شناسهٔ خبر: 71482575 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: راه دانا | لینک خبر

ناتوي فرهنگي و روشهای مقابله با آن از دیدگاه قرآن ناتوي فرهنگي و روشهای مقابله با آن از دیدگاه قرآن

با شناخت اين واقعيت و ابعاد گسترده و پيچيده آن ، اين پرسش مطرح مي شود كه در برابر (( ناتوي فرهنگي)) چه بايد كرد ؟

صاحب‌خبر -

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ دکتر محمدباقر بابائی (طلاتپه) در یادداشتی نوشت: ناتو فرهنگی اصطلاحی است که در جهان غرب متولد شده و نضج یافته است و در داخل کشور نیز به صورت رسمی در سفر استانی مقام معظم رهبری به استاد سمنان در راستای توضیح تاکتیکها و روشهای و اهداف دشمنان در تقابل و ضدیت با جهان اسلام خصوصا جامعه ایران بیان شده است. وقتی به اهداف و شیوه های ناتو فرهنگی نگاه دقیق و علمی می کنیم به این حقیقت پی می بریم که در این میدان به دنبال تخریب لایه های فرهنگی و باورهای دینی و آموزه های انسانی و الهی هستند. و این کاری است که از نگاه قرآن سابقه طولانی داشته و به خلقت انسان و جایگاه خلیفه الهی او بر می گردد و ابلیس اولین منادی تخریب آموزه های دینی و باورهای الهی بوده است که از همان آغازین خلقت و جانشینی حضرت آدم (ع) جنگ نرم را بر علیه او شعله ور کرده است. و توانست با این تاکتیک حضرت آدم(ع) را وادار به خوردن درخت ممنوعه ای کند که بر خلاف دستور سریع الهی بود. و کار غرب امروزه که درشکل ناتوی فرهنگی سازماندهی کرده اند تا جنگ نرم بر علیه آموزه های دینی و انسانی به راه اندازند چیزی جز تخریب باورهای دینی و انسانی نیست که به تأسی از شیطان و ابلیس می باشد. در این پیکار نفوذ شیطان تنها بر پیروان و تابعان او مجاز شناخته شده و از نفوذ در حریم بندگان مخلص خدا منع شده است و توان انحراف آنها را ندارد از این رو تمسک به اوصاف و ویژگی های که انسان را به مقام بندگی سوق داده و او را هر چه بیشتر به حریم بندگان مخلص نزدیک می سازد راه های است که امروزه و هر زمان دیگر از نظر قرآن می تواند انسانها را از دامنه نفوذ ناتوی فرهنگی و وساویس شیاطین انسی خارج سازد. در مقاله سعی کرده ایم این پدیده به صورت ریشه ای مورد بازکاوی قرار گیرد.
 

مقدمه:
دست يابي آسان و سريع انسان به اطلاعات مختلف از زواياي زندگي افراد در اقصي نقاط جهان او را به فكر مي‌اندازد و خواسته‌هاي قبلي او را با دريافت اطلاعات جديد، با الگوهاي تازه جايگزين مي‌سازد. اين جايگزيني گاهي با فكر و تأمل صورت مي‌پذيرد ولي عموماً به علت نوع پردازش اطلاعات و كيفيت گويش آنها در قالب‌هاي رنگارنگ، در اذهان به صورت غير ارادي و ناآگاهانه صورت‌بندي و الگوسازي مي‌شود و خواست‌هاي قبلي او را متحجرانه و گذشته انگاري تلقي نموده و او را به طرف الگوها و خواست‌ها و رفتارهاي جديد هدايت مي‌سازد.
در اين چالش فرهنگي اگر جامعه نتواند عناصر فرهنگي خود را متناسب با شرايط و مقتضيات زماني و مكاني منتقل سازد و تحت تأثير امواج فرهنگي بيگانه قرار گيرد، ابتدا از بسط و توسعه و شكوفايي و عرض وجود، ابداع و ابتكار و خلاقيت باز مي ماند و آنگاه كم‌كم به پژمردگي، افسردگي، ايستايي و بي‌رونقي مي‌گرايد. هنگامي‌كه فرهنگ جامعه از پويايي باز ماند و حاملان و ناشران و متوليان آن از آن جدا گردند، به ‌تدريج هنجارها و ارزش‌هاي مرتبط با آن، مشروعيت و اعتبار خود را از دست داده و وجدان جمعي و فرهنگ عمومي تغيير يافته و مجموعه‌ي باورها و ارزش‌ها حالت مسخ شده پيدا مي‌كند و در يك سير قهقرايي قرار مي‌گيرد.
پويايي رفتاري و خواستي انسان‌ها متناسب با مقتضيات زمان همراه با ثبات در اصول و محتواي فرهنگي، از عوامل رشد و توسعه‌ي فرهنگي و اجتماعي هر جامعه است. ولي گسترش روز افزون ارتباطات بين‌المللي، يادگيري و تأثيرگذاري متقابل بين فرهنگ‌ها، زمينه را براي نفوذ فرهنگ مسلط فراهم مي‌سازد. در جهان پيچيده‌ي امروز به دليل استفاده از تكنولوژي وسيع وگسترده در امر ارتباطات، با طرح تئوري مك لوهان سعي بر غلبه‌ي فرهنگ غربي بر ساير فرهنگ‌ها خصوصاً فرهنگ اسلامي ‌دارند تا از اين طريق بتوانند خواست‌ها و الگوهاي مردم را متناسب با ايده‌ها و نظرات خود تغيير داده و نرخ رشد مصرفي كالاهاي لوكس توليدي خود را به حداكثر ممكن برسانند.
دنیای غرب بعد از شکست سوسیالیسم و پیروزی انقلاب اسلامی بیش از گذشته به هراس افتاد که نکند پایان تاریخ فوکویاما بیانگر پایان عمر لیبرالیسم باشد. از این رو به شیوه های دیگر تبلیغی دست زد و با طرح مراحل مختلف سنتی، مدرنیسم و پست مدرنیسم به تقابل ایدئولوژیکی پرداخت غافل از این که طرح این نوع مسائل نه تنها نمی تواند از سترگی و استواری پایه های اسلام ناب بکاهد بلکه مانند سایر حرکتهای آنها زمینه های رشد و نضج انقلاب را فراهم خواهد آورد.

ناتوفرهنگی
واژه ناتو مخفف اصطلاح سازمان آتلانتیک شمالی ( North Atlantic Treaty Organization ) می باشد که بعد از جنگ جهانی دوم با اتحاد کشورهای مانند آمريكا و انگليس، آلمان غربي، بلژيك، فرانسه و ... در بلوك سياسي غرب در مقابل كشورهاي طرفدار سوسياليسم مانند، آلمان شرقي، چكسلواكي ، لهستان، بلغارستان و .... در بلوك سياسي شرق شکل گرفت. این سازمان ابتدا با هدف تقابل نظامی و ایجاد بازدارندگی و عملیاتهای دفاعی نظامی پا به عرصه وجود گذاشت و با شکست اتحاد بلوک شرق ( پیمان ورشو ) به سرکردگی شوروی و ظهور قدرتها و کانون های خطر جدید، با تغییرماموریت و ماهیت عملیاتها و تعریف جدید حوزه های خطر و دکترین دشمن، تغییر ماهوی داد و در عرصه های دیگر گسترش فعالیت داد.( امینیان، 1385)
و فرهنگ به مثابه خونی است که در رگهای ملتها و جوامع بشری به حرکت در آمده و طراوت زندگی را در آنها به ارمغان می آورد و با تعیین سمت و سوی زندگی آنها، زمینه های فعالیت اجتماعات بشری در عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دفاعی را فراهم می سازد با زیر ساخت قرار گرفتن فرهنگ و تعیین جهت دادن به فعالیتها اهتمام به فرهنگ و عناصر تشکیل دهنده و تحولات فرهنگی به سرعت رو به افزایش گذاشت. ( بابائی، 1384)
در سال 1999 يكي از متخصصان جنگ جهاني دوم به نام خانم (( فرانسيس استيونر ساندرز )) كتابي با عنوان (( جنگ سرد فرهنگي )) منتشر كرد كه زلزله اي در محافل فرهنگي و روشنفكري غرب برپا كرد . چاپ هاي بعدي اين كتاب با عنوان (( جنگ سرد فرهنگي ، سيا و جهان هنر و ادب )) در 509 صفحه منتشر گرديد.
به اعتقاد بسياري از صاحبنظران ، كتاب خانم ساندرز يكي از حيرت آورترين و افشاگرانه ترين كتاب هاي است كه تاكنون درباره سرويس اطلاعاتي ايالات متحده آمريكا منتشر شده است . خانم  ساندرز نشان مي دهد كه ((كورد مه ير )) رئيس بخش عمليات بين المللي سيا و همكار وي (( آرتور شلزينگر)) طبق طرحي كه ((ملوين لاسكي )) ارائه داد ، حركتي را آغاز كردند كه به ايجاد شبكه فرهنگي غول آسايي در سراسر جهان انجاميد . ساندرز اين شبكه را (( ناتوي فرهنگي )) مي نامد. بودجه اين عمليات در سال 1950 يعني در زمان دولت ترومن ، 34 ميليون دلار در سال بود. اين پديده اي است كه از آن به " جنگ سرد فرهنگي " یاد می شود.
براساس مستندات كتاب (( جنگ سرد فرهنگي )) ، ترويج (( فرهنگ آزاد )) همپاي سياست ترور و كشتار روشنفكران دگرانديش در تمامي دوران جنگ سرد جريان داشت . طبق برخي تخمين ها ، سيا در اين دوران حداقل يك صد و پنجاه هزار آموزگار ، استاد دانشگاه ، رهبر اتحاديه كارگر و كشيش و روحاني را به قتل رسانيد. در دوران جنگ سرد و در زماني كه روشنفكران همكار سيا از مواهب فراوان برخودار بودند ، بسياري از روشنفكران ايالات متحده قرباني جنون ضد كمونيستي بودند. حدود 30 هزار عنوان كتاب در ليست سياه قرار گرفت و از كتابخانه ها به عنوان (( كتب مضره )) خارج شدند. از نكات قابل تامل در اين ميان ، آن است كه اكثريت مطلق اين جنگجویان جنگ سرد فرهنگي را يهوديان تشكيل مي دهند. رسانه هاي آمريكايي همواره از خاندان روچيلد ، برونضمن ، اوپنهايمر و مردوخ به عنوان (( باند چهار ميلياردي )) نام مي برند كه شبكه رسانه اي ايالات متحده را تحت نفوذ و يا مالكيت خود دارند. ( صبح صادق، 278.)
        اصطلاح ناتوی فرهنگی در کشورمان برای اولین بار توسط مقام معظم رهبری در جريان سفر چهار روزه اي كه به استان سمنان داشتند، در ديدار با گروهي از نخبگان طرح کرده اند، ایشان در این نشست به تشريح يكي از مهمترين توطئه هاي دشمنان عليه ملت ها پرداختند و فرمودند : من پريروز در روزنامه _ البته، سه، چهار ماه قبل از اين ، مقاله اش را ديده بودم _گزارشي از تشكيل  (( ناتوي فرهنگي )) را خواندم . يعني در مقابل پيمان ناتو كه آمريكايي ها در اروپا به عنوان مقابله با شوروي سابق يك مجموعه مقتدر نظامي به وجود آوردند ، اما براي سركوب هر صداي معارض با خودشان در منطقه خاورميانه  و آسيا و غيره از آن استفاده مي كردند ، حالا يك ناتوي فرهنگي هم به وجود آورده اند ، اين بسيار چيز خطرناكي است....تلاش می شود با بکارگیری اينترنت و ماهواره ها و تلویزيون ها و راديو ها سررشته تحولات جوامع را به عهده بگيرند
     آن‌چه امروزه بین كشورها درحال وقوع است انتقال و تبادل فرهنگي نيست تا باعث رشد و پويايي رفتارها و توسعه‌ي خواسته‌ها و گزينش‌ها و مِتُدهاي زندگي با توجه به مقتضيات زماني و مكاني گردد؛ بلكه حركتي يك طرفه از طرف كشورهاي ‌سرمايه‌دار براي دستيابي به بازارهاي مصرف و منابع جذب مواد كاني و معدني است. در واقع اين حركت، كودتاي خزنده‌ي غرب عليه ملت‌ها است؛ يك هجوم پنهان و خاموش است كه با هدف تغيير هويت جوامع صورت مي‌گيرد. هجومي كه ابزار آن از آشكار به پنهان در قالب اطلاعات، نمادهاي فكري و تصويري تغيير شكل داده است.
