سیدمهدی صالحی خوانساری
۱. از دریای سرخ تا مدیترانه: روسیه و بازتعریف نقشه قدرت
پایگاه دریایی روسیه در سودان، که طبق توافق ۲۰۲۰ اجازه استقرار ۳۰۰ پرسنل، چهار کشتی (از جمله شناورهای هستهای) و سامانههای پدافند هوایی را فراهم میکند ، تنها یک قدم نظامی نیست؛ این یک انقلاب ژئواستراتژیک است. مسکو با ترکیب پایگاه سودان و حضور دیرینه در بندر طرطوس سوریه، حلقهای آهنین از دریای سرخ تا مدیترانه ایجاد کرده که کنترل تنگههای حیاتی بابالمندب و سوئز را هدف میگیرد. این دو نقطه، شریانهای ۴۰ درصد تجارت جهانی انرژی و ۱۲ درصد کالاهای غیرنفتی را در اختیار دارند .
نکته غافلگیرکننده اینکه روسیه نه با توسل به ایدئولوژی، بلکه با اقتصاد جنگی ارزان و بیاعتنایی به تحریمها، خود را به بازیگری غیرقابل انکار تبدیل کرده است. فروش سلاحهای روسی به آفریقا ۴۹ درصد بازار تسلیحات این قاره در سالهای ۲۰۱۸-۲۰۱۴ و همکاری با شرکتهای نظامی خصوصی مانند «واگنر» در سودان ، نشان میدهد مسکو از بحرانهای داخلی کشورها بهعنوان اهرم استفاده میکند.
۲. ایران: از سودان تا سوریه؛ بازی در دو جبهه متضاد
اگرچه ایران پس از قطع روابط با سودان در ۲۰۱۶، نفوذ سنتی خود را در خارطوم از دست داد، اما همکاریهای نامرئی اخیر—از جمله ارسال پهپادهای نظامی و سوخت به گروههای طرفدار روسیه در سودان—نشان میدهد تهران در حال بازسازی نفوذ از پشت صحنه است. این اقدامات، که همزمان با تقویت حضور در سوریه انجام میشود، دو هدف دارد:
- مهار نیروهای واکنش سریع سودان (RSF) که با حمایت امارات و عربستان عمل میکنند .
- تبدیل کریدوری امن از دمشق تا دریای سرخ، در تقابل با طرحهایی مثل «هلال شیعی» اما با محوریت روسیه و با نفوذ در سودان و تغییر ژئوپلیتیک در منطقه.
این استراتژی، اگر موفق شود، میتواند توازن قوا در شمال آفریقا را برهم زند و حتی اسرائیل را مجبور به بازنگری در محاسبات امنیتی خود کند.
۳. غرب در بنبست: از تحریم تا واقعیتهای جدید
واکنش ایالات متحده و اتحادیه اروپا به حضور روسیه در سودان، ترکیبی از انفعال و تناقض است. از یک سو، تحریمهای غرب علیه سودان—از جمله فشار برای حذف یارانه سوخت—باعث تشدید بحران داخلی و ایجاد فضای مناسب برای مداخله روسیه شد . از سوی دیگر، واشنگتن نمیتواند مانع همکاری نظامی روسیه و سودان شود، چرا که خود درگیر رقابت با چین در جیبوتی و کاهش نیروهایش در سومالی است .
نکته پارادوکسیکال: روسیه با وتو کردن قطعنامه شورای امنیت علیه سودان در نوامبر ۲۰۲۴ ، خود را به عنوان حامی حاکمیت ملی معرفی کرد، در حالی که غرب—با سابقه مداخله در لیبی و سوریه—این نقش را از دست داده است.
۴. ترکیه و چین: رقبای خاموش اما تعیینکننده
- ترکیه، که پیشتر قصد داشت با بازسازی بندر سواکن در سودان پایگاه ۹۹ ساله ایجاد کند ، اکنون در موضع ضعف قرار دارد. اما آنکارا ممکن است با استفاده از نفوذ در سومالی و لیبی، توازن را به نفع خود تغییر دهد.
- چین، با پروژه «کمربند و جاده» و پایگاه نظامی در جیبوتی ، ترجیح میدهد در سایه باقی بماند. همکاری پکن با روسیه در سودان—به ویژه در حوزه لجستیک—میتواند زنجیره نفوذ این دو قدرت را از اقیانوس هند تا دریای سرخ گسترش دهد.
۵. سناریوی محتمل: جنگ نیابتی در دریای سرخ
رقابت روسیه و غرب در سودان ممکن است به جنگ نیابتی در قالب درگیری بین نیروهای واکنش سریع (حمایتشده توسط امارات) و ارتش سودان (حمایتشده توسط روسیه و ایران) تبدیل شود. نقش شرکت واگنر در حفاظت از معادن طلای سودان و گزارشهای مبنی بر استفاده از پهپادهای ایرانی در عملیاتهای نظامی، نشانهای از این تحول است.
تولد نظم چندقطبی و غافلگیری تاریخی
تحولات سودان و سوریه نه یک تصادف، بلکه نقطه عطفی در گذار به نظم چندقطبی است. در این نظم:
- روسیه با ترکیب «دیپلماسی تحریمشکن» و قدرت نظامی، خود را به عنوان ژاندارم جدید خاورمیانه معرفی میکند.
- ایران، با اتکا به همپیمانی غیررسمی با مسکو، به بازیگری فرامنطقهای تبدیل میشود.
- غرب، محصور در تناقضهای اخلاقی و استراتژیک، ناچار به پذیرش سهمیهای از قدرت است.
این تغییرات، برای بازیگرانی مانند اسرائیل و عربستان—که سالها در چهارچوب دوقطبی غرب-شرق عمل کردهاند—یک «شوک آینده» است. پاسخ آنان ممکن است شامل اتحادهای غیرمنتظره (مانند همکاری محدود با روسیه) یا تشدید رقابتهای درونمنطقهای باشد.
پیام پایانی: خاورمیانه جدید، جایی است که مرزهای ایدئولوژیک محو میشوند و اقتصاد جنگی و دیپلماسی غیرخطی حکمرانی میکند. این را هم روسیه در سودان ثابت کرده و هم ایران در سوریه.