شناسهٔ خبر: 71428669 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: باشگاه خبرنگاران جوان | لینک خبر

باشگاه خبرنگاران جوان گزارش می دهد؛ باشگاه خبرنگاران جوان گزارش می دهد؛

بحران قطره‌های زندگی در مازندران؛ چرا اهدای خون یک مسئولیت ملی است؟

درست در زمانی که هر قطره خون می‌تواند نجات‌بخش جان یک انسان باشد، بانک‌های خونی مازندران با کمبود‌های جدی روبه‌رو هستند.

صاحب‌خبر -

باشگاه خبرنگاران جوان؛ رمدانی - درست در زمانی که هر قطره خون می‌تواند نجات‌بخش جان یک انسان باشد، بانک‌های خونی مازندران با کمبود‌های جدی روبه‌رو هستند. بیمارانی که برای زنده ماندن به تزریق خون نیاز دارند، در کنار مصدومان تصادفات و مادران در آستانه زایمان، چشم‌انتظار یاری مردمی‌اند که می‌توانند با یک اقدام ساده، اما حیاتی، زندگی را به جریان بازگردانند. 

سکوت سنگینی بر راهروی بخش اورژانس بیمارستان سایه انداخته است. صدای گام‌های پرستاری که به سرعت از کنار همراهان بیماران عبور می‌کند، تنها نشانه حرکت و حیات در این فضای پراضطراب است. پشت یکی از درها، مردی حدوداً ۳۰ ساله، با صورتی رنگ‌پریده و چشمانی نیمه‌باز، به اکسیژن متصل است. پزشک، بالای سر او ایستاده و آهسته چیزی به پرستار می‌گوید. او نیاز به انتقال فوری خون دارد. اما کجا؟ از کدام ذخایر؟

چند متر آن‌طرف‌تر، مادری مضطرب در حالی که گوشه چادرش را می‌فشارد، با بغضی در گلو از پرستار می‌پرسد: "خون پیدا شد؟ " پرستار با چهره‌ای که خستگی روز‌های سخت را نشان می‌دهد، سر تکان می‌دهد و پاسخ مبهمی می‌دهد. مادر، به دیوار تکیه می‌دهد و نگاهش به سقف گره می‌خورد. برای او، هر لحظه می‌تواند به معنی از دست دادن فرزندش باشد.

این تصویر تنها گوشه‌ای از بحران خاموشی است که در بسیاری از بیمارستان‌های کشور جریان دارد. کمبود خون، این طلای سرخ زندگی، نه‌تنها برای بیماران اورژانسی، بلکه برای مبتلایان به بیماری‌های مزمن همچون تالاسمی، هموفیلی و سرطان به یک چالش جدی بدل شده است.

در چنین شرایطی، کیسه‌های خون دیگر فقط واحد‌های پزشکی نیستند؛ بلکه معنای زندگی‌اند. هر کیسه، امیدی است که در مسیر درمانی یک بیمار جرقه می‌زند. اما این روزها، ذخایر خونی بیمارستان‌ها، بار سنگینی از نگرانی را بر دوش پزشکان، پرستاران و خانواده‌ها گذاشته است. اهداکنندگان خون، کمتر از همیشه به مراکز مراجعه می‌کنند. دلایلی، چون کاهش آگاهی عمومی، مشغله‌های زندگی، و ترس‌های بی‌اساس از فرآیند اهدا، دست به دست هم داده‌اند تا وضعیت را از همیشه پیچیده‌تر کنند.

در این میان، تنها چیزی که این بحران را روشن‌تر می‌سازد، داستان‌های پشت پرده بیمارانی است که هر روز برای زنده ماندن، به همین قطره‌های خون نیاز دارند. داستان‌هایی که شاید کمتر شنیده‌ایم، اما قلب‌های بسیاری را به درد آورده است. وقت آن است که به این بحران بی‌صدا گوش بسپاریم و برای یافتن راه‌حل، گامی برداریم.

روایتی از دل یک بحران: بیمارانی در انتظار قطره‌های زندگی

روی تخت سفید و باریک بیمارستان، "زهرا" ۲۹ ساله، به سقف خیره شده است. صدای دستگاه‌هایی که ریتم نامنظمی دارند، سکوت اتاق را پر کرده است. او که مبتلا به تالاسمی ماژور است، هر سه هفته یک‌بار باید خون دریافت کند تا بدنش بتواند ادامه دهد. اما این روزها، هر مراجعه به بیمارستان، برای او و خانواده‌اش به یک کابوس تبدیل شده است.