بنابراين آن‌چه اتفاق مي‌افتد يك تهاجم فرهنگي و جنگ نرم است که از ناتوی فرهنگی سازماندهی می شود. به ‌اين معني كه ‌يك مجموعه‌ي سياسي يا اقتصادي براي اجراي مقاصد خاص خود و اسير كردن يك ملت، به بنيان‌هاي فكري آن هجوم مي‌برد. و فشارهاي جديدي بر‌ ساختار يك كشور تحميل مي‌كند كه با هدف ريشه‌كن كردن و از بين بردن فرهنگ ملي صورت مي‌گيرد. در اين تهاجم، دشمن اموري از فرهنگ خود را به‌ اين ملت مي‌دهد كه خود مي‌خواهد. دشمن از يك سنگر و جبهه‌ي شناخته شده وارد نمي‌شود بلكه تمام ابعاد وجودي و اموري را كه به نحوي با باورها و ارزش‌ها و هنجارها و اعتقادات و آگاهي‌هاي او ارتباط دارد، مورد تاخت و تاز قرار مي‌دهد. به معني ديگر دامنه‌‌ي اين تهاجم، همه‌ي زندگي و ابعاد ناشناخته‌ي آن است.( بابائی، 1384 )

ابزارهای ناتوی فرهنگی:
در ناتوی فرهنگی توجه عمده روی عناصر و mem های فرهنگی است تا با تغییر هویت یا جهت دادن به آنها بتوانند به مقصود و اهداف خود دست یابند mem کوچکترین واحد اطلاعاتی است که پایه های رفتاری انسان را شکل می دهد و بوسیله فرهنگ تکامل می یابد(گابورا، 1997) و از ذهنی به ذهن دیگر منتقل می شود.به تعریف دیگر mem میزانی (نوعی ) از آرایش اطلاعاتی است که تغییرات و انسجام فرهنگی را نشان میدهد( دورام ،1991). عناصری که بر رفتار انسان اثر می گذارند از مجاری مختلف وارد مغز و ذهن انسان می شوند و سپس همانند ژنها یا data از انسانی به انسانی دیگر منتقل می شود. عنصر ورودی یا انتقالی، یا همانند یک عنصر اطلاعاتی مفید عمل نموده و رفتارهای فرد را کامل می سازد و یا همانند یک ویروس فعالیتهای او را مختل می کند. از این عنصر اثر گذار بر شیوه زندگی آحاد جامعه امروزه به mem یاد می کنند.( بابائی، 1385)در ناتوی فرهنگی هدف عمده تغییر رفتار و همسو کردن آنها متناسب با نیات و منویات دشمن است کاری که با اختلال در قسمت نرم افزاری و اطلاعاتی انسان به دست می آید و می دانیم قسمت نرم افزاری انسان را چیزی جزء جهان بینی، اعتقادات، باورها، هنجارها و ارزشهای فردی و اجتماعی تشکیل نمی دهد. ( بابائی، 1389)
مخالفین و دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی برای این که به این هدف دست پیدا کند چنان که مقام معظم رهبری فرمودند از تمام وسایل و ابزارهای تبلیغاتی و رسانه ای استفاده می کنند و در این راستا بود که شبکه ی جاسوسی سيا ، چارچوب عمليات جنگ سرد فرهنگي ، شبكه مطبوعاتي جهان شمولي ايجاد كرد كه از ايالات متحده تا لندن و اوگاندا و خاورميانه و آمريكاي لاتين گسترش داشت و در تمام اين دوران ، مطبوعات روشنفكري متنفذي مانند پارتيزان ريويو ، كنيان ريويو ، نيوليدر ، انكاونتر ، در مونات ، پرووه ، تمپوپرزننه ، كوادرانت و .... از سيا كمك هاي مالي مستقيم و غير مستقيم دريافت مي كردند . به تعبير خانم ساندرز ، سازمان سيا در مقام (( وزارت فرهنگ بلوك غرب )) عمل مي كرد و به شدت از (( جكسون پولاك )) و (( نقاشي آبستره )) حمايت مي كرد تا در عرصه هنر سبك (( رئاليسم سوسياليستي )) را شكست دهد. در فيلم هاي هاليودی سياهپوستان بيشتر آراسته و خوش لباس به تصوير كشیده می شود تا ايالات متحده را جامعه آزاد و دمكرات بنمايانند. به طوری که فيلم مزرعه حيوانات (( جرج اورول )) و فيلم 1984 اورول با سرمايه سيا تهيه و ساخته شد. اکثر كتب كمپاني معروف (( پراگر )) با بودجه مستقيم سيا چاپ مي گردد و كتاب (( طبقه جديد ))ميلوان جيلاس با پشتيباني سيا ، در تيراژهاي وسيع در سطح دنيا ترجمه و توزيع گرديد. سيا در سال 1950 ، با اختصاص 10 ميليون دلار ، راديوي اروپاي آزاد را تاسيس كرد . طبق تخمين خانم ساندرز ، سازمان سيا در دوران جنگ سرد فقط يك هزار عنوان كتاب را تحت عنوان بنگاه هاي فرهنگي و انتشاراتي ، فقط در ايالات متحده منتشر كرده است.
    از اقدامات مهم سيا ، تاسيس كنگره آزادي فرهنگي بود كه در ژوئن 1950 با حضور بيش از يكصد نويسنده و روشنفكران برجسته از سراسر جهان چون آرتور كوستلر ، سيدني هوك ، ملوين لاسكي ، ايسنا تسيوسيلونه و جرج اورول در برلين گشايش يافت. آرتور كوستلر بازیگر سیا در نطق افتتاحيه آن اعلام كرد : (( دوستان ! آزادي تهاجم خود را آغاز كرده است .)). سيدني هوك در 1949 به مقامات آمريكايی اعلام کرد: (( به من يك صد ميليون دلار و يك هزار انسان مصمم بدهيد ،تضمين مي كنم كه چنان موجي از نا آرامي هاي دمكراتيك در ميان توده ها ، بلكه حتي در ميان سربازان امپراتوري استالين ، ايجاد كنم كه براي مدت طولاني تمامي دغدغه وي به مسائل داخلي معطوف شود. )) ( صبح صادق، 278 )
كمپاني‌ها و كارتل‌هاي اقتصادي و سیاسی و رسانه ای غرب‌ با تکیه بر ابزارهای رسانه ای در صدد تلقین این نکته هستند که فرهنگ بومي كارسازنبوده و غيرعلمي است و امر را چنان جلوه‌گر سازند كه مشرق زميني‌ها براي رسيدن به تعالي و رشد، راهي جز اين نبینند كه از شر فرهنگ مزاحم (بومي و خودي) خلاص شوند و خود را با تمام وجود در اختيار فرهنگ غرب قرار دهند.( ورجاوند، 1378)
آن‌چه امروز در جهان و بر جهان مي‌گذرد، نشان از آن دارد كه كليت فرهنگ بشري با خطر زوال و انحطاط مواجه است. اگر از اين زاويه به‌ اين تهاجم نظر افكنيم ميدان اين نبرد را به پهناي كل جهان خواهيم ديد.( نیل پستمند، 1375) که براي دستيابي به آن از طُرق مختلف وارد مي‌شوند؛ مانند:
1ـ اداره‌ي مؤسسات آموزشي و مطبوعاتی و رسانه ای
2ـ اشاعه‌ي برنامه‌هاي اینترنتی، صوتی و تصویری
3ـ ايجاد سيستم اجتماعي با اختلاف طبقاتي فاحش بين فقير و غني
4ـ فرهيختگان دوره دیده در غرب ( رفیع پور، 1378).
به گفته برتراند راسل: توسل به مرام‌ها و مسلك‌هايي از قبيل كمونيسم و غيره همه شوخي و عموماً بهانه‌اي است براي كسب و افزايش قدرت و توسعه‌ي ارضي و تصرف سرزمين‌هاي تازه كه همه به دنبال اهداف امپرياليستي هستند و تمسك به فلسفه و ارايه‌‌ي انديشه‌ها براي توجيه‌ اين اهداف امپرياليستي صورت مي‌گيرد( نخعی، 1376).
بنابراین مجموعه زنجيرة به هم پيوسته‌ي رسانه‌هاي گوناگون شامل مطبوعات، کتاب، مراکز دانشگاهی، اساتید، اينترنت، ماهواره‌ها و تلويزيون‌ها و راديوهايي كه در جهت مشخص حركت مي‌كنند تا سررشته‌ي تحولات جوامع را به عهده بگيرند، می توانند ابزارهای ناتوی فرهنگی محسوب شوند.
هدف و ماموریت ناتوي فرهنگي
مهمترین هدفی که ناتوی فرهنگی دنبال می کند رخنه در لایه های فرهنگ بومی ملت ها و تغییرالگوها، ارزشها و افکاری است که پایه های رفتار ضد غربی و امپریالیستی را در آنها تقویت کرده و به حرکت وا می دارد. برای دست یابی به آن ماموریتهای زیر را در دستور کار خود قرار داده اند:
1-اسلام هراسی و ایران هراسی:
پیروزی انقلاب اسلامی با ندای اسلام ناب محمدی (ص) و ارائه الگوی جدید حکومتی در مقابل الگوهای سوسیالیستی و لیبرالیستی می توانست منشا تحول و خیزش و بالندگی ملتها باشد به همین دلیل غرب و شرق به روش های مختلف در مقابل این حرکت الهی صف آرایی کردند تا از رشد و بالندگی آن جلوگیری کند و یا حداقل آن را در فضای جغرافیایی ایران محدود کنند و از صدور آن به کشورهای دیگر جلوگیری نمایند. از این رو به روشهای مختلف مانند ترور شخصیتها، شایعه، و... و در نهایت به جنگ فیزیکی رو آوردند و پشت دیواره عراق کمین کردند و جنگی را به ایران اسلامی تحمیل کردند که در نوع خود جنگ جهانی سوم بود که در یک طرف ایران اسلامی به رهبری حضرت امام (ره) قرار گرفته بود و در طرف دیگر تمام قدرتهای روز دنیا از امریکا و شوروی و فرانسه و انگلیس گرفته تا کشورهای اقماری آنها.
علی الرغم خسارتهای روحی و جسمی که به مردم در دفاع مقدس وارد شد ولی دشمن نتوانست به نیات پلید خود دست یابد و به فرمایش امام رحمه الله علیه، جنگ برای مردم نعمتی شد که در آن اتحاد و انسجام ملی حاصل شد و پایه های اعتقادی نظام مستحکم تر گردید و مردم با حضور میلیونی و بسیجی، صحنه های از شجاعت و دلاوری از خود نشان دادند که با معادلات سوسیالیستی و لیبرالیستی و جنگهای مدرن و کلاسیک قابل تفسیر نبود، این حوادث خود به خود روندی را ایجاد کرد تا ذهنهای بیدار ملتها را به تکاپو وادار دارد که در ایران چه قدرتی به وجود آمده است که در مقابل قدرتهای بنام دنیا قد علم کرده و از خود توانمندی نشان می دهد همین سئوالات و سئوال دیگر انگیزه ای شد که آنها به صورت های مختلف به شناخت انقلاب اسلامی رو آورند و علی رغم خواست ابرقدرتها پیام آن را به جاهای دیگر منتقل نمایند و زمینه صدور عملی انقلاب را فراهم سازند. و این پدیده ی وحشتناکی بود که ابرقدرتها از ظهور آن می هراسیدند. و الان که این مقاله را می نویسم بعد از 33 سال از پیروزی انقلاب اسلامی صدای انعکاس انقلاب اسلامی در کشورهای منطقه طنین انداز شده و ملتهای کشورهای مصر، تونس، لیبی، بحرین، اردن و یمن را بر علیه طواغیت زمان بیدار ساخته و با ماهیت اسلامی به قیام واداشته است.
بعد از ناکام ماندن از تغییر هویت اسلام در اذهان جهانی به طرح مسائلی رو آوردند که به نوعی چهره  منادیان اسلام ناب را در جهان و منطقه خدشه دار کنند از این رو با ساختن فیلم های مانند 300 و پرسپولیس به ایران هراسی و اسلام هراسی می پردازند. بی شک دشمنان در این حرکت نیز با هوشیاری که ما از مردم دنیا و ایرانیان در اقصی نقاط جهان می شناسیم ره به جایی نخواهند برد.

2- گسترش فرهنگ لیبرالیسم:
دنیای غرب بعد از شکست سوسیالیسم و پایان دوره سیاسی آن، تلاش مضاعفی انجام می دهد تا فرهنگ غرب و هنجارهای لیبرالیستی را جایگزین آن نماید. از این رو افراد مختلفی چون هانتیگتون، فوکویاما با نظریه پردازی، پایه های نظری آن را در شکل جدید طرح کردند و کمپانی ها و کارتلهای بزرگ اقتصادی و سیاسی به ترویج آن در اشکال مختلف پرداختند و برای این که چهره زشت از حریف نشان دهند به ساختن فیلمها و معرفی گروه های چون طالبان و القاعده اقدام نمودند.
آنها با پوچ انگاری و نفی فرهنگهای بومی به گسترش فرهنگ خودی به مثابه فرهنگی امروزین و پیشرفته می پردازند. به قول فرانتس فانون جامعه شناس الجزایری: « در چنین شرایطی فرهنگ ملی، آماج حمله دشمن است و آنها به شکل دقیق و سازمان یافته ای سر نابودی آن را دارند و استعمارگر، استعمارزده را متقاعد می کند که فرهنگ او متعلق به دوران بربریت و توحش است تا نسبت به آن همت گمارد» ( کانوی، بی تا، ص 79 )
امریکا که خود را کدخدائی « دهکده ی جهانی » می داند، سعی دارد تا به مدد عوامل سرسپرده و عناصر ضد فرهنگی اش جریانهای اصیل فرهنگی را مختل سازد و از طریق نقدهای مسمومش، تمامی خصوصیات اقوام و ملل دیگر را کم رنگ و یا محو سازد؛ تا بتواند بر نیات پلیدش، مبنی بر یکپارچه کردن تمامی فرهنگهای اصیل جهان به نفع « دهکده ی جهانی / لیبرالیسم ) مورد نظر خود جامعه ی عمل بپوشاند.( مرکز تحقیقات اسلامی، 1375 ) رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره می گوید:
« دشمن با یک محاسبه فهمید که جمهوری اسلامی را با تهاجم نظامی نمی شود از بین ببرد. محاسبة قبلی آنان غلط از آب درآمده بود. همین طور دیدند با محاصرة اقتصادی هم نمی شود کاری کرد... لذا فهمیدند که باید عقبة ما را بمباران کنند... عقبة ما مبارزات ملت ایران با قلدری استکبار جهانی، عبارت از فرهنگ ما بود. منطقة عقبة ما عبارت از اخلاق اسلامی، توکل به خدا، ایمان و علاقة به اسلام بود.( روزنامه جمهوری اسلامی، 22/5/71)
(( فرانسيس فوكوياما)) استاد اقتصاد سياسي دانشگاه (( جان هاپكينز )) در تابستان 1989 با انتشار مقاله اي 15 صفحه اي با عنوان (( پايان تاريخ )) شهرتي جهاني يافت . وي در اين مقاله با اعلام پايان جنگ سرد و شكست كمونيسم توسط نظام ليبرال - دمكراسي نوشت: (( واقعيتي كه اينك شاهد عيني آن هستيم تنها پايان جنگ سرد يا عبور از يك دوران تاريخي جنگ سرد نيست بلكه اين واقعه نقطه پايان تحول ايدئولوژيكي بشري و جهاني سازي ليبرال دمكراسي غربي به عنوان شكل نهايي حكومت بشري است.)) فوكوياما كه عضو كميته (( پروژه قرن جديد آمريكايي )) هم بود ، سه سال بعد كتابي تحت عنوان (( پايان تاريخ و آخرين انسان )) رامنتشر كرد. وي در اين کتاب از لیبراليسم دمكراسي به عنوان سرنوشت محتوم بشر ياد كرد و تاكيد نمود با سيطره اقتصادي ، فرهنگي و سياسي ليبرالسيم بر جهان كنوني ، پايان تمامي ايدئولوژي ها رقم خورده است. كتاب جديد فوكوياما بلافاصله به 20 زبان زنده دنيا ترجمه شد و بالاترين رقم فروش را در كشورهاي آمريكا ، فرانسه و ژاپن از آن خود كرد.
