به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو؛ در آخرین روز بهمنماه سال جاری، دیپلماتهای روسیه و آمریکا در پایتخت عربستان سعودی برای مذاکره درباره پایان جنگ اوکراین گرد هم آمدند؛ نشستی که در آن هیچ نمایندهای از اوکراین حضور نداشت.
این مذاکرات نشان داد که قدرتهای جهانی، از جمله روسیه و آمریکا، چندان به نظر دولت اوکراین درخصوص پایان جنگ اهمیت نمیدهند. اوکراین در سال ۲۰۲۲ با اتکا به حمایتهای غرب، وارد جنگی تمامعیار با روسیه شد؛ جنگی که بیشترین آسیب را برای این کشور به همراه داشت. در طول این مدت، میلیونها اوکراینی آواره شدند، هزاران نفر جان باختند و خانوادههای بیشماری داغدار عزیزانشان شدند.
اما این نخستین باری نیست که اوکراین بهای سنگین رقابت میان قدرتهای جهانی را میپردازد.
تاریخی که عبرت نشد
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال اوکراین، گرایش این کشور به سمت غرب افزایش یافت. در سالهای پس از استقلال، دو جریان سیاسی طرفدار روسیه و غرب از طریق انتخابات با یکدیگر رقابت کردند.
در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۰۴، کمیسیون انتخابات پیروزی ویکتور یانوکوویچ، نامزد طرفدار روسیه را اعلام کرد. اما رقیب او، ویکتور یوشچنکو که از حمایت آمریکا و کشورهای اروپایی برخوردار بود، ادعای تقلب در انتخابات را مطرح کرد. این ادعا جرقه اعتراضات گستردهای را در سراسر اوکراین زد که به «انقلاب نارنجی» شهرت یافت.
در نهایت، با فشارهای داخلی و خارجی، نتایج انتخابات باطل شد و انتخابات مجدد برگزار شد. این بار، یوشچنکو با کسب ۵۲ درصد آرا به پیروزی رسید و به قدرت رسید. اما برخلاف وعدههایی که برای نزدیکی به غرب و بهبود شرایط اقتصادی داده بود، دوران ریاستجمهوری او با ناکامی همراه شد.
این ناکامی موجب شد که یانوکوویچ، که در پی انقلاب نارنجی از قدرت کنار گذاشته شده بود، در انتخابات سال ۲۰۱۰ مجدداً به پیروزی برسد.
در واقع، تصور عمومی در اوکراین مبنی بر اینکه صرفاً نزدیکی به غرب میتواند این کشور را به توسعه برساند، اوکراین را به بحرانی سیاسی کشاند که پیامدهای منفی اقتصادی نیز به دنبال داشت.
بحران مجدد و آغاز منازعات مسلحانه
در سال ۲۰۱۴، اوکراین بار دیگر دستخوش بحران شد. موجی از اعتراضات علیه یانوکوویچ شکل گرفت که در نهایت منجر به فرار او از کشور شد. این اعتراضات، که به شدت تحت تأثیر تحریکات غرب قرار داشت، در نهایت به سقوط دولت یانوکوویچ انجامید.
سقوط دولت اوکراین تهدیدی مستقیم برای امنیت روسیه محسوب میشد. اکثریت جمعیت بخش شرقی اوکراین را روستبارها تشکیل میدهند، که حاصل مهاجرتهای دوره شوروی است. مسکو نیز همواره از این جمعیت به عنوان ابزاری در راستای منافع ژئوپلیتیکی خود استفاده کرده است.
در واکنش به تحولات اوکراین، روسیه با بهرهگیری از اکثریت روستبار ساکن شبهجزیره کریمه، این منطقه را به خاک خود الحاق کرد. کریمه، که از موقعیت ژئوپلیتیکی ویژهای برخوردار است، تا حدودی از انزوای ژئوپلیتیکی روسیه کاست.
پس از سقوط دولت یانوکوویچ، در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۴، پترو پروشنکو که گرایش غربگرایانه داشت، به قدرت رسید. او تلاشهای خود را برای پیوستن اوکراین به ناتو از سر گرفت.
همزمان، روستبارهای شرق اوکراین نیز به تحرکات نظامی دست زدند و برای جدایی از اوکراین جنگ مسلحانهای را آغاز کردند. در دوران ریاستجمهوری پروشنکو، اوکراین همواره درگیر درگیریهای در شرق این کشور بود.
پس از ناکامیهای پروشنکو، ولودیمیر زلنسکی در سال ۲۰۱۹ با وعده پایان بحران به قدرت رسید. اما او نیز در مدیریت شورشهای شرق اوکراین ناکام ماند و بیش از پیش برای پیوستن به ناتو تلاش کرد. این اقدامات، روسیه را به اتخاذ موضعی تهاجمیتر سوق داد.
در نهایت، در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در یک سخنرانی اعلام کرد که عملیات نظامی ویژهای را در اوکراین آغاز کرده است.
سه سال جنگ و یک اوکراین ویران
از زمان استقلال، اوکراین همواره درگیر تبعات رقابت میان غرب و روسیه بوده است. در حالی که این کشور بارها برای پیوستن به ناتو تلاش کرد، اما هیچگاه پاسخی قطعی از سوی دولتهای غربی دریافت نکرد.
جنگی که در سال ۲۰۲۲ آغاز شد، نهتنها اوکراین را به عضویت ناتو و اتحادیه اروپا نرساند، بلکه بخشهای بزرگی از سرزمین این کشور را از کنترل دولت مرکزی خارج کرد.
حتی اگر امروز جنگ پایان یابد، بازسازی اقتصاد ویرانشده اوکراین سالها طول خواهد کشید. با این حال، مذاکرات اخیر در ریاض نشان داد که حتی در تعیین سرنوشت خود، اوکراین نقش چندانی ندارد و بازی قدرتهای جهانی همچنان بدون در نظر گرفتن خواستههای این کشور ادامه دارد.