میم.ظرافتی/ مطلبش را میخوانیم که نوشته: «بنا به گفته سخنگوی مرکز مبادله ارز و طلای ایران در حال حاضر سکه تمام بهارآزادی ۱۲میلیون تومان، نیمسکه ۹/۷میلیون تومان و ربع سکه ۵/۲میلیون تومان حباب قیمت دارد. حالا به این کاری نداریم که توی مملکت ما، مفهوم و مرزهای اقتصادی «حباب» طی چند سال اخیر، بدجوری با مفهوم تورم، تاول و این جورچیزها قاطی شده و اصلاً معلوم نمیشود این تاول، ورم، قلمبگی و پُف کردن قیمتها چقدرش حباب و شبهحباب و چقدر دیگرش اصل قیمت است، اما باید از سخنگوی محترم مرکز حباب ارز و طلا... ببخشید... مرکز مبادله ارز و طلا پرسید الان با چه اصل و معیاری میزان حباب سکه را تعیین کردهاند؟ با چه وسیله و چطوری حساب کردهاند؟ قیمت الان سکه را اصل قرار دادهاند یا قیمت الانش را؟ وقتی آدم میبیند با قیمت ۱۲میلیونی حباب سکه الان، همین چند الانِ پیش میشد حداقل یک سکه بدون حباب یا کمحباب خرید، اصلاً و اصولاً همه موازین و معیارهای اقتصادیاش به هم میریزد. فلذا پیشنهاد میکنیم مسئولان محترم اقتصادی، سیاسی و غیرهای در تعاریف و قوانین قیمتگذاری حباب و بلکه عرضه سکه و حبابش تجدیدنظر کنند...» مطلب را تمام نکرده، برمیگردانیم به خودش و میگوییم: پدرجان صدبار گفتیم وقتی میخوای برای چیزی طنز بنویسی، سعی کن با سبک خودت بنویسی نه اینکه از ما یا دیگران تقلید کنی و این تقلید و تکرارت مثه حباب و بلکه تاول از یک گوشه مطلب بزنه بیرون! میگوید: «کو طنز؟ من که طنز ننوشتم. اتفاقاً این مطلب خیلی هم جدّیه». میگوییم: جدّاً؟ پس چرا ما فکر کردیم داری با ماجرای سکه و حباب و قیمت و غیرهاش شوخی میکنی؟
میگوید: «این به خاطر ذات موضوعه. اصولاً سوژه قیمت و حباب قیمتی، توی مملکت ما مدتهاس به طنز تبدیل شدن، طوری که هرکس در بارهشون حرف میزنه یا مینویسه شما فکر میکنی داره مرتکب طنز میشه!»میگوییم: آهان... این طوریه؟ پس اینو چاپش نمیکنیم... این ستون، ستون طنزه و جای مطالب اینقدر تخصصی، اقتصادی و طنزنمایی نیس... برو یه مطلب درست و حسابی طنز بنویس!
فرق حباب با پُف قیمتی
میگوییم: جدّاً؟ پس چرا ما فکر کردیم داری با ماجرای سکه و حباب و قیمت و غیرهاش شوخی میکنی؟
صاحبخبر -
∎