همزمان با طرح نظريه (( پايان تاريخ )) فوكوياما ، نظريات ديگري همچون (( موج سوم )) آلوين تافلر ، (( دهكده جهاني )) جرج اورول و مك لوهان ، (( برخورد تمدن ها )) ساموئل هانتينگتون ،(( جهاني شدن و جهاني سازي )) رابرتسون ، هامبراس و گيدنز و (( نظريه عدالت جهان )) راولز به عنوان مكمل هاي نظريه پايان تاريخ ، پروژه اي برنامه ريزي شده را دنبال كردند. دست اندكاران اين پروژه كه وابسته به حلقه نو محافظه كاران آمريكايي هستند،(( جهان شمولي)) و (( جهاني شدن )) را پروسه اي محتوم براي بشر امروز معرفي كردند كه براساس آن بايد با الهام از آموزه هاي سرمايه داري مدرن و فرهنگي جهاني ( غربي ) ، زمينه هاي گسترش آزادي هاي مدني ، دمكراسي ، بسط جامعه مدني ، تحقق حقوق شهروندي ، افزايش سطح كيفي زندگي و رفاه عمومي ، دسترسي وسيع و آزادانه بشر به اطلاعات و در نهايت خوشبختي را براي جهان به ارمغان آورد.
پس از طرح نظريه (( ليبرال – دمكراسي ، فرجام نهايي تاريخ و آخرين انسان )) بسياري از انديشمندان غربي و همچنين مسلمانان غربي و همچنين مسلمانان ، به صراحت اعلام كردند حلقه نو محافظه كاران آمريكايي براي سيطره يافتن بر جهان امروز ،پشتوانه هاي تئوريك براي خود يافته اند. سياسي بودن اين تئوري باعث گرديد تا اكثر قريب به اتفاق انديشمندان از آن به عنوان يك نظريه قابل اعتنا در محافل آكادميك . علاوه بر آن كه بسياري از نظريه پردازان با اشاره به ماهيت ((هابزي)) اين تئوري كه ريشه در سيطره جويي و مطلق انگاري دولتمردان آمريكايي به ويژه نو محافظه كاران آن كشور داشت ، به نقد جدي آن پرداختند. يكي از اين نقدها توسط (( رچارد هاس )) كه اتفاقا" مدتي را نيز در موسسات تحقيقاتي آمريكا همچون رند ، هريتيج و كندي گذرانده ، صورت گرفت . وي در مجموعه مقالات خود با عنوان (( فرصت)) درباره دلايل ارائه نظريه پايان تاريخ آورده است : (( آن زمان كه تئوري پايان تاريخ توسط نو محافظه كاران آمريكايي مطرح گرديد ، همگان مي دانستند كه منظور از پايان تاريخ ، سيطره مطلق و بلا منازع فرهنگ ، اقتصاد و سياست آمريكا بر جهان پيش روست اما اين تئوري به خصوص پس از اشغال عراق با چالش هاي وحشتناكي مواجه گرديده است. آمريكا هنوز هم به عنوان يك قدرت بين المللي مطرح است .اما ديگر نمي توانيم يك جانبه عمل نمائيم. بنابراين براي رويارويي با مخاطرات پيش رو كه مهمترين آن (( اسلام ستيزه جو )) است ، چاره اي جز تشكيل يك جبهه متحد نظامي و فرهنگي با همكاري و تشريك مساعي قدرت هايي همچون اتحاديه اروپا ، روسيه ، چين ، هند و ژاپن نداريم . آمريكا ديگر نمي تواند تنها عمل كند. پايان تاريخ نبايد پايان قدرت آمريكا و تبديل آن به كشوري متوسط همچون برزيل شود. امروز خطر گسترش اسلامي كه خاستگاه آن خاورميانه و جمهوري اسلامي ايران است ، اركان فرهنگي تمدن غرب را به لرزش در آورده است.)) همچون (( دانيل پائيس )) از انديشمندان سرشناس غربي ،در تحليل تئوري پايان تاريخ مي گويد: (( تئوري پايان تاريخ بر مبناي تجربيات دوران جنگ سرد ارائه شد غافل از آنكه ايدئولوژي مقابل ، بسيار قوي تر و با برنامه تر از ايدئولوژي كمونيستي است . اسلام يك تهديد همه جانبه است  كه همه اركان تمدن غرب را به چالش كشيده است . در برابر ديني كه براي همه اشكال زندگي بشر از لحظه تولد تا پس از مرگ برنامه دارد ،چه تدبيري مي توان انديشيد؟))
 مروري بر آراء و نظريات تئوري پردازان بزرگ غرب همچون فوكوياما ، هانتينگتون ، برژينسكي ،كيسينجر و برنارد لوئيز نشان مي دهد كه پس از فروپاشي بلوك شرق ، آنان از تمدني خفته كه در حال بيداري و خيزش است سخت در نگراني و پريشان احوالي به سر مي برند. از اين رو سازماندهي شكل جديدي از ناتوي فرهنگي كه متشكل از بنيادهايي پژوهشي همچون رند ، هريتيج ، اينترپرايز ،كارنگي ،نيكسون ،واشنگتن پرايز و خانه آزادي است را به عنوان اتاق كنترل و هدايت به كار گرفته اند. در اين جبهه جديد فرهنگي ،رسانه هاي تصوير ي مكتوب وظيفه آتشباري را به عهده دارند و روزنامه نگاران و برخي چهره هاي هنري و فرهنگي ،نقش سربازان پياده را ايفاد مي نمايند.
رويكرد اصلي ناتوي فرهنگي ،جنگ نرم و هدف اصلي آن نابودي هويت ملي جوامع بشري به ويژه مقابله با ايمان انسانهايي است كه مصممند از هويت ديني و ملي خود شرافتمندانه دفاع كنند . اعضاي ناتوي فرهنگي با بهره مندي از 57 سال تجربه نظامي گري ،تاسيسات پايه اي هماهنگي را در حوزه رسانه ها شكل دادند. چهار خبرگزاري مسلط بين المللي ،شبكه هاي  تلوزيوني ، خبري بي .بي سي و سي و سي. ان .ان ، تاسيسات ماهواره اي كه وظيفه ارسال امواج صدها شبكه ماهواره اي را به عهده دارند به همراه هزاران روزنامه و پايگاه خبري  و تبليغاتي از جمله اين تاسيسات هستند كه همگي ارزش هاي مشترك غربي  را منتشر و تلاش مي كنند ارزش هاي مقاوم در برابر خود را هم بكوبند . اين شرايط  آن چنان نابرابر و غير عادلانه است كه نمي توان آن را بازار پيام اطلاق و چنين تصور كرد كه توليد كننده يا عرضه كننده كالايي در برابر توليد يا عرضه كالايي ديگر ، رقابتي سالم را دنبال مي كند. اين عرصه همانند عرصه  نظامي و حتي علمي آن چنان نابرابر و يكطرفه است كه هرگاه كشوري بخواهد با اتكا به توانمندي هاي بومي و منطبق با معاهدان بين المللي حتي در جهت تامين نيازهاي خود گام بردارد ، به بهانه هاي مختلف مي كوشند او را از عرصه رقابت خارج يا حذف كنند تا خود همچنان بر بازار مسلط باقي بمانند.

3- کنترل نظام فکری و اطلاعاتی و تربیتی:
برای این که غربیون در گسترش و نهادینه سازی لیبرالیسم به موفقیت دست یابند، اهداف دیگری برای عملکرد خویش تعریف می کنند که با دست یابی به آنها به مقصود و هدف دراز مدت خویش دست یابند. به دست گرفتن سیستم هدایتی مراکز علمی و آموزشی یکی از این اهداف اساسی است. چراکه که تعلیم و تربیت شاکله اصلی شخصیت آدمی را می سازد که از دیر باز مراکز سنتی و امروزه مراکز پیشرفته و مدرن با هدف هدایت و نهادینه سازی ویژگیها و رفتارهای مورد نظر حاکمیت شکل گرفته و می گیرد. همین حساسیت و نقش آفرینی سبب شده است که دشمنان ملتها نیز از این فرآیند غافل نشوند از این رو با تزریق افراد و افکار پنهان و آشکار سیستم آموزشی کشورها را تحت شعاع قرار می دهند و با این شیوه به راحتی سیستم اطلاعاتی جوانان را به دست گرفته و آنها را به جای که می خواهند می برند. موریسون یکی از گردانندگان بنیاد راکفلر در این باره می گوید:
« اگر ما به سرمایه گذاری بیشتری در زمینه ی تربیت کادرها و آماده سازی مغزها مبادرت ورزیم، دلارهای ما به اهرمی بسیار نیرومند تبدیل خواهند شد »( مرکز تحقیقات اسلامی، 1375، ص81 )
براساس اسناد از طبقه بندي خارج شده سازمان سيا كه خانم ساندرز به تعدادي از آنها در كتاب جنگ سرد فرهنگي اشاره كرده ، تعدادي از دانشگاه هاي معتبر آمريكا مانند كلمبيا ، استانفورد ، نيويورك و هاروارد ، زير نفوذ مستقيم سيا اداره مي شوند و بنيادي همچون (( فارفيلد )) در دانشگاه كلمبيا ، از مهمترين مراكزي بود كه بودجه عمليات فرهنگي سيا از طريق آن به نهادهاي فرهنگي انتقال مي يافت. در ظاهر اين بنياد را يك ثروتمند يهودي به نام (( جوليوس فليستمن )) ايجاد كرده بود ولي در واقع با بودجه سيا تامين مي شد. هدايت اين بنياد را (( جك تامسون )) مامور سيا و استاد دانشگاه كلمبيا به عهده داشت. (( ديويد گيبس )) در مقاله (( انديشمندان و جاسوسان ، سكوتي كه فرياد مي زند)) ( لس آنجلس تايمز، 28 ژانويه 2001 ) از رسوايي بزرگي سخن مي گويد كه به دليل فاش شدن اسناد ارتباط سيا با نهادهاي آكادميك در دوران جنگ سرد پديد آمده است . گيبس در اين مقاله به رابطه تنگاتنگ سيا با نهادهاي علوم اجتماعي ايالات متحده اشاره مي كند.( صبح صادق، 1385)
آنان به خوبی دریافته اند که با ارائه الگوهای ضد اخلاقی و انحرافی، اندیشه و استعداد دانشجویان را می توانند در مسیری پوچ و بی هدف قرار دهند و در کوچه های پر پیچ و خم غرایز اشباع نشدنی، سرگردان سازند و مراکز آموزشی خصوصا مدارس و دانشگاهها سنگرهای کلیدی هستند که با نفوذ در آنها می توانند قفلهای زیادی را باز کنند. در ناتوی فرهنگی استفاده از اساتید و هدایت آنها راهبرد اساسی شمرده می شود از این رو به صورتهای آشکار و پنهان از آنها در مراکز علمی و آموزشی استفاده می شود.
