سرویس تاریخ «انتخاب»: منوچهر هاشمی، رئیس اداره هشتم ساواک بود. وی از سال ۱۳۴۲ تا انتهای زمان خدمت یعنی شهریور ۵۷ که خود را بازنشسته نمود، مدیر اداره کل ضد جاسوسی ساواک بود.هاشمی دلیل بازنشسته کردن خود را عدم اعتقاد به مقدم که به تازگی به ریاست ساواک رسیده بود عنوان کرده است.منوچهر هاشمی در آستانه سقوط حکومت پهلوی از ایران خارج شد و دربارهٔ زندگی و اقداماتش در ارتش و ساواک، کتابی با عنوان «داوری: سخنی در کارنامه ساواک» منتشر کرد. «انتخاب» روزانه بخش هایی از مصاحبه هاشمی با تاریخ شفاهی هاروارد را منتشر میکند.
این اولین کاری بود که در اداره هشتم روسها را پاک کردیم. بعد هم شروع کردیم به تربیت کادر که من بدون اغراق میگویم، من این جوانهای مملکت کردند دستگاه ضدجاسوسی ما جزء یکی از سازمانهای خوب خوب دنیا بود. من نمیگویم نسبت مثل سازمان در ردیف سازمان به اصطلاح انگلیسی یا آمریکائی بود اما در نسبت به دوران عمرش که چند سال بیشتر از عمر چیز نمیگذشت caseهای بسیار بسیار جالب داشته که همیشه بعضی تجاربمان برای غربیها هم تازگی داشت، دلیلش هم این بود که آن روزه اولاً ما مرز طولانی با شوروی داریم.
در ایران سالها نفوذ داشتند شگرد کارشان را بیشتر ما میدیدیم که برای غرب دیدن این تعداد روس گاهی ما تا سه هزار نفر هم روس داشتیم تا شش هزار نفر هم روس داشتیم در ایران، بله ما از وقتی سد ارس و ذوب آهن و عرض کنم سیلوها و ... من اگر بشمارم، بیمارستان داشتند، بیمه داشتند، کشتی رانی داشتند.
اینها را برای شما الان تشریح بکنم سازمان متعددی شوروی در ایران داشت که یک دفعه طی آخرین آماری که بزرگترین آمار تا شش هزار نفر یک وقت در ایران داشتند، هیچ کشوری جز مصر یک وقتی یک همچین چیزی داشت. یک تعداد شورویها مأمور داشتند در سایر کشورها هیچ وقت این قدر در خود آمریکا هیچ وقت از خود Aeroflot انگلستان این تعداد بود هیچوقت نبوده.
آن وقت در اینجا مسأله این بود که یک مبارزه خیلی عجیبی بین مأمورین غرب و شوروی بود که این خودش خیلی داستان مفصلی بود دائماً میخواستند از همدیگر نفوذ بکنند از عوامل همدیگر استخدام بکنند دائمـــــــا مبارزه بود که ما گاهی ناظر هر دو طرف بودیم بدلیل اینکه امکانات دست ما زیادبود تلفنهایشان مراقبتهایی که تعقیب مراقبت که داشتیم کنترلهای متعددی که داشتیم ناظر به این مبارزات بودیم بطوریکه من شاید دهها جاسوس از داخل کا در آمریکائی گرفتیم که در داخل سفارتخانهشان، کنسولگریشان و بیرون کردند، بیشتر از ایرانیان بودند بیشتر از ارامنه بودند که برای روسها کار میکردند و بعد هم خیلی جاها مثلاً از خود آمریکاییها روسها تحت تأثیر قرار میدادند به موقـــــــع میگفتیم مراقبت میکردند، یک همچین همکاریهایی در چیز داشتیم با اینها که اگر بخواهم Cage به Case تعرف کنم اصلاً حکایتی است و و بدرد هم نمیخورد، منظورم من صدف اینست که با آمریکائیها با انگلیسها با اسرائیلیها هر کدامشان همکاری داشتیم.
اینها تمامش کار همان ضد جاسوسی است که پایهاش گذاشته شده بود. الان هم هشتاد درصد، نود درصد آن کادر مشغول است و خدمت میکند در ایران.
س - عجب هشتاد نود در صد کا در ضدجاسوسی
س - وشایع است که فردوست هم در ایران است
ج - نخیر فردوست کار اطلاعاتی نمیکند، گاه گاهی تا آنجایی که من شنیدم فردوست یک مقدار طرف مشورت بود در اوائل گاه بعضی در چیزها، اما خود سازمان امنیت، معاون من در ایران بود از هفتههای اول زمـــــــــــــــان بازرگان پیشنهاد شد که یک مدت چمران، یک مدت برادرش مدت کوتاهی بعد یواش یواش چیز کردند بردند گفتند که آقا این روی خارجیها کار میکند، روی ایرانی کار ندارد، هر حکومتی بخواهد در ایران سر کار باشد این دستگاه لازم است.
و اواخر هم خوب روی نفوذی که روی شورویها و کشورهای چیز بود واقعاً قابل توجه بود، منتهی هنوز باز یک مقدار مسائل چون برای مقامات دولت ایران نسبت دستگاه ضد جاسوسی روشن نبود چون نمیدانستند "اصلاً" چیست. فقط مستقیم گزارشات میرفت گزارشات مهم مستقیماً میرفت پیش اعلیحضرت، از آنجا مستقیم برمیگشت، دیگر نخست وزیر مملکت یا دستگاهها نمیدانستن چه میگذرد. میگذرد و این یکی از اشکالات عمده مطلب بود که مردم نمیدانستند توی این دستگاه چه خدماتی چه زحماتی میکشند.