به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه «وطن امروز» به مشکل کمبود پرستار در کشور پرداخته و نوشت: برخی بخشهای بیمارستانی به دلیل کمبود پرستار تعطیل شدهاند»؛ این خبر که رسانهها چندی پیش به نقل از احمد نجاتیان، رئیس سازمان نظام پرستار منتشر کردند را کنار خبر «تربیت سالانه ۱۶ هزار پرستار در ایران که قطب آموزش پرستاری در منطقه است» بگذارید که ۲۸ دی از زبان عباس عبادی معاون پرستاری وزیر بهداشت رسانهای شد. حالا داستان مدیریت نیروی انسانی در حوزه بهداشت و سلامت کشور اسپویل میشود (لو میرود). در حال حاضر تعداد پرستار به ازای هر هزار نفر جمعیت در کشور ما ۱.۶ نفر، یعنی تقریباً نصف کف استانداردهای تعیینشده از سوی سازمان جهانی بهداشت است. در این شرایط نظام سلامت در ۱۹۰ دانشکده پرستاری، پرستار تربیت میکند. البته به ازای هر ۱۲ هزار نفر فارغالتحصیل پرستاری در سال، بالغ بر ۳ هزار نفر مهاجر داریم.
محمدرضا ظفرقندی وقتی سکان وزارت بهداشت دولت چهاردهم را به دست گرفت که دریای بهداشت و درمان کشور، از امواج اعتراضات و نارضایتی پرستاران متلاطم بود، بنابراین در نظر گرفتن برنامههایی برای کاهش مهاجرت کادر درمان را در صدر وعدههای خود قرار داد اما بدون اینکه جزئیات اجرایی شدن وعدههای خود را بیان یا اشارهای به قوانین بر زمین مانده مشاغل سخت، بهرهوری مشاغل یا تعرفهگذاری خدمات حرفه پرستاری کند. نتیجه اینکه در ۵.۵ ماه گذشته در بر همان پاشنه میچرخد و با موج شکنهای مقطعی مثل افزایش مبلغ اضافهکار یا بالا بردن موردی کارانهها موجها را از سر میگذراند و اگرچه همه فکر میکردند دست کم به طور موقت این کشتی توفانها را پشت سر گذاشته اما اظهارات نجاتیان دوباره توجهات را به سمت پرستاران معطوف کرد.
گفتههای او از یک طرف ناظر به کمبود نیروی حال حاضر بیمارستانها است، از دیگر سو هشداری است برای بیمارستانهایی که در آینده راهاندازی میشوند و خالی از پرستار میمانند.
ایران شاگرد زرنگ WHO
نشست سال ۲۰۱۷ سازمان جهانی بهداشت در دوبلین، سیاستگذاران سلامت کشورها را موظف کرد تا سال ۲۰۳۰ به خودکفایی در زمینه تربیت نیروی پرستاری برسند. این سالی بود که نخستین موج مهاجرت نگرانکننده کادر درمان در کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ما توجهات را به خود جلب کرد. بر این اساس وزارت بهداشت افزایش ظرفیت پذیرش دانشجوی پرستاری را در دستور کار قرار داد و تعداد فارغالتحصیلان این رشته را به طور متوسط به سالی ۱۲ هزار نفر رساند اما از این حدود ۸۰ هزار فارغالتحصیلی که در این ۷ سال از دانشکدههای پرستاری دانشنامه دریافت کردند، یک ششم آنها راهی بیمارستانها شدند و مابقی به گفته محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستار یا خانهنشین میشوند یا جذب مشاغل دیگر از جمله رانندگی تاکسی اینترنتی میشوند یا مهاجرت میکنند. البته از بین همانهایی هم که وارد بیمارستانها شدهاند، بنا بر اعلام رسمی وزارت بهداشت، سالانه هزار و ۸۰۰ نفر ترک شغل میکنند. نجاتیان میگوید بسیاری از پرستارانی که ترک شغل میکنند، استخدام رسمی بودهاند. یعنی شرایط کار برایشان طوری بوده که حاضر شدهاند قید مزایای استخدام رسمی را بزنند یا بیکار بمانند یا وارد سایر مشاغل شوند یا چمدان ببندند و راهی کشور غریب شوند.
مجموع این دادهها نشان میدهد شاگرد زرنگ سازمان جهانی بهداشت (WHO) از میان ۱۹۳ کشور عضو، ایران است و با وجود اینکه چند سال از سررسید اعلامشده مانده، توانسته به میزان مورد نیاز خود پرستار تربیت کند اما این روزها قادر به مدیریت و جذب و نگهداشت نیروی انسانی مورد نیاز خود نیست و با استاندارد بالایی نسبت به بسیاری از کشورهای دنیا پرستار تربیت و راهی بیمارستانهای خارجی میکند.