مردمانی که در دامان فرهنگ بیگانه پرورش می یابد نه تنها به خطر کردن در راه رهایی کشور نمی اندیشد بلکه تنها راه نجات را در انطباق دقیق و همه جانبه خود با برنامه های آنان می پندارند. بدین ترتیب خودباختگان، با شتاب فراوان به اجرای برنامه های ارائه شده از سوی کارشناسان بیگانه می پردازند و طرحهای ایشان را در بسته بندیهای فریبنده ی ملی بر کشور تحمیل می کنند. مدیر بنیاد راکفلر« هرار» در این باره گوید:
« مکانهای آموزشی می توانند به مراکز اصلی تربیت افرادی مبدل شوند که مقامهای رهبری را در تشکیلات حکومتی، صنایع، بازرگانی، آموزش و پرورش و... در دست گیرند ... و به وسیله ی تربیت افراد به دقت دستچین شده ای که انتظار می رود رهبران آینده باشند، می توان بیشترین تأثیر را بر حرکت آن جامعه گذاشت » ( مرکز تحقیقات اسلامی، 1375، ص 81)
 اهمیت و خطر این دسیسه را در کلام رهبر فقید انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) به خوبی می توان مشاهده نمود:
« دولت باید درست توجه بکند که ... روسائی را که انتخاب می کنند برای دانشگاهها، برای مدارس، معلمینی را که انتخاب می کنند، آنها برای تربیت اطفال،... از....کسانی که سابق در خدمت اشخاص بیگانه بودند... حالا نیایند و بچه های ما را باز به عقب برانند. این هم یک مطلبی است که در فرهنگ بسیار مهم است.»(صحیفه نور، ج5، ص201)
سابقه ناتوی فرهنگی در قرآن
از دیدگاه قرآن تاریخ جنگ نرم بر علیه انسان از زمانی شروع شد که حضرت آدم علیه السلام با پذیرش عهد الهی و دریافت اسماء الهی به مقام خلیفه اللهی رسیدند « وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً» ( البقرة : 30)  و شیطان تکبر کرده و از فرمان الهی سرباز زده و در مقابل انسان سر تعظیم نیاوردند « وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ « (البقرة : 34 ) و شیطان به خاطر رانده شدن از درگاه الهی و تنزل از مقام عرفانی به مخالفت و دشمنی انسان برخواست و قسم یاد کرد که او را از مقام خلیفه اللهی تنزل خواهد داد« قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني‏ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ «( الحجر : 39 ) و از همان زمان شروع به شیطنت کرده و به شیوه های مختلف در او وسوسه کرده تا با رخنه در افکار و تغییر ارزشهای الهی او را به رفتارهای غیرالهی بکشاند که در گام نخست با تغییر رنگ و چهره و خودنمایی و قسم دروغ او را وادار ساخت از شجره ممنوعه بخورد و از مقام اولوهی به دنیا هبوط نماید. « وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحينَ « ( الأعراف : 21 ).. این دشمنی تنها محدود به آن دنیا نشد بلکه از همان آغازین هبوط در دنیا این تقابل و جنگ تا به امروز ادامه داشته است و قربانی های زیادی نیز گرفته است « وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ«( يس : 62 )که اولین شهید این میدان حضرت هابیل علیه السلام بود « فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرينَ » (المائدة : 30 )
 عملیات شیطان بر علیه حضرت آدم و حوا و اغوای او به خوردن از درخت ممنوعه اولین جنگ نرمی بود که بر علیه انسانیت صورت گرفت چراکه شیطان با نفوذ در فکر او توانست او را به رفتاری وا دارد که مورد پسند خود و خصم خدا بوده است. و آن چه امروزه به صورتهای مختلف از ناحیه امریکا و سایر کشورهای امپریالیستی برای انحراف انسانها صورت می گیرد به تبعیت از راه و روش و منطق شیطان می باشد چراکه آن چه از ناحیه آنها خوانده می شود مایه انحراف انسانها از رشد و کمال و درگاه ربوبی است و جز فساد و تباهی به ارمغان نمی آورد.
روش های مقابله با ناتوی فرهنگي از منظر قرآن
با شناخت اين واقعيت و ابعاد گسترده و پيچيده آن ، اين پرسش مطرح مي شود كه در برابر (( ناتوي فرهنگي)) چه بايد كرد ؟ اعضاي ناتو خود تلاش مي كنند به گونه اي همه را مرعوب و به بياني مودبانه متقاعد كنند كه اساسا" همان طور كه در برابر قدرت نظامي و اقتصادي غرب توان مقاومتي نيست ،در اين رويارويي نيز ديگران بايد تسليم شوند و راهي جز همراهي  با غرب متصور نيست اما درست به همان دليل كه در تجربه 8 سال دفاع مقدس و 33 روز مقاومت جانانه حزب الله لبنان و 22روزه نوار غزه ثابت شد ، قدرت نظامي غرب بلامنازع نيست و مي توان با تكيه بر ايمان و بهره گرفتن از توانمندي ها در برابر آن ايستادگي و آن را به شكست و اضمحلال كشاند. در حوزه فرهنگ نيز پايداري و ارائه چهره واقعي اسلام ،تنها راه و تنها پاسخ مبتني بر عزت و غيرت است . اما چگونه و با كدام ابزار ؟
 حوزه ملي و جهان اسلام دو حوزه مهم براي برنامه ريزي دفاعي و تهاجمي در برابر حركت سازمان يافته غرب است و رسانه مهمترين ابزار به اجرا در آوردن اين برنامه محسوب مي شود . در هر دو حوزه بايد ارزش هاي مشترك را باز شناخت و براي تحكيم و گسترش آنها اقدام كرد .استفاده از همه ظرفيتها ، بهره مندي از فناوري روز و به كارگيري جديدترين تكنيك ها در انتقال پيام از ديگر راهكارهاي ورود به اين عرصه است . تقويت رسانه ملي ، تاسيس رسانه هاي فرا ملي و ايجاد رسانه ها  يا پيمان هاي رسانه اي مشترك اسلامي از ديگر الزامات حضور فعال و خلاقانه در اين ساحت به شمار مي رود.  
اگر عناصر تشكيل دهنده‌ي فرهنگ جامعه از آسيب‌ها و آفت‌ها مصون بمانند، افراد جامعه داراي رفتارها و كنش‌هاي پاك و آراسته خواهند شد و اگر آن عناصر، آلوده گشته و چهره‌ي حقيقي خود را از دست بدهند و يا آنها را با عناصر آلوده جايگزين سازند، نتيجه‌اي جز رفتارها و كنش‌هاي زشت و دور از اصول انساني از افراد جامعه نبايد انتظار داشت؛ اين معني را چه زيبا خالق هستي در آيه‌ي « و البلد الطيّب يخرج نباته باذن ربه و الّذي خبث لايخرج الاّ نكدا كذلك نصرّف الايات لقوم يشكرون»( اعراف آیه 158) به گوش بشريت رسانده است.
چنان که گفتیم مهمترین هدف جنگ نرم ایجاد تغییر در لایه های فرهنگ بومی و تغییر در مبانی فکر و ارزشی افراد جامعه هدف و در نهایت شخصیت آنها است. قرآن از شخصيت به “شاكله” ياد مي‌كند كه بيانگر خلق و خوي و شخصيت انساني است «قل كل يعمل علي شاكلته»( اسراء آیه 84 ) «شكل» در لغت به مفهوم قيد و بند زدن بر اندام هر جنبنده‌اي آمده است و وسيله‌اي را كه براي بندزدن حيوان به كار مي‌رود “ شِكال” گويند. شكال در انسان به‌ معناي خوي و اخلاق است و اين دو را به ‌اين مناسبت شاكله گويند كه آدمي را محدود و مقيد مي‌كند و نمي‌گذارد در آن‌چه مي‌خواهد آزاد باشد، بلكه او را وادار مي‌سازد تا به مقتضا و طبق آن اخلاق رفتار كند. آيه‌ي كريمه عمل انسان را مترتب بر شاكله‌ي او دانسته، به ‌اين معني كه عمل هر چه باشد مناسب با اخلاق آدمي است؛ «از كوزه همان برون تراود كه در اوست.» رابطه‌ي شاكله نسبت به عمل، نظير روح در بدن است كه بدن با اعضا و اعمال خود آن‌ را مجسم نموده و معنويات آن را نشان مي‌دهد. اين معني هم به تجربه و هم از راه بحث‌هاي علمي به اثبات رسيده كه ميان ملكات نفساني و احوال روح و اعمال بدني رابطه‌ي خاصي برقرار است.
انسان داراي شاكله‌هاي مختلفي است؛ يك شاكله‌ي آدمي زاييده‌ي نوع خلقت و خصوصيات تركيب مزاج اوست، كه شاكله‌ي شخصي و خلقتي است و از فعل و انفعال‌هاي جهازات بدني او حاصل مي‌شود، مانند خود مزاج انسان كه‌ يك كيفيت متوسطه‌اي است كه از فعل و انفعال‌هاي كيفيت‌هاي متضاد با يكديگر حاصل مي‌شود. شاكله‌ي ديگر او خصوصياتي است خلقي كه علاوه بر شاكله، كه از ناحيه‌ي تأثير عوامل خارج از ذاتش در او پديد مي‌آيد، آدمي به هر شاكله‌اي كه باشد و هر صفت روحي كه داشته باشد اعمالش بر طبق همان شاكله و موافق با فعليات داخل روحش از او سرمي‌زند و اعمال بدني او همان صفات و فعليات روحي را مجسم مي‌سازد و اين همان شخصيت آدمي است. در واقع، شخصيت، اوصاف روحي است كه از مجموع غرايز آدمي و عوامل خارجي به دست مي‌آيد و علت تمام رفتارهاي انسان واقع مي‌گردد.( طباطبائی، ج 13، ص 262 )
بنابراين، چهره و ماهيت شخصيت و خلق و خوي آدمي‌ كه ظهورش در افكار و رفتارها و پندارهاي فردي است، به عناصر ساختاري آن برمي‌گردد و چون همواره بهداشت و پيش‌گيري جلوتر و مهم‌تر از درمان بوده و هست، از اين رو كالبد شكافي فرهنگ جامعه و تشخيص موارد آسيب‌ديده و نقاط آفت‌پذير، از امور ضروري هر جامعه‌ي ‌سالم و پويا است.
فرهنگي كه در دوره‌هاي مختلف معيار رفتارهاي فردي و جمعي قرار گيرد و جوابگوي نيازهاي جامعه باشد از پويايي و پايداري مطلوبي برخوردار است و فرهنگي كه نتواند جوابگوي نيازهاي مردم و جامعه در مقابل تغييرات و خواست‌هاي برخاسته از شرايط و مقتضيات زماني باشد، در بستر زمان، مسير محتوم زوال خويش را طي نموده و به ‌تدريج از عرصه‌ي زندگي مردم كنار گذاشته مي‌شود و متدهاي جديد جايگزين آن مي‌گردد. بنابراين، فرهنگ هر جامعه‌اي بسته به ميزان و قابليت عناصر پوياي آن همواره در معرض رويارويي با تحولات فرصت آفرين يا تهديد‌زا قرار دارد. ( بابائی، 1384)
بعد از هبوط آدم و توبه و انابه او به درگاه الهی باعث شد که خدای مهربان براساس مشیت رحمانیه و حکمیه خویش راه برگشت به مقام اولوهی و برین را به آدم و فرزندان او ارائه نماید تا با پیروی از آن از انحراف شیطان در امان مانده و با طی صراط مستقیم به جایگاه اولی برگردند« قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ » ( البقرة : 38 ). همچنانکه شیطان اعتراف کرده که توان انحراف بندگان مخلص خدا ندارد و گروهى از بندگان خاص خدا به هيچ قيمتى در منطقه نفوذ و حوزه وسوسه او قرار نمى‏گيرند، لذا ناچار آنها را از گفتار بالا استثنا كرد و گفت:" مگر بندگان مخلص تو از ميان آنها"! « إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصينَ » ( الصافات : 40 ) همانها كه در راه معرفت و بندگى تو از روى اخلاص و صدق و صفا گام برمى‏دارند، تو نيز آنها را پذيرا شده‏اى، خالصشان كرده‏اى، و در حوزه حفاظت خود قرار داده‏اى، تنها اين گروهند كه من به آنها دسترسى ندارم، و گرنه بقيه را به دام خود خواهم افكند! اتفاقا اين حدس و گمان ابليس درست از آب در آمد، و هر كس به نحوى در دام او گرفتار شد، و جز" مخلصين" از آن نجات نيافتند، همانگونه كه قرآن در آيه 20 سوره سبأ مى‏فرمايد: وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ:" گمان ابليس در باره آنها به واقعيت پيوست، و جز گروهى از مؤمنان همه از او پيروى كردند"!
با توجه به این واقعیت راه مقابله با ابلیس و شیطانهای امروزین که در قالب ناتوی فرهنگی به روح و جان مومنین افتاده و نوک پیکان خود را به طرف شیعیان و مردم حزب اللهی و بسیجی گرفته اند جز در تبعیت از محتوای پیام الهی نخواهد بود. « فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ » ( البقرة : 38 )که به تناسب مقاله به تعدادی از آنها اشاره می گردد:
1- تبعیت از مقام ولایت : قرآن کتابی است که مشتمل بر پیامها و دستوراتی است که خدا برای هدایت و کمال انسان نازل فرموده است و به راهی هدایت می کند که هیچ اعوجاج و انحرافی در آن مشاهده نشده و نخواهد شد.« إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‏ هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبيراً » ( الإسراء : 9 )
 با وجود مصونیت قرآن از تحریف لفظی ( انا له لحافظون ) وجود کتبی این پیام الهی و بقیه پیام های قرآن باعث شده است که خناسان و دشمنان با تحریف معنایی کلام الهی به اغوای مردم بپردازند و شاید به همین دلیل خداوند متعال در پیام کلی هدایت فرمود « هر که از هدایت من تبعیت کند هیچ خوف و نگرانی نخواهد داشت» و نه فرمود « هر که از کتاب من تبعیت کند هیچ خوف و نگرانی نخواهد داشت» به همین دلیل بود که رحمت للعالمین پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله  فرمود: «من دوچیز در میان شما به ودیعه می گذارم تا زمانی که از آنها تبعیت نمائید هیچ انحرافی نخواهید یافت یعنی کتاب خدا و اهل بیت من) ( إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ « ( وسائل‏الشيعة ، 27 ، 33 ) یعنی وجود معنایی قرآن را تنها و تنها از اهل بیت رسول خدا(ص) باید شنید و تابع تفسیر آنها گردید. تجسم عینی این هدایت و تبعیت براساس دلایلی که در جای خود به اثبات رسیده است  در تبعیت دوازده امام معصوم(ع) متصور است که در حال حاضر این هدایت به دست امام زمان بقیه الله العظم عجل الله تعالی فرجه الشریف صورت می گیرد که به حکمت الهی در پرده غیبت حضور دارند و مانند خورشید به هدایت تکوینی نظام آفرینش پرداخته و جهان از فیض وجود ایشان بهره می گیرند و هدایت تشریعی را به جانشنیان خود سپرده است که از آن به مقام ولایت فقیه یاد می شود « أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّه‏ » ( وسائل‏الشيعة، ج 27 ،ص140 ) که مصداق عینی آن امروزه حضرت آیت الله امام سیدعلی خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی می باشد.
بنابراین یکی از راههای مهم مقابله با ناتوی فرهنگی از نگاه قرآن در زمان فعلی تبعیت خالصانه از تدابیر و پیام های مقام معظم رهبری است.