زهرا در حالی که به سختی نفس می‌کشد و لب‌های خشکیده‌اش را با زبان‌تر می‌کند، می‌گوید: «نمی‌دانم چند بار این هفته به بانک خون زنگ زدیم. هر بار جوابشان یکی بود: ذخیره نداریم. برگردید.» چشمانش پر از اشک می‌شود و با بغض ادامه می‌دهد: «هر بار که برمی‌گردم، انگار بخشی از امیدم را جا می‌گذارم. بدنم دیگر تاب ندارد. سردرد‌ها و تنگی نفس هر روز بیشتر می‌شود.»

مادر زهرا که کنار تخت دخترش نشسته، به آرامی اشک‌هایش را پاک می‌کند. او می‌گوید: «زهرا از ۶ ماهگی بیمار است. تمام عمرش با تزریق خون گذشته. ولی این چند وقت، بدترین روز‌های عمرمان بوده. هر بار که برای خون می‌آییم، باید چند روز التماس کنیم. انگار زندگی دخترم به چند قطره خون بند است.»

زهرا سرش را کمی به سمت مادر برمی‌گرداند و با صدای ضعیف می‌گوید: «مامان، خسته شدی؟ این همه سال، همه جا دنبالم دویدی...» مادر با لبخندی پر از درد پاسخ می‌دهد: «نه دخترم. فقط دلم می‌سوزد که این‌قدر باید برای چیزی که حق توست، التماس کنیم.»

زهرا سعی می‌کند روی تخت بنشیند، اما ضعف بدنش اجازه نمی‌دهد. با ناراحتی می‌گوید: «بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم اگر کسی می‌فهمید این خون‌ها چه معنایی برای ما دارند، شاید بیشتر اهدا می‌کردند. هر کیسه خون یعنی چند هفته آرامش. یعنی چند هفته بدون درد و بدون ترس از مرگ.»

او مکث می‌کند و با صدایی آرام‌تر ادامه می‌دهد: «زندگی برای من هر روز یک جنگ است. جنگ با درد، با کمبود، با این فکر که شاید روزی کیسه خونی پیدا نشود و من اینجا روی همین تخت تمام کنم. ولی نمی‌خواهم بمیرم. هنوز آرزو دارم. می‌خواهم زندگی کنم.»

مادر زهرا دست دخترش را محکم می‌گیرد. در حالی که اشک از چشمانش جاری است، می‌گوید: «کاش مردم بدانند که با چند دقیقه وقت گذاشتن برای اهدای خون، زندگی به کسانی مثل دختر من می‌بخشند. شاید زهرا بتواند روزی روی پای خودش بایستد، دانشگاه برود، شغل پیدا کند... فقط اگر این کیسه‌های خون به موقع برسند.»

سکوت تلخی اتاق را فرا می‌گیرد. زهرا نگاهش را به پنجره می‌دوزد، جایی که نور کم‌رنگ خورشید از پشت پرده‌ها می‌تابد. در آن لحظه، شاید تنها آرزویش این باشد که زندگی‌اش مانند همان نور، هرچند ضعیف، اما ادامه داشته باشد.

اهداکنندگان خون، ناجیان خاموشی که سلامت خود را نیز بیمه می‌کنند

خون، این مایع حیاتی که در رگ‌های ما جاری است، نقشی اساسی در نجات زندگی هزاران نفر در سراسر جهان دارد. در پس هر کیسه خونی که به بانک‌های خون تحویل داده می‌شود، قصه‌ای از امید، حیات و انسانیت نهفته است. اما اهدای خون تنها به معنای کمک به بیماران نیازمند نیست؛ این اقدام ایثارگرانه فوایدی بی‌نظیر برای سلامتی خود اهداکننده نیز به همراه دارد. دکتر نسیم عبادی، متخصص بیماری‌های داخلی، در گفت‌وگویی با ما از اهمیت اهدای خون، گروه‌های نیازمند به این فرآورده ارزشمند و تاثیرات شگفت‌انگیز اهدای خون بر سلامت افراد می‌گوید.

این متخصص بیماری‌های داخلی و استاد دانشگاه، درباره اهمیت اهدای خون توضیح می‌دهد:اهدای خون، فراتر از یک عمل انسانی و اخلاقی، یک نیاز حیاتی برای جامعه است. گروه‌هایی از بیماران نظیر افرادی که در تصادفات رانندگی آسیب جدی دیده‌اند، افرادی که دچار سوختگی‌های شدید شده‌اند، زنان باردار در حین زایمان، نوزادانی که با مشکلاتی مثل زردی یا نارسایی متولد می‌شوند، بیماران سرطانی که تحت شیمی‌درمانی یا پرتودرمانی هستند و همچنین بیماران تالاسمی و هموفیلی، همگی به خون یا فرآورده‌های خونی وابسته‌اند. زندگی این بیماران در بسیاری از موارد به وجود خون سالم و کافی در بانک‌های خون بستگی دارد.