رقابت دلار و ریال بالاسر تخت بیمار
شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستار در گفتوگو با «وطن امروز» شرایط کنونی را اینطور شرح میدهد: «دقیقا از زمانی که به بیمارستان به چشم یک بنگاه اقتصادی نگاه شد، این بلا سر سیستم بهداشت و درمان آمد. تا قبل از سال ۱۳۷۴، تمام کادر درمان حقوق ثابتی میگرفتند اما از سال ۱۳۷۶ که طرح کارانهها اجرا و پول وارد بهداشت و درمان شد همه چیز به ضرر مردم شد. پیش از آن، محور مریض بود، الان محور تعداد ویزیت یا تعداد خدمات است. یعنی در آن سالها ورودی پرستاران در نظام سلامت زیاد و خروجیها کم بود اما الان هر چه هم ظرفیت پذیرش دانشجوی پرستاری بالا میرود، برخی داوطلبان برای اینکه در نهایت مهاجرت کنند وارد این رشته میشوند. همچنین در گذشته انصراف از تحصیل زیاد بود اما الان زیاد نیست. چون با هزینه کم و راحت درس میخوانند و بعد مهاجرت میکنند و درآمد بالا و شرایط کاری متعادلتر نسبت به اینجا به دست میآورند».
وی در توضیح شرایط کاری متعادلتر نیز بیان میکند: «در حال حاضر یک پرستار در بیمارستان ۱۳ میلیون تومان حقوق ثابت میگیرد. اگر این رقم را به دلار تبدیل کنیم حدوداً ۱۶۰ دلار میشود. در حالی که پرستار این امکان را دارد که در کشورهای حاشیه خلیجفارس یا عمان که از نظر فرهنگی به ما نزدیک است ۲ هزار دلار در ماه حقوق بگیرد. یا در اروپا ۳ هزار و پانصد یورو یا در آمریکا ۶ هزار دلار بگیرد. چون پرستاری حرفه سختی است و معمولاً آدمها رغبت کمتری به آن دارند، در آن کشورها سعی میکنند سطح زندگی پرستارها را به عنوان حرفهای که بسیار مورد نیاز مردم است ارتقا دهند. خوب عقل سلیم ایجاب میکند برود جایی که ۴ هزار دلار حقوق میدهند تا اینکه در جایی بماند که ۱۶۰-۱۵۰ دلار حقوق میدهند. علاوه بر این معیشت یکی از دلایل مهاجرت پرستاران ایرانی است.
دبیرکل خانه پرستار درباره مصادیق بیعدالتی این حرفه هم میگوید: «بیعدالتی همهجانبه است. یکی اختلاف پرداخت در بین گروههای پزشکی است. در دنیا اختلاف پرداخت بین گروههای پزشکی بویژه بین پزشک و پرستار به طور متوسط ۳ برابر بیشتر نیست، آن هم با شرایط کاری برابر. مثلاً در عربستان اختلاف پرداخت ۱.۵ برابر است. در انگلیس ۲.۴ برابر و در آمریکا ۲.۲ برابر است. در بعضی از کشورها تا ۴ برابر هم هست ولی میانگین در دنیا بین ۲ تا ۳ برابر است. در کشور ما پرستاران یک حقوق ثابت دارند و یک پرداخت متغیر تحت عنوان کارانه که اختلاف پرداخت در کارانه بین پرستار و پزشک تا ۱۰۰ برابر هم میرسد. با توجه به اینکه درمان یک کار تیمی است ایجاب میکند همه کسانی که مشارکت دارند با نسبتهای منطقی دریافتی داشته باشند. مثلاً در محدوده اتاق عمل که شرایط برای همه یکسان است جراح ۲۰۰ میلیون میگیرد، پرستار ۲ میلیون. این اختلاف ۱۰۰ برابری در پرداخت در روی کره زمین بیسابقه است».
۲۵۰ هزار پرستار برای ۸۵ میلیون نفر
پرس و جوی «وطن امروز» از چند پرستار در بیمارستانهای مختلف، نحوه تقسیم پولهای تخصیصیافته برای پرداخت مطالبات پرستاران را نشان میدهد و آن به این شکل است که در حال حاضر هر بار وزارت بهداشت پولی برای مطالبات پرستاران تخصیص میدهد تقسیم بر تعداد تختهای بیمارستانی میکنند. بعد تعداد تختها را تقسیم بر تعداد روزهای سال میکنند و معادل ریالی رقم به دست آمده را به خدمات پرستاری اختصاص میدهند. این در حالی است که در طول ۲۴ ساعتی که بیمار روی تخت بخش بستری است، مجموعهای از خدمات پرستاری را از سوی تیم پرستاری دریافت میکند. یعنی رقم به دست آمده بین آن تیم پرستاری سرشکن میشود. بر این اساس به ازای هر تخت در ۲۴ ساعت، تعرفه خدمات پرستاری ۲۷۰ هزار تومان است که ۱۴ درصد آن با تشخیص بیمارستان به سایر گروهها تخصیص داده میشود و ۱۰ درصدش مالیات است. در نهایت این رقم برای پرستاران به ۲ تا ۳ میلیون تومان در ماه میرسد؛ رقمی که برای گروههای دیگر به ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون میرسد. این در حالی است که طبق قانون ارتقای بهرهوری، ساعت کاری پرستار باید نسبت به سایر گروهها کمتر شود. یعنی باید به جای ۴۴ ساعت، ۳۶ ساعت در هفته کار کنند. علاوه بر این روزهای تعطیل و شبها هم باید ضریب ۱.۵ بخورد. درحالی که چون نیرو کم است، به پرستار اضافهکار اجباری تا ۱۵۰ ساعت در ماه با تعرفههای ناچیز میدهند و با این کار در عمل این قانون را زیر پا میگذارند.