2- احلاص در عمل ( گفتار، کردار و پندار): دقت در آيات قرآن نشان مى‏دهد كه مخلص (به كسر لام) بيشتر در مواردى به كار رفته است كه انسان در مراحل نخستين تكامل و در حال خود سازى بوده است، فاذا اركبوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ:" و هنوز به تكامل لازم نرسيده است، ولى" مخلص" (به فتح لام) به مرحله‏اى گفته مى‏شود كه انسان بعد از مدتى جهاد با نفس و طى مراحل معرفت و ايمان به مقامى مى‏رسد كه از نفوذ وسوسه‏هاى شياطين مصونيت پيدا مى‏كند، فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ:" به عزتت سوگند كه همه آنها را جز بندگان مخلصت گمراه خواهم كرد"! (سوره ص آيه 83- 82).
اين جمله كه مكرر در آيات قرآن آمده عظمت مقام" مخلصين" را روشن مى‏سازد اين مقام، مقام يوسفهاى صديق بعد از عبور از آن ميدان آزمايش بزرگ است، كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ:" ما اين‏ چنين برهان خويش را به يوسف نشان داديم تا بدى و فحشاء را از او دور سازيم، چرا كه او از بندگان مخلص ما بود" (سوره يوسف آيه 24).
اين مقام كسانى است كه در" جهاد اكبر" پيروز مى‏شوند و دست لطف پروردگار تمام ناخالصى‏ها را از وجودشان بر مى‏چيند، و در كوره حوادث آن چنان ذوب مى‏شوند كه جز طلاى معرفت خالص در آنها چيزى نمى‏ماند. و اينجا است كه پاداش آنها به معيار عمل داده نمى‏شود، بلكه پاداششان به معيار فضل و رحمت خدا است‏
قابل توجه اينكه در سوره ص پنج بار روى بندگان" مخلص" خدا در آيات مختلف تكيه شده، و اين نشانه‏اى از عظمت مقام آنها است ، و همانگونه كه قبلا اشاره كرديم آنها كسانى هستند كه در معرفت و ايمان و جهاد نفس آن چنان پيروز شده‏اند كه خداوند آنها را برگزيده و خالص كرده، و به همين دليل در برابر انحرافات و لغزشها مصونيت پيدا كرده‏اند. شيطان از نفوذ در آنها عاجز و مايوس است و از روز نخست در برابر آنها سپر انداخته و اظهار عجز كرده است.
غوغاى محيط، وسوسه‏هاى اغواگران، تقليد نياكان و فرهنگهاى غلط و طاغوتى هرگز نمى‏تواند آنها را از مسيرشان منحرف سازد. و اين در حقيقت پيامى است الهام بخش براى مؤمنان مقاوم آن روز در مكه و براى ما مسلمانان در دنياى پرغوغاى امروز كه از انبوه دشمنان نهراسيم و تلاش کنیم با اتصاف به ویژگی مخلصین در صف عباد اللَّه مخلصين جاى گيريم (تفسير نمونه، ج‏19، ص: 49 – 78 )
3- توجه به سخن و سخنران: چنان که گفتیم از ابزارهای مهم ناتوی فرهنگی استفاده از مهارت اساتید دانشگاه و معلمان و ابزارهای نشر و جراید و رسانه های ارتباطی است که کلام و سخنان آنها را عرضه می دارند از ویژگی بارز بندگان خدا گزینشی انتخاب کردن سخنان و سخنران است؛ هر کلامی را نمی شنوند «‏ فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ ( الزمر : 17و 18 ) " آنها كه سخنان را مى‏شنوند، و از نيكوترين آنها پيروى مى‏كنند آنها كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده و آنها خردمندان و صاحبان مغز و عقلند" اين دو آيه كه به صورت يك شعار اسلامى درآمده، آزادانديشى مسلمانان، و انتخابگرى آنها را در مسائل مختلف بخوبى نشان مى‏دهد.
نخست مى‏گويد:" بندگان مرا بشارت ده" و بعد اين بندگان ويژه را به اين صورت معرفى مى‏كند كه" آنها به سخنان اين و آن بدون در نظر گرفتن گوينده و خصوصيات ديگر گوش فرا مى‏دهند و با نيروى عقل و خرد بهترين آنها را بر مى‏گزينند" هيچگونه تعصب و لجاجتى در كار آنها نيست، و هيچگونه محدوديتى در فكر و انديشه آنها وجود ندارد، آنها جوياى حقند و تشنه حقيقت، هر جا آن را بيابند با تمام وجود از آن استقبال مى‏كنند، و از چشمه زلال آن بى‏دريغ مى‏نوشند و سيراب مى‏شوند.
آنها نه تنها طالب حقند و تشنه گفتار نيك، بلكه در ميان" خوب" و" خوبتر" و" نيكو" و" نيكوتر" دومى را برمى‏گزينند، خلاصه آنها خواهان بهترين و برترينند.
در اينكه منظور از" قول" در جمله" يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ" (سخنان را مى‏شنوند) چيست مفسران تفسيرهاى گوناگونى دارند:
بعضى آن را به" قرآن" تفسير كرده‏اند، و آنچه در آن از طاعات و مباحات است، و پيروى از احسن را به معنى پيروى از طاعات مى‏دانند.
بعضى ديگر آن را به مطلق اوامر الهى تفسير كرده‏اند خواه در قرآن باشد يا غير قرآن.
ولى هيچگونه دليلى بر اين تفسيرهاى محدود در دست نيست، بلكه ظاهر آيه هر گونه قول و سخن را شامل مى‏شود، بندگان با ايمان خداوند از ميان تمام سخنان آن را برمى‏گزينند كه" احسن" است، و از آن تبعيت مى‏كنند، و در عمل خويش به كار مى‏بندند.
جالب اينكه قرآن در آيه فوق صاحبان" هدايت الهى" را منحصر در اين قوم شمرده، همانگونه كه خردمندان را منحصر به اين گروه دانسته است، اشاره به اينكه اين گروه مشمول هدايت ظاهر و باطنند، هدايت ظاهر از طريق عقل و خرد، و هدايت باطن از طريق نور الهى و امداد غيبى، و اين دو افتخار بزرگ بر اين حقيقت‏جويان آزادانديش است.( تفسير نمونه، ج‏19، ص: 413)
از طرف دیگر بندگان خدا برای دریافت معارف الهی سراغ هرکسی نمی روند و به هر سخنی گوش نمی کنند براى شناخت معارف الهی نبايد دنبال افراد خرافاتى افتاد كه از اقوام جاهلى باقى مانده و انسان از بيان آنها شرم دارد، بايد به سراغ بندگان مخلصى رفت كه گفتار آنها روح انسان را به اوج آسمانها پرواز مى‏دهد، و در نور وحدانيت او محو مى‏سازد، هر گونه شائبه شرك را از دل مى‏شويد، و هر گونه" تجسم" و" تشبيه" را از فكر مى‏زدايد. بايد به سراغ سخنان پيامبر ( ص) و خطبه‏هاى نهج البلاغه على (ع) و دعاهاى پر مغز امام سجاد (ع) در صحيفه سجاديه رفت، و در پرتو توصيفهاى اين بندگان خدا، معارف خدا را شناخت.
4- خوب سخن گفتن: با توجه به رشد رسانه های ارتباطی و برداشته شدن حریم های جغرافیایی و دست رسی آسان به اطلاعات و عرضه رایگان و بی پرده مطالب باعث شده است که در عرصه رقابت سخنانی بیشتر مورد پذیرش افراد سلیم نفس قرار گیرند که ضمن برخورداری از منطق گفتاری و کلامی از حداکثر متانت محتوای و کلامی برخوردار باشند؛ وقتی در کنار صفحه اینترنت مطالب خوانده می شود تنها این جاذبه های کلامی است که آدمی را به پذیرش و دریافت آنها علاقه مند ساخته و به طرف مطالعه آنها و در نهایت پذیرش آنها وا می دارد. در قرآن آیاتی متعددی به این حقیقت اشاره می کند که انسان در سخن گفتن از کلمات خوب استفاده کرده و روحیات مخاطب را مد نظر قرار دهد؛ دستورات خداوند به حضرت موسی و هارون (ع) به چگونگی صحبت با فرعون از نمونه آنها است که می فرماید « فَقوُلولا لَه قُولاً لَیناً » ( طه:44) که در این مقام فقط به یکی از آیات به جهت قرائن کلامی نگاه تفسیری می اندازیم. تا انشاء الله راهنمایی عملی ما قرار گیرد.
«وَ قُلْ لِعِبادي يَقُولُوا الَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبيناً»( الإسراء : 53 ) در این آیه خدا روش گفتگو و استدلال با مخالفان مخصوصا مشركان را مى‏آموزد چرا كه مكتب هر قدر عالى باشد و منطق قوى و نيرومند ولى اگر با روش صحيح بحث و مجادله توأم نگردد و به جاى لطف و محبت، خشونت بر آن حاكم گردد، بى اثر خواهد بود.
لذا در نخستين آيه مى‏گويد" به بندگان من بگو سخنى را بگويند كه بهترين باشد" (وَ قُلْ لِعِبادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ). بهترين از نظر محتوى، بهترين از نظر طرز بيان، و بهترين از جهت توأم بودن با فضائل اخلاقى و روشهاى انسانى.  چرا كه اگر قول احسن را ترك گويند و به خشونت در كلام و مخاصمه و لجاجت برخيزند شيطان در ميان آنها فساد و فتنه مى‏كند (إِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ).و فراموش نكنيد شيطان در كمين نشسته و بيكار نيست" زيرا شيطان از آغاز دشمن آشكارى براى انسان بوده است (إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِيناً)
در اينكه منظور از" عباد" در اين آيه كيانند؟ دو عقيده متفاوت در ميان مفسران وجود دارد كه هر يك با قرائنى تاييد مى‏شود:
1- منظور از" عباد" بندگان مشركند، گر چه آنها راه خطا را پيش گرفته‏اند اما خداوند براى تحريك عواطف انسانى آنها با تعبير به" عبادى" (بندگانم) از آنها ياد كرده و آنان را دعوت مى‏كند كه به سراغ" احسن" يعنى كلمه توحيد و نفى شرك بروند و مراقب وسوسه‏هاى شيطان باشند، و به اين ترتيب هدف از بيان اين آيات بعد از ذكر دلائل توحيد و معاد نفوذ در دل مشركان است تا آنها كه آمادگى دارند، بيدار شوند و به راه آيند.
سیاق آیات بعدی سوره اسراء و مكى بودن آن با توجه به اينكه در آن زمان حكم جهاد نازل نشده بود و تنها راه مبارزه، مبارزه منطقى بود نيز اين معنى را تاييد مى‏كند.
2- كلمه" عبادى" اشاره به مؤمنان است، و روش بحث با دشمنان را به آنها مى‏آموزد چرا كه گاهى مؤمنان تازه كار طبق روشى كه از پيش داشتند با هر كس كه در عقيده با آنها مخالف بود به خشونت مى‏پرداختند، و آنها را صريحا اهل جهنم و عذاب و شقى و گمراه مى‏خواندند، و خود را اهل نجات، و اين سبب مى‏شد كه مخالفان يك حالت منفى در برابر دعوت پيامبر( ص )به خود بگيرند.
از اين گذشته تعبيرات توهين آميز مخالفان نسبت به پيامبر (ص)كه بعضى از آنها در آيات پيشين این سوره اشاره شده است مانند مسحور، مجنون، كاهن، شاعر، گاهى سبب مى‏شد كه مؤمنان عنان اختيار را از دست بدهند و به مقابله با آنها در يك مشاجره لفظى خشن برخيزند و هر چه مى‏خواهند بگويند." قرآن" مؤمنان را از اين كار باز مى‏دارد و دعوت به نرمش و لطافت در بيان و انتخاب بهترين كلمات را مى‏كند تا از فساد شيطان بپرهيزند. البته كلمه" بينهم" (در ميان آنها) طبق اين تفسير مفهومش اين است كه شيطان، سعى مى‏كند ميان مؤمنان و مخالفانشان فساد كند و يا سعى مى‏كند در دلهاى مؤمنان به طرز مرموزى نفوذ كند و آنها را به فساد و افساد دعوت نمايد (زيرا ينزغ از ماده نزغ به معنى ورود در كارى به نيت افساد است). (تفسير نمونه، ج‏12، ص: 159)
ولى با توجه به مجموع قرائن، تفسير دوم با ظاهر آيه سازگارتر است چرا كه در قرآن كلمه" عبادى" معمولا براى مؤمنان ذكر مى‏شود.
علاوه بر اين در شان نزولى كه بعضى از مفسران نقل كرده‏اند مى‏خوانيم مشركان در مكه ياران پيامبر (ص) را آزار مى‏كردند، هنگامى كه آنها در فشار قرار مى‏گرفتند به پيامبر (ص) اصرار مى‏كردند كه به ما اجازه جهاد بده (يا اجازه خشونت در سخن و مبارزه به مثل) پيامبر (ص) مى‏فرمود هنوز چنين دستورهايى به من داده نشده است: در اين هنگام آيات فوق نازل گشت (و به آنها دستور داد تنها به مبارزه منطقى ادامه دهند)( تفسير مجمع البيان و تفسير قرطبى ذيل آيات مورد بحث.)
آيه بعد این سوره اضافه مى‏كند:" پروردگار شما از حال شما آگاهتر است، اگر بخواهد شما را مشمول رحمت خويش قرار مى‏دهد، و اگر بخواهد مجازاتتان خواهد كرد" (رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِنْ يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِنْ يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ). در ارتباط به دو تفسير آيه قبل، اين آيه نيز تاب دو تفسير دارد:
نخست اينكه: اى مشركان و اى افراد بى ايمان، خداى شما هم رحمت واسعه‏ دارد و هم مجازات دردناك و شما را شايسته هر يك ببيند، مشمول آن مى‏سازد، چه بهتر كه دست به دامن رحمت واسعه او بزنيد و از عذابش بپرهيزيد.