او در ادامه می‌گوید: «یکی از مهم‌ترین آثار اهدای خون، نجات جان انسان‌هاست. وقتی یک نفر تصمیم می‌گیرد خون خود را اهدا کند، در واقع می‌تواند زندگی چندین نفر را نجات دهد. اما موضوع به همینجا ختم نمی‌شود. اهدای خون برای فرد اهداکننده نیز مزایای قابل توجهی دارد. اهدای مکرر خون می‌تواند خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی-عروقی را به میزان قابل توجهی کاهش دهد، چرا که با اهدای خون، سطح آهن در بدن متعادل می‌شود و این عامل می‌تواند تأثیر مثبتی بر سلامت قلب و عروق داشته باشد.»

دکتر عبادی به یک نکته دیگر نیز اشاره می‌کند: «اهدای خون فرصتی برای آگاهی از سلامت جسمانی فرد است. قبل از اهدا، آزمایش‌هایی انجام می‌شود که اطلاعاتی از وضعیت سلامت فرد به او می‌دهد. این آزمایش‌ها شامل بررسی بیماری‌های عفونی مثل هپاتیت یا ایدز و همچنین آنمی (کم‌خونی) است. بنابراین، اهدای خون به نوعی به پایش سلامت افراد نیز کمک می‌کند.»

او در پایان توضیح می‌دهد: «سیستم خون‌سازی بدن ما به گونه‌ای طراحی شده که توانایی جایگزینی سریع خون اهدا شده را دارد. پس از اهدا، ظرف مدت کوتاهی جریان خون افزایش پیدا می‌کند و بدن خون از دست رفته را جبران می‌کند. از این رو، اهدای خون نه تنها زیانی برای افراد سالم ندارد، بلکه به نوعی باعث ارتقای سلامت عمومی بدن نیز می‌شود. این نکته مهم است که افراد برای اهدای خون به مراکز رسمی و مورد تأیید سازمان انتقال خون مراجعه کنند تا از سلامت فرآیند اطمینان حاصل شود.»

مدیرکل انتقال خون: کمبود خون یک بحران ملی است، ولی راه‌حل دارد

در شرایطی که هر روزه بیماران بسیاری برای نجات زندگی خود به خون نیاز دارند، تامین ذخایر خونی به یک اولویت حیاتی تبدیل شده است. بانک‌های خون در بسیاری از نقاط با چالش‌هایی مواجه‌اند که نتیجه مستقیم کاهش اهدای خون در برخی مقاطع سال است. در این میان، مسئولان انتقال خون با دغدغه‌ای دوچندان در تلاش‌اند تا با فرهنگ‌سازی و جلب مشارکت مردم، این نیاز حیاتی را برطرف کنند. اما آیا کافی است؟ سخنان مدیرکل انتقال خون مازندران به روشنی ابعاد این بحران را بازتاب می‌دهد.

او صحبت‌هایش را با لحنی آرام، اما قاطع آغاز می‌کند: «ما در شرایط حساسی هستیم. ذخایر خون کشور به پایین‌ترین حد ممکن رسیده و این وضعیت، جان هزاران بیمار را به خطر انداخته است. بیمارانی که نیازشان به خون، حیاتی و غیرقابل جایگزین است.»

عبدالله محمدی فیروزجایی مکثی می‌کند و سپس ادامه می‌دهد: «هر روز گزارش‌هایی از بیمارستان‌ها به دستمان می‌رسد؛ کودکانی که با تالاسمی و کم‌خونی مادرزادی دست و پنجه نرم می‌کنند، مادرانی که در هنگام زایمان به خون نیاز دارند، یا بیمارانی که در بخش‌های اورژانس، برای زنده ماندن به این مایع حیاتی وابسته‌اند. اما متأسفانه، به دلیل کاهش شدید ذخایر، نمی‌توانیم تمام نیاز‌ها را پاسخ دهیم.»

