محسن مهدیان نوشت: بوسه اسیر اسرائیلی بر پیشانی نیروی قسام، همه رسانه های دنیا را مبهوت کرد. کار به جائی رسید که وب سایت رسانه ای لایف اعتراف کرد پلتفرم های عبری در تلاش برای سانسور تصاویر اند. از آنسو روزنامه پرخواننده و صهیونیستی معاریو نوشت که این تصاویر جهان را متحیر کرده است. پیشتر وال استریت ژورنال نوشته بود که تصاویر تبادل اسرا، نمایش قدرت نمایی حماس است.
واقعیت اینست که موشک رسانه ای حماس در خدمت مقاومت و مجاهدت یک هجمه ترکیبی علیه صهیونیست ها را رقم زده است. ابعاد این جنگ روایت ها بسیار چشم گیر و آموزنده است.
بوسه اسیر اسراییلی نشان داد که رفتار حماس با اسرا چه میزان انسانی است.
لباس نظامی بر تن اسرای صهیونیستی نشان می داد اینها مردم عادی نبودند.
استفاده از لوگوی طوفان الاقصی نشان داد هویت قیام 7 اکتبر ماندگار و تاریخی خواهد شد.
استفاده از ماکت موشک های آمریکایی بر تابوت اسرا نشان داد مجرم اصلی چه کسی است.
تصویر مبارز فلسطینی همچون ریشه درخت، نشان داد این مقاومت مستحکم و ماندگار و پرثمر خواهد بود.
گردنبندها و دستبندهای پرچم فلسطین بر دست و گردن اسرا تحقیر رژیم پوشالین صهیونیستی بود.
حضور پرشور فلسطینی ها در تبادل اسرا نشاندهنده اتصال حماس به مردم و پایگاه اجتماعی آنها بود.
استفاده از ماشین و ادوات به غنیمت رفته در تبادل اسرا، قدرت نمایی و تحقیر صهیونیست ها را به همراه داشت.
و البته این فهرست بسیار فراتر از این موارد است. قدرت حماس در روزهای قیام و رویارویی نیز شگفتی ساز بود و کمتر از موشک ها و مقاومت نظامی حماس نداشت.
اما در این میان برای ما نیز درس های عمیق رسانه ای وجود دارد. درس هایی که فراتر از محتوا و تکنیک است و باید درباره آن ساعت ها نوشت.
تنها به چند مورد اشاره می کنم.
یکم. پیروزی بر تکنولوژی و تسخیر آن
حماس نشان داد می توان بر تکنولوژی به عنوان محصول جهان بینی و تمدن مادی غرب، تفوق پیدا کرد. این درس ها خاصه برای کسانی است که به اسم غربشناسی و یا ژست های چپ گرای رسانه ای اعتقاد دارند تکنیک و رسانه قابل تحول نیست.
دوم. اتکا به شهروند رسانه ها بجای ابررسانه ها
حماس هژمونی ابررسانه های صهیونیستی را در هم کوبید. مالک بزرگترین رسانه های دنیا صهوینست ها هستند. سالهای سال با امپراطوری رسانه ای بزرگترین دروغ های تاریخ را به خورد افکار عمومی جهان دادند. و حالا حماس با درگیر کردن شهروند رسانه ها توانست این سیطره را بشکند و پیامش را به سرتاسر دنیا برساند. مهمترین دستاورد 7 اکتبر شکستن بزرگترین دروغ های تاریخی صهیونیست ها بود. چه دروغ مظلومیت تاریخی و چه دروغ هیبت و قدرت امنیتی و نظامی شان.
سوم. ساخت روایت از واقعیت و ساخت واقعیت برای روایت
مهمترین کار حماس این بود که در بزنگاه میدان، روایت اول را از واقعیت های نبرد ارائه می کرد. یک نمونه آشکار آن تجاوزهای دردناک اسرائیلی ها به زنان و کودکان غزه بود که حماس با روایت درست و دقیق روح و روان جهان را درگیر کرد.
اما حماس برای ساخت روایت، دست به ساخت رویداد و واقعیت هم می زد. ساخت واقعیت به معنای رویداد معنادار و رسانه ای که بتواند مخاطب را با حقایق میدان آشنا کند. اقدامات نمادینی که یک نمونه آشکارش در همین تبادل اسرا صورت می گیرد.
اما همه این موارد یک سوی ماجراست. سوی اصلی، روایت عمیق و باطنی از صحنه مبارزه است. دیدن درست به اندازه روایت درست اهمیت دارد. تنها یک مجاهد است که می تواند عمق الهی رویداد را دقیق و عمیق ببیند و از ظواهر عبور کند تا سنجیده روایت کند.
درس های رسانه ای حماس به اندازه هویت مقاومت بااهمیت است. چه بسا درس اصلی اینجاست که آنچه به رسانه حماس قدرت بخشید همان هویت مقاومت است. دو هویت نیستند. رسانه به مقاومت ضمیمه نشده است. یک هویت اند که یک جا در صحنه نبرد خود را نشان می دهند و یک جا در صحنه ذهن و دل.
روایت حماس از میدان، به واسطه نگاه توحیدی و قدرت ایمانی شان باعث شد جان دنیا را درگیر سازند و طبیعی است که بنا به سنت الهی نصرت و برکت تکوینی نیز به این جهاد رسانه ای مدد می دهد. حرف تمام است.
یک بوسه و درس های رسانه ای حماس
صاحبخبر -
∎