اما طبق تفسير دوم مفهومش چنين است: گمان نكنيد كه شما مؤمنان تنها اهل نجاتيد و ديگران اهل دوزخند، خدا از اعمال شما و دلهاى شما آگاهتر است، اگر بخواهد به گناهانتان شما را مجازات مى‏كند و اگر بخواهد مشمول رحمت مى‏سازد، كمى به حال خود بينديشيد و در باره خود و ديگران عادلانه‏تر قضاوت كنيد.
خلاصه سخن این که فرهنگ بسیجی اقتضا می کند برای این که از بندگان خدا باشیم و در حریم آنها قرار گیریم و این که بتوانیم به گسترش آموزه های این فرهنگ بپردازیم در هر مقام و جایگاهی که هستیم خوب به جا و با دلیل و سدید سخن گوئیم « فقولوا قولا سدیدا » ( احزاب: 77 )
5- بیش از آن که حرف بزنیم عمل کنیم: پاسخ محکم و عملی به مدعیان پایان تاریخ و حاکمیت لیبرالیسم در جهان این خواهد بود که جهانیان متوجه این حقیقت و واقعیت باشند که سعادت بشر در فضا و فرهنگ و آموزه های غیر لیبرالیستی متصور است و آموزه های لیبرالیستی توان پاسخگویی به همه نیازهای مادی و معنوی انسان در همه ابعاد و لایه ها را ندارد. این امر زمانی محقق می شود که در فضای دیگر چهره ی واقعی آموزه های مورد نظر بیان و پیاده شود. براساس آیات قرآن سعادت و کمال حقیقی انسان در آموزه های دین اسلام متصور است « ان الدین عندالله الاسلام » ( ال عمران : 19 ) و غیر از آموزه های اسلام هیچ مکتب و فرهنگی نمی تواند پاسخگویی این نیازها بوده و بهشت برین و مدینه قاضله را برای او به ارمغان آورد« و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه »( ال عمران : 85 ) به طور طبیعی اثر این آموزه های زمانی ظاهر می شود که اولا به آنها اعتقاد یافته و ثانیا پایبند به اجرای آنها باشد. « انما تنذر من اتبع الذکر و خشی الرحمن بالغیب » ( یس: 11)
به همین خاطر مومن درگاه الهی بیش از آن که به زبان حرف بزند به عمل حرف می زند چراکه مطرود و دشمن درگاه الهی کسی است که بر زبان چیزی براند و مدعی آن باشد ولی به آن پایبند نباشد « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ  کَبُرَمَقتاً عِندَاللهِ اَن تَقوُلُوا مَالاتَعمَلوُنَ »(الصف 2 و3 )یکی از عواملی که باعث می شود مردم خصوصا جوانان در پابیندی به دین و آموزه های آن به سستی عمل کنند عدم پایبندی بزرگترها و مدعیان دین به آموزه های دینی است. وقتی ماها نتوانیم در عمل اثبات کنیم که اسلام و آموزه های آن چقدر در رشد و توسعه اثرگذار می باشد و بر خلاف مدعیان" افیون جامعه بودن دین " باعث شکوفایی، صیانت و تکامل شده و سعادت به ارمغان می آورد، بی تردید فضای جامعه را بیشتر برای نفوذ دشمنان و شوالیه های سیاه آنان فراهم می کنیم.خدای مهربان به بندگانش خطاب می کند که نماز بپادارید و در پنهان و آشکار به کمک دیگران بشتابید و انفاق کنید  « قُلْ لِعِبادِيَ الَّذينَ آمَنُوا يُقيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فيهِ وَ لا خِلالٌ » ( إبراهيم : 31 ) و یا در کلام معصوم و قرآن ناطق می خوانیم که می فرماید: که مردم را با زبان عمل دعوت کنیم تا زبان حرف و در عمل تقوا پیشه کرده و از گناه خوداری کنیم و با تلاش، جدیت، راستی و درستی و ادای امانت به طور عملی مردم را به دین خدا دعوت کنیم و شیطان را مایوس کنیم تا زبان به اعتراف گشایت که چگونه موفق نشد ما را منحرف سازد و خود منحرف شد و عصیان کرد « عَلَيْكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ وَ كُونُوا دُعَاةً إِلَى أَنْفُسِكُمْ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ وَ كُونُوا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا شَيْناً وَ عَلَيْكُمْ بِطُولِ الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ فَإِنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا أَطَالَ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ هَتَفَ إِبْلِيسُ مِنْ خَلْفِهِ وَ قَالَ يَا وَيْلَهُ أَطَاعَ وَ عَصَيْتُ وَ سَجَدَ وَ أَبَيْت‏( الكافي ،ج 2، ص 77 )
سالی که این مقاله نوشته می شود( 1390) از ناحیه مقام معظم رهبری سال جهاد اقتصادی نام گذاری شده است. جهاد اقتصادی در مفهوم ساده و اجمالی آن عبارت از تلاش جمعی و صادقانه برای رشد، تعالی و پیشرفت کشور است. باید گفت که رهبری به درستی تشخیص داده است چراکه دشمنان به صورتهای مختلف در ناتوی فرهنگی اعلام می کنند که انقلاب اسلامی موفق نبوده و نتوانسته است در حکومت داری و اداره کشور به درستی عمل نماید و لذا نمی تواند الگوی پیشرفت و انقلاب و خیزش باشد ازاین رو از ناحیه اقتصاد و معیشت مردم و توسعه کشور فشار می آورند و تلاش دارند به شیوه های مختلف کشور را تحریم و مانع موفقیت شوند. و به طور طبیعی چنان که جوانان، ملت ایران و اندیشمندان آن توانسته تا به حال در عرصه های دفاع مقدس، انرژی هسته ای، نانوتکنولوژی، بهداشت و چندین عرصه دیگر موفق عمل نماید در این عرصه نیز با تلاش و عمل به حول و قوه الهی موفق خواهد شد. موفقیت در این عرصه مثل سایر عرصه نیازمند عمل است تا گفتار. به جای این که سال را با همایش های مختلف با عناوین جهاد اقتصادی به اتمام رسانیم باید از همین ابتدای سال با برنامه ریزی و تشریک مساعی و عمل جهادی به منویات رهبری جامع عمل پوشاند.
6- وحدت در کلام و عمل: از اهداف مهم ناتوی فرهنگی چنان که گذشت ایجاد شکاف و اختلاف بین مسلمانان است. برای دست یابی به این هدف از تاکتیکهای مختلف در جنگ نرم بهره می جویند. که شیعه هراسی و ایران هراسی در منطقه از نمونه های آن است. براساس گزارشها به کمک این حربه دشمنان توانسته اند تجهیزات زیادی به اعراب منطقه بفروشند که الان که این مقاله را می نویسم در بحرین توسط کشورهای عربستان و امارات برای مسلمان کشی استفاده می شود که تنها جرمشان اعتراض به تبعیض حُکام و عمل نکردن به شعائر و آموزه های اسلامی است.
در صورتی که آموزه های اسلام از آغازین روز بعثت به وحدت و مشترکات دعوت داشته است. " (قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ‏(ال عمران:64 )
در اين آيه دعوت به نقطه‏هاى مشترك ميان اسلام و آيينهاى اهل كتاب است روى سخن را به پيامبر كرده، مى‏فرمايد:" بگو: اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما مشترك است كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را شريك او قرار ندهيم و بعضى از ما بعضى ديگر را غير از خداوند يگانه به خدايى نپذيرد). در واقع قرآن با اين طرز استدلال به ما مى‏آموزد، اگر كسانى حاضر نبودند در تمام اهداف مقدس با شما همكارى كنند بكوشيد لا اقل در اهداف مهم مشترك همكارى آنها را جلب كنيد و آن را پايه‏اى براى پيشبرد اهداف مقدستان قرار دهيد.
آيه فوق يك نداى وحدت در برابر تمام مذاهب آسمانى است و به مسيحيان مى‏گويد: شما مدعى" توحيد" هستيد و حتى مى‏گوييد مساله" تثليث" (اعتقاد به خدايان سه‏گانه) منافاتى با" توحيد" ندارد و لذا قايل به وحدت در تثليث مى‏باشيد.
و همچنين يهود در عين سخنان شرك آميز" عُزَير" را فرزند خدا پنداشتند مدعى توحيد بوده و هستند.
قرآن به همه آنها اعلام مى‏كند: ما و شما در اصل توحيد مشتركيم بياييد دست به دست هم داده اين اصل مشترك را بدون هيچ پيرايه‏اى زنده كنيم و از تفسيرهاى نابجا كه نتيجه آن شرك و دورى از توحيد خالص است خوددارى نمائيم.
جالب اينكه در اين آيه با سه تعبير مختلف روى مساله يگانگى خدا تاكيد شده است اول با جمله" أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ" (جز خدا را نپرستيم) و بعد با جمله" لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً" (كسى را شريك او قرار ندهيم) و سومين بار با جمله" وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ" (بعضى از ما بعضى ديگر را به خدايى نپذيرد).این آیه است که طلیعه نامه های پیامبر اسلام (ص) به روسای کشورهای آن زمان بوده است مانند: نامه به مقوقس:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم- من محمد بن عبد اللَّه الى المقوقس عظيم القبط، سلام على من اتبع الهدى، اما بعد فانى ادعوك بدعاية الاسلام، اسلم تسلم، يؤتك اللَّه اجرك مرتين، فان توليت فانما عليك اثم القبط" يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ( مكاتيب الرسول، صفحه 102) و یا  نامه به قيصر روم:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم من محمد بن عبد اللَّه الى هرقل عظيم الروم سلام على من اتبع الهدى اما بعد فانى ادعوك بدعاية الاسلام اسلم تسلم يؤتك اللَّه اجرك مرتين فان توليت فانما عليك اثم الاريسين" يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُون‏
7-  به روز کردن آموزه های دینی و پاسخگویی مناسب به نیازها
تغييرات و رشد شتابنده‌ي اطلاعات و تكنولوژي، سرعت قافله‌ي تمدن بشري را چنان افزايش داده كه جوامع امروزي نمي‌توانند پيوسته در سوگ شكوه و عظمت تمدن و فرهنگ ديرين بنشينند و چنان خويش را به گذشته معطوف دارند كه از درك شرايط زمان حال و آينده عاجز مانده ‌يا آن را به فراموشي بسپارند، زيرا در اين صورت دچار چنان فاصله‌ي طولاني بين ملت‌ها و فرهنگ‌ها مي‌گردند كه تقريب و نزديكي اين دو به آساني ميسور نمي‌گردد. اين امر جامعه را چنان از هويت ملي و سنتي دور مي‌كند كه چهره‌ي عمومي اجتماع را تغيير داده و به گذشته و سنت‌ها و روش آن به ديده‌ي تحجر مي‌نگرد و به آساني مغلوب هجمه‌هاي فرهنگي ديگران شده و قدرت و توان مقاومت خود را از دست مي‌دهد.
از افتخارات جهان شیعه این است که تمام افرادش تابع امام زنده بوده و از نائب او دستورات را می گیرند. « أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّه‏ » ( وسائل‏الشيعة، ج 27، ص140) و مقصود از حوادث واقعه، مسائل اجتماعی است که به تناسب زمان تغییر می کنند . ( امام خمینی، 1368 )راز این دستور که هیچ فردی نمی تواند از مرده تقلید نماید در این است که احکام و مسائلی اجتماع هر دوره و زمان شرایط و مقتضیاتی دارد که در بیان مسائل باید مد نظر گرفته شود. و به همین دلیل است که رهبر کبیر انقلاب اسلامی در کتاب ولایت فقیه اظهار می دارند که عنصر زمان و مکان در اجتهاد دخالت دارد و مجتهد تنها نمی تواند در بیان احکام به نص و متن توجه کرده و از شرایط غفلت نماید چراکه این شرایط است که تکلیف را تکلیف می کند.( بابایی، 1389)
8ـ شناسای ميزان ضعف و قوت در توليد قدرت اجتماعي و بکارگیری سرمایه اجتماعی مناسب
قوت و ضعف فرهنگ هر جامعه بسته به ميزان ژرفا و همبستگي باورها، ارزش‌ها، سنت‌ها و اعتقادات، هنجارهاي مشتركي دارد كه نظام اجتماعي آن‌ را شكل مي‌دهد. هر قدر فرهنگ يك نظام اجتماعي نيرومندتر باشد، تغيير و تحول فرهنگي در آن دشوارتر مي‌گردد.( دیوبس، 1373)
بنابراين، فرهنگ منبعي بسيار مهم در توليد قدرت اجتماعي است. اين منبع انساني مي‌تواند به سهولت انسان‌ها را به‌سوي اهداف تعيين شده (متناسب با فرهنگ موجود) بسيج نمايد و روند قدرت اجتماعي را وسعت و شدت بخشد و حتي تجهيز و كاربرد منابع طبيعي قدرت را تسهيل ‌كند. در صورت فقدان فرهنگ مناسب، هيچ جامعه‌اي توان پيشرفت و توليد قدرت را نخواهد داشت.
اهميت فرهنگ در توليد قدرت به حدي است كه در صورت ركود و فراموشي خصوصيات و ويژگي‌هاي مثبت فرهنگي توسط افراد جامعه در يك برهه‌ي خاص و يا حتي پديدار شدن انحراف فرهنگي در برخي جوانب، استفاده از ديگر منابع قدرت نظير منابع طبيعي و دانش نيز نمي‌تواند نقص را جبران نمايد و توليد قدرت را به ‌نحو مناسب انجام دهد. فقدان فرهنگ قوي، فقدان منبعي است كه منابع طبيعي و علوم بشري را به ‌صورت منابعي كم‌ارزش درخواهد آورد و در نتيجه، قدرت حاصل از اين منابع را بسيار سطحي و ضعيف مي‌كند( بابایی، 1384).