او به دلایل این کمبود اشاره می‌کند: «چند عامل دست به دست هم داده‌اند تا ما به این نقطه برسیم. کاهش اهدای خون در فصل سرما، شیوع بیماری‌های فصلی مثل آنفلوآنزا، و از همه مهم‌تر، کمبود آگاهی عمومی درباره اهمیت اهدای خون. بسیاری از مردم تصور می‌کنند که خون به‌صورت مصنوعی تولید می‌شود یا همیشه در دسترس است، اما این تصور اشتباه است. خون فقط از طریق اهدای داوطلبانه تأمین می‌شود و هر واحد خون می‌تواند جان سه نفر را نجات دهد.»

او سپس به تلاش‌های انجام‌شده اشاره می‌کند: «در ماه‌های اخیر، کمپین‌های زیادی راه‌اندازی کرده‌ایم تا مردم را به اهدای خون تشویق کنیم. از تبلیغات رسانه‌ای گرفته تا حضور در دانشگاه‌ها و مراکز عمومی. حتی با برخی از سازمان‌ها و نهاد‌ها برای برگزاری روز‌های اهدای خون توافق کرده‌ایم. اما این اقدامات کافی نیست. ما به همت و مشارکت جمعی نیاز داریم. اگر مردم اهمیت موضوع را درک کنند و تنها نیم ساعت از وقتشان را برای اهدای خون اختصاص دهند، می‌توانیم این بحران را پشت سر بگذاریم.»

او سپس با اشاره به برنامه‌های آینده، می‌گوید: «ما قصد داریم با کمک رسانه‌ها، انجمن‌های خیریه، و حتی افراد تأثیرگذار در جامعه، آگاهی‌بخشی را گسترش دهیم. هدف ما این است که هر فرد بداند، اهدای خون یک مسئولیت اجتماعی است. این کار نه‌تنها به نجات جان‌ها کمک می‌کند، بلکه حس همبستگی و انسان‌دوستی را نیز در جامعه تقویت می‌کند.»

در پایان، مدیرکل انتقال خون مازندران می‌گوید: «از مردم خواهش می‌کنم، اگر سالم هستند و شرایط اهدای خون را دارند، یک‌لحظه هم تردید نکنند. همین حالا به نزدیک‌ترین مرکز انتقال خون مراجعه کنند. شاید همان خونی که امروز اهدا می‌کنند، فردا جان یک مادر، کودک، یا بیمار در حال احتضار را نجات دهد. این مسئولیت تک‌تک ماست.»

زنگ هشدار کمبود خون به صدا درآمده است. صدایی که نه تنها از راهرو‌های بیمارستان‌ها و مراکز درمانی، بلکه از میان گریه‌های خانواده‌های بیماران شنیده می‌شود. صدای مادری که کودکش در انتظار تزریق خون است، یا جوانی که در جراحی اضطراری به چندین واحد خون نیاز دارد. اما این صدای هشدار تنها زمانی خاموش می‌شود که زنجیره همدلی جامعه تکمیل گردد؛ زنجیره‌ای که حلقه‌های اصلی آن اهداکنندگان داوطلب هستند.

کمبود خون تنها یک مشکل پزشکی نیست؛ بلکه بازتابی از کاهش همبستگی اجتماعی و عدم آگاهی کافی است. این بحران، فرصتی است برای ما که به خود بیاییم و یادآور شویم که زندگی تنها در گرو منفعت فردی نیست. زنده نگه داشتن دیگران، بخشی از مسئولیت ما به‌عنوان انسان است. شاید وقت آن رسیده که نگاه تازه‌ای به مفهوم اهدای خون داشته باشیم؛ نه به‌عنوان یک وظیفه، بلکه به‌عنوان یک افتخار.

داده‌ها و گزارش‌ها به روشنی نشان می‌دهند که این بحران قابل حل است. اگر هر فرد سالم تنها دو بار در سال خون اهدا کند، کشور نه تنها از بحران خارج می‌شود، بلکه می‌تواند به الگویی برای همبستگی انسانی تبدیل شود. این یک هدف بزرگ است، اما با همدلی و آگاهی‌بخشی، دور از دسترس نیست.

در پایان، باید به این نکته توجه کنیم که زندگی، جاده‌ای پرپیچ‌وخم است و هیچ‌کس نمی‌داند که در کجای این مسیر به کمک دیگران نیاز پیدا خواهد کرد. اهدای خون، نه‌تنها یک هدیه زندگی برای دیگران است، بلکه سرمایه‌گذاری در آینده‌ای است که ممکن است خودمان به آن نیاز داشته باشیم. بیایید این بحران را به فرصتی برای نشان دادن قدرت انسان‌دوستی تبدیل کنیم و به یاد داشته باشیم که با هر واحد خون، زندگی از نو آغاز می‌شود.