شفاانلاین»اقتصاد» بعد از انتخابات رياستجمهوري قصد داشتم مجموعه يادداشتهايي را به صورت پيشنهاد يا انتقاد در خصوص عملكرد دولت چهاردهم در روزنامه به چاپ برسانم كه اولين آن در شماره 5827 مورخ 1403/05/15 اين روزنامه با عنوان «برسد به دست رييسجمهور» چاپ شد، اما درد و رنج مردم مظلوم غزه دست و دل نوشتن در موارد ديگر را از نگارنده گرفت و تمام نوشتههايم در اين خصوص به چاپ رسيد. هر چند كه درد و رنج كودكان غزه زياد است، اما از درد رنج هموطنان خودم نميتوان غافل شد و ننوشت. جناب آقاي رييسجمهور! قلب ايران زمين به قول شاعر «از درد ورم نموده يك چند» از درد تورم و گراني. تورمي كه ضعيفترين اقشار جامعه كه حداقل شصت درصد جمعيت كشور را شامل ميشود را زير شديدترين فشارها قرار داده است. در روزهاي انتخابات بارها و بارها تاكيد كرديد كه صداي بيصدايان خواهيد بود، بيصداياني كه با درآمدهاي ناچيز نسبت به نرخ تورم در حال نابود شدن هستند. كارگراني كه كار و درآمد ثابتي نداشته و مجبور به تحمل اين تورم كمرشكن بوده و صدايشان به هيچ جايي نميرسد. مستاجراني كه فقط كار ميكنند تا اجارهبهاي سقف سرپناه خود و خانواده را بپردازند و براي دريافت چندرغاز وام وديعه مسكن، ماهها بايد در انتظار بمانند و با سختگيريهاي بيجهت و ظالمانه بانكها خصوصا درخواست ضامنين رنگارنگ و غيره، معمولا از خير آن ميگذرند. اما در سوي ديگر ميبينند كه فلاني ميلياردها تومان از فلان بانك وام دريافت كرده يا فلان بانك به كاركنان خود ميلياردها تومان تسهيلات ارزانقيمت اعطا كرده است. آقاي رييسجمهور! اين بيعدالتيهاست كه خطرناك است و خشم جامعه را برميانگيزد يا در مساله خودرو سالهاست كه دو شركت رانتخوار و نه خودروساز خودروهاي بيكيفيت مونتاژي تحويل مردم كه نه، اول تحويل دلال ميشود بعد با قيمتي بالاتر تحويل مصرفكننده واقعي ميشود.
آقاي رييسجمهور!
در حال حاضر مردم شايد تحريمهاي ظالمانه غرب و زورگوييهاي ترامپ ديوانه را به خاطر وطنشان تحمل كنند، اما فساد افسارگسيخته داخلي و بيعدالتي را تحمل نخواهند كرد!
از اين مراسم به هيچگونه صلح واقعي ختم نشده؟ با مثالي موضوع را بيشتر توضيح ميدهم. فكر كنيم مردي پولدار دچار درد ناشي از سرطان است. همسر و خانواده نابكار او كه قصد مرگ زودتر او براي تصاحب اموالش را دارند با همدستي دكتر مورد اعتمادش، بيمارياش را از او پنهان كرده و با تجويز داروهاي مسكن توسط آن پزشك خيانتكار درد او را ساكت ميكنند. مرد بيمار چون ديگر دردي ندارد از پزشك و خانواده بسيار هم متشكر است، ولي به مرور و با از دست رفتن زمان حياتي براي درمان واقعي، او به تدريج ضعيفتر شده و بالاخره ميميرد و بعد مرگ، به راحتي اموالش بين پزشك و خانواده جنايتكارش تقسيم ميگردد. در حالتي كه تا لحظه آخر مرد نگونبخت از آنان براي تسكين دردش هم سپاسگزار است. اين دقيقا مطابق قراردادهاي صلحي است كه در اين هفتاد و پنج سال روساي جمهور شما به عنوان دكتر و ميانجي در خاورميانه بين فلسطينيان و دولتهاي اسراييل نوشتهاند. در اين قراردادها هيچ درمان واقعي از قبل براي بيمار درنظر گرفته نشده چون همه اين قراردادها از قبيل اسلو و غيره فقط آتشبسي موقتي بودهاند بين جنگهاي قبلي و جنگهاي بيرحمانه و بدتر بعدي.
حال شما آقاي ترامپ ميتوانيد دوباره به عنوان يك منجي و دكتر دروغين همان مسكنهاي دارويي را براي مرگ تدريجي مردمان خاورميانه تجويز كنيد و مانند آن كارگردان خود فريب سينما يا بازيكن غيرحرفهاي فوتبال به اثرات گول زننده و ظاهري آن نزد مردم و هواداران ساده دل خوش باشيد و جايزه صلح نوبل را هم در ويترين افتخاراتتان يا زير بالشت خوابتان قرار دهيد بدون آنكه صلح واقعي ايجاد كرده باشيد.
ولي به شما پيشنهاد ميكنم بياييد و راهحل دوم يا واقعي صلح را براي اولينبار به همه روساي جمهور قبليتان نشان دهيد. يعني برگرداندن حق واقعي مردم فلسطين كه حاضر شدند در تمام اين هفتاد و پنج سال و به خصوص اين پانزده ماه تا پاي جان و نثار زنان و كودكانشان مقاومت كنند، صلحي شرافتمندانه و درمان واقعي بيماري مزمن جنگ را برگزينيد. حتما در اين راهحل دوم امثال نتانياهو و بن گوريون براي شما دست نخواهند زد ولي تمام مردم واقعي جهان در بيرون آن سالن مراسم دروغين هميشگي صلح، حتما شما را تشويق خواهند كرد! ميدانم اين يك آرزوست ولي همه مردم خاورميانه با چنين آرزوهاي خوبي هنوز زنده هستند و نه با آن بمبهاي دو تني اهدايي توسط شما به اصطلاح ميانجيگران هميشگي قراردادهاي صلح.