در جوامع بشري، تمدن‌ها آثار بيروني و مادي و ظاهري انديشه‌ي انسان‌ها هستند و انسان‌سازي و انديشه‌ورزي دو پديده‌ي لازم و ملزوم يكديگرند و بدون آن دو، تمدن معني و مفهومي ندارد. اما توليد انديشه نيازمند زبان است كه از مسير طرح گفتمان‌هاي مختلف، خلاقيت‌هاي ذهن آدمي را به صورت هنجارها، نمادها، نقش‌ها، عقيده‌ها، ارزش‌ها، ساختارها و نهادهاي اجتماعي علني و متجلي مي‌سازد. اين در واقع همان فرهنگ است كه بازتاب معنويات و شعور و خودآگاهي اجتماعات بشري مي‌باشد. فرهنگ، الگوي رفتاري ميان افراد درجامعه، اصول اخلاقي، عرف و عادات، خصلت‌هاي قومي و بومي، انگيزه‌ها، شيوه‌هاي زندگي خصوصي و عمومي و در يك كلام هويت ملت‌ها را مشخص مي‌سازد. اين‌كه مردم به كار، توليد، طبيعت، زمان، اوقات فراغت، خانواده، ثروت، علم و شعر، ادب، دين، سياست و تاريخ چگونه مي‌انديشند، بازتاب فرهنگ است. از اين ديدگاه، تعالي و انحطاط تمدن‌ها درگرو پويايي، تحرك، ايستايي و ركود فرهنگ‌هاست.
در قرآن قبایل و فرهنگها به رسمیت شناخته شده و اظهار می دارد که این سنت الهی است که مردم را به قبایل مختلف با فرهنگ های متفاوت تقسیم کرده است و فلسفه و علت آن را بازشناسی مردم و شناسایی اهل تقوا معرفی می کند و اظهار می دارد که در این میدان موفقیت از آن کسانی است که به آموزه های راستین فرهنگ بومی خود عمل نمایند« يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ« ( الحجرات : 13 ) و به طور طبیعی هر فرهنگ نقاط قوت و ضعفهای دارد که نقاط قوت آن از سرمایه های اجتماعی آن قوم و فرهنگ شناخته می شود که با شناسایی آنها بهتر می توانند در مقابل تهاجم و تهدیدات نرم دشمنان در میدان جنگ نرم به موفقیت راه یافت.
و منظور از آفرينش مردم از يك مرد و زن همان بازگشت نسب انسانها به" آدم" و" حوا" است، بنا بر اين چون همه از ريشه واحدى هستند معنى ندارد كه از نظر نسب و قبيله بر يكديگر افتخار كنند، و اگر خداوند براى هر قبيله و طائفه‏اى ويژگيهايى آفريده براى حفظ نظم زندگى اجتماعى مردم است، چرا كه اين تفاوتها سبب شناسايى است، و بدون شناسايى افراد، نظم در جامعه انسانى حكمفرما نمى‏شود، چرا كه هر گاه همه يكسان و شبيه يكديگر و همانند بودند، هرج و مرج عظيمى سراسر جامعه انسانى را فرا مى‏گرفت‏) تفسير نمونه، ج‏22، ص: 197(
بدون شك هر انسانى فطرتا خواهان اين است كه موجود با ارزش و پر افتخارى باشد، و به همين دليل با تمام وجودش براى كسب ارزشها تلاش مى‏كند. ولى شناخت معيار ارزش با تفاوت فرهنگها كاملا متفاوت است، و گاه ارزشهاى كاذب جاى ارزشهاى راستين را مى‏گيرد. گروهى ارزش واقعى خويش را در انتساب به" قبيله معروف و معتبرى" مى‏دانند، و لذا براى تجليل مقام قبيله و طائفه خود دائما دست و پا مى‏كنند، تا از طريق بزرگ كردن آن خود را به وسيله انتساب به آن بزرگ كنند مخصوصا در ميان اقوام جاهلى افتخار به انساب و قبائل رايجترين افتخار موهوم بود، تا آنجا كه هر قبيله‏اى خود را" قبيله برتر" و هر نژادى خود را" نژاد والاتر" مى‏شمرد، كه متاسفانه هنوز رسوبات و بقاياى آن در اعماق روح بسيارى از افراد و اقوام وجود دارد.
امروزه این تفاخر به نوع رسمی تر در فرهنگ غرب می بینیم چراکه غرب فرهنگ خود را برترین می شناسد و بر آن پای می فشارد و در صدد جهانی سازی با فضای فرهنگ غربی است.
به همين ترتيب هر گروهى در مسيرى گام برمى‏دارند و به ارزشى دل مى‏بندند و آن را معيار مى‏شمرند.
اما از آنجا كه اين امور همه امورى است متزلزل و برون ذاتى و مادى و زودگذر يك آئين آسمانى همچون اسلام هرگز نمى‏تواند با آن موافقت كند، لذا خط بطلان روى همه آنها كشيده، و ارزش واقعى انسان را در صفات ذاتى او مخصوصا تقوا و پرهيزكارى و تعهد و پاكى او مى‏شمرد حتى براى موضوعات مهمى، همچون علم و دانش، اگر در مسير ايمان و تقوا و ارزشهاى اخلاقى، قرار نگيرد اهميت قائل نيست.
و عجيب است كه قرآن در محيطى ظهور كرد كه ارزش" قبيله" از همه ارزشها مهمتر محسوب مى‏شد، اما اين بت ساختگى در هم شكست، و انسان را از اسارت" خون" و" قبيله" و" رنگ" و" نژاد" و" مال" و" مقام" و" ثروت" آزاد ساخت، و او را براى يافتن خويش به درون جانش و صفات والايش رهبرى كرد! جالب اينكه در شان نزولهايى كه براى اين آيه ذكر شده نكاتى ديده مى‏شود كه از عمق اين دستور اسلامى حكايت مى‏كند، از جمله اينكه: بعد از فتح مكه پيغمبر اكرم ص دستور داد اذان بگويند،" بلال" بر پشت بام كعبه رفت، و اذان گفت،" عتاب بن اسيد" كه از آزاد شدگان بود گفت شكر مى‏كنم خدا را كه پدرم از دنيا رفت و چنين روزى را نديد! و" حارث بن هشام" نيز گفت: آيا رسول اللَّه (ص) غير از اين" كلاغ سياه"! كسى را پيدا نكرد؟! که آيه فوق نازل شد.( روح البيان" جلد 9 صفحه 90)
بعضى ديگر گفته‏اند: آيه هنگامى نازل شد كه پيامبر (ص) دستور داده بود دخترى به بعضى از" موالى" دهند (موالى به بردگان آزاد شده، يا به غير عرب مى‏گويند) آنها تعجب كردند و گفتند: اى رسول خدا (ص) آيا مى‏فرمائيد دخترانمان را به موالى دهيم؟! آيه نازل شد و بر اين افكار خرافى خط بطلان كشيد)
و در حديث ديگرى از آن حضرت(ص) آمده است:
ان اللَّه لا ينظر الى احسابكم، و لا الى انسابكم، و لا الى اجسامكم، و لا الى اموالكم، و لكن ينظر الى قلوبكم، فمن كان له قلب صالح تحنن اللَّه عليه، و انما انتم بنو آدم و احبكم اليه اتقاكم:
" خداوند به وضع خانوادگى و نسب شما نگاه نمى‏كند، و نه به اجسام شما، و نه به اموالتان، ولى نگاه به دلهاى شما مى‏كند، كسى كه قلب صالحى دارد، خدا به او لطف و محبت مى‏كند، شما همگى فرزندان آدميد، و محبوبترين شما نزد خدا با تقواترين شما است" ( تفسير نمونه، ج‏22، ص: 200.(
ولى عجيب است كه با اين تعليمات وسيع و غنى و پربار هنوز در ميان مسلمانان كسانى روى مساله" نژاد" و" خون" و" زبان" تكيه مى‏كنند، و حتى وحدت آن را بر اخوت اسلامى، و وحدت دينى مقدم مى‏شمرند، و عصبيت جاهليت را بار ديگر زنده كرده‏اند، و با اينكه از اين رهگذر ضربه‏هاى سختى بر آنان وارد شده گويى نمى‏خواهند بيدار شوند، و به حكم اسلام باز گردند!.
اسلام با" عصبيت جاهليت" در هر شكل و صورت مبارزه كرده است، تا مسلمانان جهان را از هر نژاد و قوم و قبيله زير پرچم واحدى جمع‏آورى كند، نه پرچم قوميت و نژاد، و نه پرچم غير آن، چرا كه اسلام هرگز اين ديدگاههاى تنگ و محدود را نمى‏پذيرد، و همه را موهوم و بى اساس مى‏شمرد حتى در حديثى آمده كه پيامبر ص در مورد عصبيت جاهليت فرمود:
دعوها فانها منتنه!:" آن را رها كنيد كه چيز متعفنى است! ( صحيح مسلم" طبق نقل فى ظلال جلد 7 صفحه 538).
.اما چرا اين تفكر متعفن هنوز مورد علاقه گروه زيادى است كه خود را ظاهرا مسلمان مى‏شمرند و دم از قرآن و اخوت اسلامى مى‏زنند؟
معلوم نيست! چه زيبا است جامعه‏اى كه بر اساس معيار ارزشى اسلام" إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ" بنا شود، و ارزشهاى كاذب نژاد و مال و ثروت و مناطق جغرافيايى و طبقه از آن بر چيده شود، آرى تقواى الهى و احساس مسئوليت درونى و ايستادگى در برابر شهوات، و پايبند بودن به راستى و درستى و پاكى و حق و عدالت اين تنها معيار ارزش انسان است و نه غير آن. هر چند در آشفته بازار جوامع كنونى اين ارزش اصيل به دست فراموشى سپرده شده، و ارزشهاى دروغين جاى آن را گرفته است.
در نظام ارزشى جاهلى كه بر محور" تفاخر به آباء و اموال و اولاد" دور مى‏زد يك مشت دزد و غارتگر پرورش مى‏يافت، اما با دگرگون شدن اين نظام و احياى اصل والاى إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ محصول آن انسانهايى همچون سلمان و ابو ذر و عمار ياسر و مقداد بود. و مهم در انقلاب جوامع انسانى انقلاب نظام ارزشى آن، و احياى اين اصل اصيل اسلامى است.
اين سخن را با حديثى از پيامبر گرامى اسلام ص پايان مى‏دهيم آنجا كه فرمود:
كلكم بنو آدم، و آدم خلق من تراب، و لينتهين قوم يفخرون بآبائهم او ليكونن اهون على اللَّه من الجعلان:
" همه شما فرزندان آدميد، و آدم از خاك آفريده شده، از تفاخر به پدران بپرهيزيد، و گرنه نزد خدا از حشراتى كه در كثافات غوطه‏ورند پست‏تر خواهيد بود"! ابن الحدید، ج9، ص 107)
9- تاکید بر نقاط قوت و برجستگیها
ابن خلدون يكي از علل افول تمدن و فرهنگ اسلامي را از بين رفتن “عصبيت” يعني از بين رفتن حس همبستگي، قومي در ميان مسلمانان و شيوع بي‌تفاوتي و «اباحه‌گري» در مسائل و ضوابط اسلامي مي‌داند.( کاظمی، 1369 ) عوامل زيادي در عصبيت يك ملت دخيل هستند، اما آن‌چه كه از نظر فرهنگي قابل توجه است، رواج و يا ترويج اباحه‌گري در ميان مسلمانان مي‌باشد. اباحه در لغت به معني مباح كردن و جايز‌شمردن در مقابل خطر و تحريم است و در اصطلاح به سهل‌انگاري اخلاقي در رفتارهاي شرعي و عرفي اطلاق مي‌شود. چنان‌چه بعضي از فِرَق، غلاة و متصوفه را به‌خاطر اين‌كه مي‌گفتند: “مقصود از حرام وحلال كه در قرآن آمده است، تبري و بيزاري از دشمنان امام و دوستي و تولاي آنها مي‌باشد،” متهم به اباحه‌گري مي‌كردند( مشکور، 1367). تعصب به رفتارها و الگوهاي مشروع در جامعه و پايبندي به تمسك آنها از عوامل جاودانگي يك تمدن و فرهنگ شمرده مي‌شود( ترابی، 1341) دولت اسلامی و دولت مردان اسلامی برای این که جامعه اسلامی خصوصا جوانان از آسیب های اباحه فرهنگی در امان باشند باید در سازمان ها و مراکز دولتی به شدت به مسائل ارزشی و دینی اهتمام بخشند و هر کسی که در این امر کوتاهی کنند برخورد جدی با او کنند. برخورد جدی حضرت امام (ره) با خبرنگاری که از زنی که سئوال کرد الگوی شما در زندگی کیست؟ و جواب » اوشین » دادند الگوی عملی برای همه دولت مردان می باشد..
البته‌ نبايد فراموش كرد، آن‌چه باعث رشد و پويايي يك فكر و انديشه مي‌گردد، تضارب افكار و برخورد با انديشه‌هاي مخالف و متعارض مي‌باشد و طبيعت ساكت و خاموش، هرگز ما را به سوي درك مسايل جديد رهنمون نساخته و ما را در زندان ارزش‌ها و ملاك‌هاي صامت نگه خواهد داشت و هر روز جامعه را از قافله‌ي پيشرفت و تكامل دور خواهد ساخت. اين رويارويي نيازمند اطلاعات و شناخت به موقع از اوضاع داخلي و دريافت نقاط قوت و ضعف در كنار شناخت نقاط آسيب‌پذير و تهديد برانگيز مهاجم خارجي و عوامل مؤثر در آن است.