همچنین تعداد پرستار مورد نیاز جامعه یا بر اساس تعداد تختهای بیمارستانی یا بر اساس نسبت آن به جمعیت محاسبه میشود اما با تغییر سبک زندگی در جوامع از آنجا که خدمات پرستاری به تعداد تختهای بیمارستانی منحصر نمیشود، سازمان جهانی بهداشت نسبت تعداد پرستار به جمعیت جوامع را معتبرتر دانسته است. طبق این فرمول به ازای هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت، سقف پرستار مورد نیاز ۱۱ نفر و کف آن ۳ نفر است. این استاندارد تاکید دارد که وجود کمتر از ۳ پرستار به ازای هر هزار نفر در سیستم بهداشت و درمان کشورها باعث میشود مردم آسیب ببینند. در کشور ما با احتساب حدود ۲۵۰ هزار نفر کادر پرستاری در بخش خصوصی، دولتی و نظامی، این رقم کمتر از ۱.۶ نفر برآورد میشود که یعنی نصف کف استاندارد جهانی.
در مقابل هر چند آمار دقیقی برای تعداد پرستاران متقاضی مهاجرت در دست نیست اما برآوردها حدود ۳ هزار نفر در سال را گزارش میکنند. در این بین اگر چه درخواست تأیید صلاحیتهای حرفهای یکی از کانالها برای دریافت پذیرش از بیمارستانهای خارجی است و از این کانال سالانه حدود ۲ هزار نفر به سازمان نظام پرستاری درخواست میدهند اما همه به آن نیاز ندارند و خیلیها به محض گرفتن پذیرش از بیمارستان مقصد، عازم میشوند. در نتیجه مهاجرت پرستاران، کانال، تونل یا خروجی خاصی ندارد که بر اساس آن تعداد خروجیها یا تعداد متقاضیان قابل رهگیری و رصد باشد.
سازمان جهانی بهداشت وارد میشود
روی دیگر مهاجرت پرستاران در کشورهای در حال توسعه، کشورهایی هستند که به تأمین کادر بهداشت و درمان نیاز مبرم دارند و از برنامه جهانی ۲۰۳۰ عقب هستند. این کشورها از طرفی استانداردهایشان را پایین آوردهاند و از سوی دیگر تعرفه خدمات درمانی را در بیمارستانهایشان بالا بردهاند و درها را به روی متقاضیان باز کرده و با این کار بازار کار در حوزه بهداشت و درمان را با چالش مواجه کردهاند به طوری که کار در این رابطه بالا گرفته و سازمان جهانی بهداشت به دنبال این است که با ایجاد روابطی بین کشورها جلوی ضرر هر چه بیشتر صادرکنندگان پزشک و پرستار را بگیرد و خسارتهای وارده به کشورهای مبدا را جبران کند، چون عموماً کشورهای مبدا با آموزش در سطوح مختلف روی تأمین نیروهای متخصص مورد نیاز خود سرمایهگذاری میکنند که فعلاً ثمره آن را سایر کشورها با در باغ سبزی که نشان میدهند، برداشت میکنند.
ورود سازمانهای جهانی به پروندهای که یکی از خسارتدیدهترین طرفهای آن کشور ما است، گویای این مساله است که باید به اندازه خسارتی که متحمل شدهایم، نقشه و برنامه برای تادیه زیان خود داشته باشیم. دستکم در برنامهریزی برای کنترل میزان ضرر باید پیشنهاداتی به سازمانهای جهانی ارائه کنیم که اعزام لژیونر پرستاری یا مستشاری برای تربیت کادر درمان در ازای دریافت امتیازات گوناگون ممکن است از آن جمله باشد. علاوه بر این کاهش ظرفیت دانشگاههای دولتی و افزایش ظرفیت دورههای آموزشی پولی، یا گرفتن درصدی از میزان حقوق سالانه پرستار مهاجر برای چند سال به نفع دانشگاه یا بیمارستان مبدا میتواند مورد بررسی قرار گیرد.