دارد، بنابراین مدیران موفق، آگاهانه همیشه تیمشان را پویا نگه میدارند؛ در ترکیبی متعادل از ثبات و تجربه با جوانی و انگیزه. این اتفاقی بود که طی ۴-۳سال اخیر برای پرسپولیس نیفتاد.