
م. شریفی: این روزها در تابلوهای شهری و رسانه های جمعی، عنوان *تاکسی برقی* به چشم می خورد، پروژه ای که طی دو سال اخیر با شتابی هیجانی، با محوریت وزیر سابق صمت (وزیر نیروی فعلی) و توجه ویژه شهرداری تهران در حال پیگیری است. اما آیا این پروژه از دیدگاه های مختلف زیست محیطی، اقتصادی، ترافیکی و ... برنامه درستی است؟
در این نوشته خلاصه ای از برخی ملاحظات در این باب مرور می شود:
نقاط قوت طرح:
- کاهش آلایندگی زیست محیطی(هوا و صدا)،
- کاهش مصرف بنزین،
- بهبود کیفی خدمات حمل مسافر،
-ارتقای زیبایی شهری.
برخی اشکالات طرح:
سهم ناچیز در کاهش آلودگی: کل ۸۰ هزار تاکسی تهران سهم ۲.۱ درصد از آلایندگی pm2.5 را دارند، برقی سازی ۲۷ هزار دستگاه از این ناوگان (هدف پروژه) می تواند حداکثر ۰.۲۵ درصد کاهش ایجاد کند! حال آنکه به اعتقاد بسیاری از متخصصین فرآیندهای تولید برق فسیلی و بازیافت باطری می تواند آلایندگی بیشتری را در محیط زیست ما ایجاد نمایند.
هزینه بهره برداری : هرچند تامین هزینه اولیه خرید این ناوگان مشکلی اساسی برای رانندگان واقعی است، اما با توجه به سرکوب نرخ کرایه تاکسی توسط حاکمیت حتی هزینه نگهداری ناوگان داخلی موجود (پراید و سمند) هم به سختی برای رانندگان مقدور است، تامین هزینه های سرسام آور لوازم یدکی چینی با این کرایه های کم چطور ممکن است؟!
استهلاک زیاد سرمایه: سهم زیاد ارزش باطری در خودروی برقی (۴۵ درصد) یک چالش اساسی برای خریداران در تمام دنیاست، اگر طول عمر باطری را برای تاکسی حدود پنج سال فرض کنیم، در پایان سال پنجم مالک تاکسی با حدود ۸۰ درصد افت سرمایه مواجه خواهد شد و خرید باطری جدید یعنی پرداخت هزینه دوبرابر ارزش روز تاکسی!
زیرساخت شارژ: صرف نظر از خاموشی های اخیر که نشان از کسری تأمین برق در کشور است، زیرساخت شارژ این ناوگان ایجاد نشده و با این حساب مالک هر تاکسی باید حدود ۵ساعت در شبانه روز از برق خانگی برای شارژ استفاده کند، بدون اینکه هیچ تفکیکی برای حمایت از این مصرف برق لحاظ شده باشد.
نارضایتی رانندگان: باتوجه به عدم توجیه اقتصادی در سرمایه گذاری و بهره برداری، نارضایتی رانندگان به عنوان رسانه های پویای شهر که زندگیشان متاثر از یک تصمیم غلط قرار می گیرد، می تواند تبعات اجتماعی جدی به دنبال داشته باشد.
امنیت و مدیریت ناوگان: ناوگان برقی بر بستر یک پلتفرم اینترنتی مدیریت می شود که امکاناتی را برای مدیریت آن فراهم می کند. حال آن که این پلتفرم امروز فقط در اختیار کشور سازنده (چین) قرار دارد و دسترسی آن کشور به اطلاعات و مدیریت تردد ناوگان ما را به آسانی فراهم می کند!
تاثیر ناچیز در مصرف بنزین: بیش از ۹۵ درصد تاکسی های شهر تهران دوگانه سوز هستند و این یعنی مصرف کل این ناوگان نسبت به شهر تهران چیزی کمتر از ۱ درصد است!
عدم تأثیر در ترافیک: به اجماع نظر متخصصین برقی سازی ناوگان تقریبا هیچ تأثیری بر جریان ترافیک نخواهد داشت.
بدون فاز پایلوت: استفاده از یک نوع جدید و امتحان نشده از ناوگان در کشور، برای حمل و نقل عمومی و آن هم در مقیاس انبوه (۲۷ هزار دستگاه تاکسی!)، ریسک بزرگی است که براساس رویه های معقول مدیریتی شایسته است ابتدا در فاز پایلوت و محدود مورد استفاده و بازخوردگیری قرار می گرفت.
فرصتی برای سوءاستفاده: به گفته مدیرعامل تاکسیرانی تهران امروز حدودا ۶۰ درصد ناوگان تحت مدیریت نیستند! و برخی تنها برای ورود به طرح ترافیک و استفاده از سهمیه سوخت، تاکسی خریده اند! با این شیوه مدیریت چه تضمینی است که تحویل تاکسی های برقی جدید هم صرفا محلی برای استفاده از وام های صفر درصد و حمایت های دیگر و تشدید این رویه نباشد؟!
باتوجه به موارد گفته شده، توجیه اجرای این پروژه پر هزینه و کم فایده در ایام محدودیت شدید در منابع ملی چیست؟