به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سیامین نشست «عصرانه کتاب» به کتاب «آرزوهای دستساز» به قلم میلاد حبیبی با حضور مولف کتاب و علی الله سلیمی، منتقد و کارشناس سهشنبه سی بهمن ماه به همت اندیشکده هنر و رسانه (میز کتاب) به دبیری مهدی مرادی در مرکز مطالعات راهبردی ژرفا برگزار شد.
کتاب «آرزوهای دستساز» اولین اثر از یک مجموعه تاریخ شفاهی با موضوع پیشرفت است که به ماجرای شکلگیری یک شرکت دانشبنیان میپردازد. شرکتی دانشبنیان در حوزه فناوریهای الکترونیکی و کامپیوتری که اختراع دوربین ثبت تخلفات رانندگی یکی از معروفترین دستاوردهای آن است.
میلاد حبیبی، مولف کتاب گفت: این کتاب ذیل عنوان کلی روایت پیشرفت قرار میگیرد که به صورت مشخص فراز و فرودهای یک شرکت دانش بنیان را روایت میکند. در دهههای اخیر در عرصههای علمی پیشرفتهای متعدد و متنوعی داشتیم که به لحاظ روایت درباره این دستاوردها کار چندانی انجام نشده است.
او افزود: عموماً پرداختی که به پیشرفتها وجود داشت، پرداختی گزارشی و آماری است. ما تقریباً ۷ تا ۸ هزار شرکت دانش بنیان داریم، اما اینکه چه چالشهایی پشت این شرکتها وجود داشته است، چه قصهها و روایتهایی پشت این دستاوردها بوده، برای مردم بیان نشده است. بنابراین هدف ما در کتاب «آروزهای دستساز» نشان دادن مسیر رسیدن است.
این مولف با اشاره به نبود الگوی مشخص در زمینه روایت پیشرفت ایرانی بیان کرد: وقتی سراغ این پروژه رفتیم، قصد نداشتیم در این رابطه کتابی بنویسیم. ضمن اینکه در این موضوع سابقه تاریخنگاری نداشتیم و درباره روایت پیشرفت یک شرکت دانش بنیان الگویی وجود نداشت. این فضا به شدت برای ما گنگ بود و نمیدانستیم چطور یک روایت فنی را برای مردم شرح دهیم. چون فضای فنی عموماً برای مردم عادی جذابیتی ندارد. ضمن اینکه مصاحبه تخصصی هم وجود نداشت و من صرفاً برای یک کنجکاوی شخصی سراغ یک شرکت دانش بنیان رفتم.
حبیبی گفت: وقتی مصاحبهها شروع شد در خلال کار یادم گرفتم که چطور مصاحبه تاریخ شفاهی باید گرفت. پس از پیادهسازی متن مصاحبهها ارائه شد و بعد از تایید به ذهنشان رسید که به صورت کتاب روایت پیشرفت دربیاید. پس از آن بود که به صورت جدی مصاحبه گرفته شد و در نهایت کتابآروزهای درستساز درآمد.
او با تاکید بر گمنامی روایت پیشرفت در ایران ادامه داد: یادم است که کتاب «مارک زاکربرگ به روایت خودش» را خواندم که روایتش از زندگی بر خلاف آنچه بود که ما به عنوان یک ایرانی مسلمان قبول داشتیم. کتاب را خواندم و کنار گذاشتم و سراغ دوستانی رفتم که در شرکت دانش بنیان کار میکردند و تصمیم گرفتم روایت آنها را بشنوم. در قدم اول تصور کردم این شرکت یک استثناست اما به مرور که بیشتر در این فضا کار کردم، فهمیدم این یک جریان است که در همه جا وجود دارد، اما چون روایت نشده و نشان داده نشده است. خیلی گمنام هستند.
این مولف عنوان کرد: درباره روایت شرکتهای دانش بنیان، موضوع به ۴۰ یا ۵۰ سال پیش برنمیگردد و مربوط به اکنون است و اطلاعاتی به ما میدهند، برای آنها میتواند چالشبرانگیز بشود. در همین رابطه یادم است که یکی دو هفته مانده بود، کتاب چاپ شود که حسین توحیدی، مدیرعامل شرکت زنگ زد که مانع چاپ کتاب شود! اما با صحبتهایی که شد، تقریباً پذیرفت که کتاب دربیاید.
غلبه محتوا بر ساختار کتاب
علیالله سلیمی، منتقد با نقد برخی از کمبودهای اثر گفت: به نظرم دغدغه مولف فرم کتاب نیست، هر چند تلاش کرده که محتوا را پیش ببرد. برای همین در کتاب «آروزهای دستساز» محتوا حرف نخست را میزند. بنابراین فرم چندان برایش اولویت ندارد، برای همین توازن میان ابتدا و انتهای کار رعایت نشده است. در ابتدای کار راوی شخصیت ملموسی دارد اما به مرور محو میشود و محتوا بیشتر خودش را در چشم مخاطب جا میاندازد.
او افزود: ماجرای این روایت از یک کارآموز آغاز میشود که در یک شرکت دانش بنیان مشغول به کار و از دریچه نگاه او ماجراها روایت میشود. در این روایت بار ماجرا روی دوش اوست. برای مثال بخشی از عنصر تعلیق و کشمکش باید روی دوش کارآموز باشد و از این شخص اطلاعات بیشتری به مخاطب داده شود که با درگیری با راوی کشش بیشتری برای خواننده ایجاد کند. در این روایت تعلیق و کشمکش دیده نمیشود.
این منتقد بیان کرد: در ادامه روایت، راوی از جنس کار خود که روایت است فاصله میگیرد و شروع به تحلیل حوادث و اتفاقات میکند. در اینجا راوی وارد متن میشود و بیطرفی خود را کنار میگذارد، در حالی که نباید چنین اتفاقی بیفتد.
سلیمی با پیشنهاد اصلاحاتی برای رفع برخی اشکال در چاپهای آینده «آروزهای دستساز» گفت: فصلبندی کتاب بهتر بود که قدری تغییر کند و ترتیب آن به شکل دیگری باشد. چون به نوعی نظم روایت را به هم میریزد. این شیوه فصلبندی باعث شده که خواننده را مشوش کند، چون برخی از نقل قولها مشخص نیست و برای اینکه بفهمید چه کسی چنین نقل قول را کرده باید گاهی به عقب و جلو برود که باعث آشفتگی در روایت شده است.
∎