    چنان که وقتی پیامبر اعظم (ص) وقتی مکه را فتح کردند همه دشمنان را بخشیدند اما دو نفر شاعر هجو گو را نه تنها نبخشیدند بلکه دستور ترور آنها را نیز صادر کردند. ( سبحانی، بی تا) وقتی افکار اشخاصی چون كارل پوپر يكي از تئوري پردازان نظريه (( توهم توطئه ))، اگر چه در كشور ما بيشتر به عنوان يكي از واضعان و تئوري پردازان نظريه ليبرال – دموكراسي شناخته مي شود ، در كنار ترويج نسيب انگاري و اثبات ناپذيري امور قدسي نظير دين و وحي است. ايده هاي سياسي او در واقع مباني و مبادي معرفتي – سياسي طيف سكولار و لائيك در جبهه ائتلافي اصلاحات را تشكيل مي دهد كه بعدها اين جبهه به اعتبار تناقص ها و تضادهاي بنيادين از هم پاشيد و دو طيف اصلي آن رو در روي يكديگر قرار گرفتند. و افرادی به تاسی از ایشان مباحثي نظير قبض و بسط تئوريك شريعت را پيش كشيده و به بهانه بحث هاي هرمنوتيكي به ترديد افكني در موضوعات اساسي نظير امامت و نبوت روي می آورند، بی شک حکومت در مقابل چنین پدیده های باید برخورد کند و اجازه نشر و تکثیر امثال آنها را ندهند و اگر نیز حرفی برای گفتن دارند باید در محافل علمی طرح شود تا امکان پاسخ دهی برای آنها فراهم شود.
10 ـ ارائه اندیشه های نوین و به روز
اساسي‌ترين عامل پذيرش فساد و تباهي، خلايي است كه از حقايق فرهنگ تكاملي در درون مردم يك جامعه به‌وجود مي‌آيد و در پي آن، اشتياق ذاتي به كمال‌جويي محو و نابود مي‌شود. خطرناك‌ترين حالت زماني است كه نيروهاي اشتياق به كمال، در تصرف خودِ طبيعي به‌ طرف اميال حيواني گرايش پيدا نمايند. در اين صورت، آدمي به صورت خطرناك‌ترين موجود در مي‌آيد كه حاضر است براي يك لحظه لذت و كامكاري خود، نابود ساختن همه‌ي عالم هستي را جايز و آن را موجب افتخار بداند.
به‌طور كلي، نيروي اشتياق و كمال‌جويي در دو بُعد مثبت و منفي در انسان ظاهرشده وعمل مي‌كند:
بُعد مثبت آن، همان فعاليت‌هاي بايسته و شايسته‌اي است كه انبيا و ديگر پيشوايان و وارستگان و فداكاران براي نجات انسان‌ها از فقر و جهل و ديگرعوامل سقوط انجام داده‌اند. مثلاً حضرت ابراهيم‌(ع) با وجود مخالفت همه‌ي نزديكان و خويشان، فرزند خود را به قربانگاه ‌برد تا الگو و نمونه‌ي بارزي از ايثار و فداكاري را به جهانيان عرضه كند. حضرت موسي(ع) ساليان متمادي با پذيرش بدترين سختي‌ها در مقابل فرعون ايستادگي كرد و … و حضرت رسول(ص) با نيروي متعالي كمال‌جويي و اشتياق، پرمشقت‌ترين آزارها را در راه تبليغ دين خدا تحمل نمود، چنان‌كه خود فرمود: هيچ پيامبري مانند من به اذيت نيفتاده است. امام حسين(ع) نيز بهترين ياران خويش را براي احياي دين محمد(ص) در مسلخ عشق به قربانگاه كربلا برد.
بُعد منفي آن، اشتياق به كمال نامحدود است كه به ‌جاي صعود و تعالي انسان و منِ انساني به نزول آن مي‌پردازد و در اين مقام به‌ حدي مي‌رسد كه امثال “ نرون” مي‌گفت : اي كاش مجموع انسان‌ها يك سروگردن داشت تا من با يك ضربه آن را از تن جدا مي‌كردم!. يا چنگيزخان مغول كه انسان‌هاي متعددي را به خاك و خون كشيد و تيمور لنگ كه از سرهاي بريده‌ي انسان‌ها مناره ساخت( جعفری، 1373). امروز که این سطور را می نویسم سرهنگ قذافی مردم خودش را به خاطر مقام قتل عام می کند و مایه ننگ جهان اسلام است که ناتوی نظامی را برای سرکوب آن جایز شمرده اند و فرصتی به دست دشمنان اسلام داده اند که کلاهک های اورانیومی را بر سر مردم بی گناه آزمایش کنند. ( روزنامه ایران، 8/1/90 ، ص 2 )
11- باور به حضور خدا و پیروزی او:
سربازان، بسیجیان و افسران میدان جنگ نرم در مقابله با تهاجمات ناتوی فرهنگی نباید دلسرد شده و احساس ناامیدی کنند باید به تکلیف عمل کنند و بدانند که نصرت الهی و گام برداشتن در راه او نصرت الهی به دنبال خواهد داشت« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ «( محمد : 7 ) ما با نتیجه کاری نداریم هدف رضایت الهی است ما بنده خدا هستیم و بنده کاری که انجام می دهد برای رضای مولای خودش است و اگر کوتاهی نیز کرده باشیم نباید ناامید شد رحمت خدا خیلی وسیع و گسترده است او عین رحمت است و رحمت و بخشش را بر خود واجب کرده است « کَتَبَ عَلی نَفسِه الرَّحمَة َ» ( الانعام: 12 ) فقط بنده باید متوجه اشتباه شده و برگردد و بر انحراف و گناه اصرار نورزد« قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ » ( الزمر : 53 ) و به یقین بداند که خدا ناظر اعمال و رفتار اوست « اَلَم یَعلَم بِانَّ اللهَ یَریَ » ( العلق: 14 ) و از همه به او نزدیک تر بوده و از رگ گردن به او نزدیگتر است« اَنَّ اللهَ یَحولُ بَینَ المَرءِ وَ قَلبِه » ( انفال: 24 ) و تنها اوست که به قول خود عمل می کند « اِنَّ اللهَ بَالغُ اَمرِهِ » ( طلاق :3 )
12- تغییر تاکتیک و جبهه نبرد:
نکته آخری که به آن اشاره می کنم که خود راه کار مقابله است. ترک و هجرت از جای است که توان مقابله مستقیم را ندارد. بنده خدا در صورتی که به این نتیجه رسیده باشد که با توجه به ابزارها و تکنیکهای دشمنان توان مقابله ندارد باید صحنه عملیات را عوض کند و از جبهه دیگری که توان مبارزه دارد بر دشمن حمله کند بنده حق فرار از جبهه نبرد را ندارد ولی می تواند شیوه و تاکتیک مبارزه را عوض کند « وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى‏ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ « ( الأنفال : 16 ) اگر دشمن از طریق اینترنت و تولید صحنه های شیطانی آموزه های انسانی را به خطر انداخته و تهدید می کند و من توان تولید این صحنه ها را ندارم ولی می توانم در جنگ سایبری وارد شده و سایتهای آنها را حک کرده و از نفوذ آنها جلوگیری کنم همان کار را باید انجام داد..
نتیجه گیری:
ناتوی فرهنگی سیستم جدیدی است که در عرض و همسو با ناتوی نظامی از طرف بانیان ناتوی نظامی شکل گرفته است. و هدف عمده آن مقابله با رشد و بالندگی فرهنگ اسلام نابی است که با انقلاب اسلامی متولد و نضج گرفته و در حال گسترش و بالندگی است. با توجه به این که فرهنگ هر ملت هویت ملی آن را تشکیل می دهد از این رو وظیفه عمده قشر تحصیل کرده و دانشگاهی است که با شیوه های متعدد به مقابله آنها برخیزد است. از آن جای که تغییر میم ها یا عناصر فرهنگی هدف اساسی ناتوی فرهنگی را تشکیل می دهد که با جابجای آنها رفتارها و گزینش ها تغییر می یابد از این رو باید با تقویت، رشد و مصون سازی آنها ترفندها و تاثیر عملیات مخالفین را به صفر رساند و حتی می توان با یک مدیریت صحیح نقاط تهدید آنها را به فرصت تبدیل نمود.
در نگاه قرآن ابلیس اولین برپا کننده صحنه عملیات و جنگ نرم بر علیه انسان ها می باشد و دست اندرکاران ناتوی فرهنگی همان هدف و شیوه های را دنبال می کنند که ابلیس دنبال می کند فقط با توجه به رشد تکنولوژی شیوه و تاکتیک حمله را تغییر داده است ولذا راه مقابله نیز همان است که خدا برای بندگانش ارائه داده است که تعدادی از آنها به شرح زیر اشاره شد:
1- تبعیت از مقام ولایت
2- احلاص در عمل ( گفتار، کردار و پندار):
3- توجه به سخن و سخنران
4- خوب سخن گفتن
5- بیش از آن که حرف بزنیم عمل کنیم
6- وحدت در کلام و عمل
7-  به روز کردن آموزه های دینی و پاسخگویی مناسب به نیاز
8ـ شناسای ميزان ضعف و قوت در توليد قدرت اجتماعي و بکارگیری سرمایه اجتماعی مناسب
9- تاکید بر نقاط قوت و برجستگیها
10 ـ ارائه اندیشه های نوین و به روز
11- باور به حضور خدا و پیروزی او
12- تغییر تاکتیک و جبهه نبرد
فهرست منابع:
قرآن
نهج البلاغه
ابن الحدید عزالدین ابوحامد، شرح‏نهج‏البلاغة،انتشارات اسماعیلیان، 1960م
آرشوانك، چارلز، مباني تصميم‌گيري استراتژيك، مترجم عباس منوريان، مديريت دولتي، 1370، ص 98.
امام خميني (ره)، 1362 ، ولایت فقیه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي،
امام خميني (ره)، 1368، وصيت‌نامه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي،
آمدی عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1945
امینیان بهادر، 1385، ناتو و روابط امریکا- اروپا پس از 11 سپتامبر، فصلنامه سیاست دفاعی، شماره ،54، پژوهشکده علوم دفاعی دانشگاه امام حسین (ع)
 بابائی طلاتپه محمدباقر، 1384، مبانی استراتژی فرهنگی از دیدگاه علی علیه السلام، دانشگاه امام حسین علیه السلام.
 بابائی طلاتپه محمدباقر، 1385 ، نقش عناصر فرهنگی در تحولات فرهنگی، مجموعه مقالات پیرامون مدیریت فرهنگی، انتشارات مه آسا.
بابائی محمدباقر، 1389، مهندسی مدیریت در فرهنگ علوی، دانشگاه جامع امام حسین(ع)
بابائی محمدباقر، 1390، سبک فرماندهی در فرهنگ علوی، دانشگاه جامع امام حسین(ع)( در حال انتشار )
ترابي، مباني جامعه شناسي، تبريز انتشارات اقبال، 1341
جعفری محمدتقی، تفسیر نهج البلاغه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1363
جعفري، محمد تقي، 1373، فرهنگ پيرو و پيشرو،
حديث كوثر، سپاه، 1379،
ديويس، استانلي، 1373مديريت فرهنگ سازمان، ناصر ميرسپاسي، مرواريد،
رفيع پور، شهرام، 1378،آناتومي جامعه،
رهبر محمد تقی، «روشنگري و بيداري»، روزنامه رسالت، 21/9/85.
روزنامه ایران، 8/1/90 ، ص 2
روزنامه كيهان، 2/9/85.«راهكارها و چالش‌هاي مقابله با ناتوي فرهنگي...»،
سبحانی جعفر، بی تا، فروغ ابدیت، دفتر تبلیغات اسلامی
سخنراني مقام معظم رهبري آيت الله خامنه‌اي، روزنامه‌ي جمهوري اسلامي 21/5/71.
صبح صادق، شوالیه های جنگ فرهنگی، شماره 278
طباطبائی محمد حسین ، المیزان ،سازمان تبلیغات اسلامی
طباطبايي، محمد حسين،1363ترجمه‌ي ‌الميزان،، نوری همدانی جامعه‌ي ‌‌مدرسين قم،
طرزجانی محمود، روابط خارجي ايران و همسايگان، سروش، ص 1.
علی اکبری، حسن1384، تهاجم فرهنگي، کوثر،
كاظمي‌، سيد علي اصغر، انديشه ورزي، فرهنگ و تمدن سازي، اطلاعات اقتصادي، شماره‌ي 142و 141،
كاظمي‌، سيد علي اصغر، مقاله‌ي بينش روشنفكري ايران معاصر، اطلاعات سياسي و اقتصادي، شماره 92ـ91
كاظمي، علي اصغر، 1369روزنامه‌ي كيهان 6/9/80 . و نقش قدرت در جامعه و روابط بين‌الملل، قومس،
کاظمی سید علی اصغر، 1377، بحران جامعه ی مدرن، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
کانوی مارتین، بی تا، آموزش و پرورش در خدمت امپریالیسم فرهنگی، محبوبه مهاجر.
مشكور، محمد جواد، 1367تاريخ مذاهب اسلام، انتشارات اشراقي، چاپ چهارم
مصباح يزدي، محمدتقي، 1379تهاجم فرهنگي غرب، جلد 1،بسيج،
مکارم شیرازی ناصر، 1382، تفسیر نمونه، سازمان تبلیغات اسلامی
نبوي، ‌سيد عباس، 1379، فلسفه قدرت، الهادي،
نخعي‌،هادي،1376، توافق و تزاحم منافع ملي و مصالح اسلامي، امور خارجه،
نيل پستمن، 1375،تكنوپولي، مترجم صادق طباطبايي،
ورجاوند، پرويز، 1378، پيشرفت و توسعه بر بنياد فرهنگي،
Durham, W.H.(1991) Cove olution: genes. Culture, and human diversity. Stanford University Press.
gabora, l. , 1997; The origin and Evolution of culture and Creativty. Jornal of Memetics – Evolutionary Models of information Transmission,1.
Gabora, L. M. & Colgan, P. W. ( 1990) A model of the mechanisms underlying exploratory behaviour. In the simulation of adaptive behavior, eds. S. Wilson & j. A.mayer,Mit press