ورودیها و جادههای لبنان و خیابانهای منتهی به بیروت و ضاحیه تبدیل شدهاند به میدان عملیاتی تمرینهای اربعینی. مسلمانها و آزادگان زیادی از همه جای دنیا و علیرغم کارشکنیهای مزدوران به سمت لبنان سرازیر شدهاند. حتی برخی راه دریا را پیش گرفتهاند... از چندی قبل برخی از فعالان فضای مجازی لبنانی مثل ساره قصیر اعلام کردهاند که میزبان کسانی خواهند بود که برای مراسم به لبنان میآیند. مردم در خیابانها کوله به دوش با یک پرچم و عکس راهی محل شهادت شدهاند. موکبها وظیفه پذیرایی از عزاداران را برعهده گرفتهاند و به صورت خودجوش از مردم پذیرایی میکنند. از گوشه و کنار زبانها و لهجههای مختلف به گوش میرسد. فارسی، هندی، یمنی، عراقی، خلیجی... دستههای عزاداری عراقیها را میبینی که خود را به تلههای خاک نزدیک محل شهادت سید رساندهاند و عزاداری میکنند. راستی؛ لبنانیها نوای روضه خوانی عراقیها را خیلی دوست دارند. در روضه الشهدا جای سوزن انداختن نیست...
نوای یا لیل طول ساعاتک، مکنای صبح طلوع؛ از همه جا شنیده میشود... بارندگی زیادی شده است برف و باران. میپرسی سختت نیست در این شرایط؟ میگوید سید بخاطر ما ۸۵ تن بمب روی سرش ریختند برف و باران که چیزی نیست!
مسیر مشایه را در خیابانهای ضاحیه میتوانی ببینی. هنوز خانههای ویران شده از جنگ اخیر سرجایشان هستند و این اشرف الناس(تعبیر سید از مردم لبنان در پایان جنگ ۲۰۰۶) روی خرابهها میایستند و پرچم مقاومت را بالا نگاه میدارند. به این فکر میکنم که اگر پیاده روی اربعین و درسهایش نبود آیا اکنون چنین صحنههای زیبایی خلق میشد؟ نمیدانم اما هر چه هست ما در مسیر ظهوریم.
امروز روز موعود است. قرار است سید مقاومت را به خاک بسپاریم... چند روزی است که حزب الله مشغول آمادهسازی محل برگزاری مراسم در ورزشگاه بیروت است... همان نظم و شکوه همیشگی حزب الله در برگزاری مراسمهایش. صندلیها مرتب چیده شدهاند انگار منتظر آغاز سخنرانی کسی هستند. رزمندهها دارند به دوش کشیدن تابوتها را برای روز تشییع تمرین میکنند. همه چیز باید سرجایش باشد برای مراسم بدرقه... با این همه حواسمان هست که نگوییم وداعا(خداحافظ)؛ سید خداحافظی با شهید را دوست نداشت. میگفت بگویید الی اللقاء؛ بهامید دیدار.
ما هم میگوییم به امید دیدار سید عزیز. به امید دیدارت در کنار فرمانده اصلی سپاه اسلام... انّا علی العهد...