شناسهٔ خبر: 71402653 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: مشرق | لینک خبر

مقصد اول ترامپ؛ پول

رئیس‌جمهور آمریکا همچنان به‌دنبال خالی کردن جیب اعراب حاشیهٔ خلیج‌فارس است.

صاحب‌خبر -

به گزارش مشرق، واکنش کشورهای عربی به بازگشت دونالد ترامپ به قدرت عموماً مثبت بوده است. بسیاری از سران کشورهای عربی مانند پادشاه عربستان، امیر قطر و امیر کویت پیروزی او را تبریک گفته‌اند و از روابط استراتژیک‌شان با آمریکا سخن به میان آورده‌اند اما در این بین روابط عربستان و آمریکا بیش از دیگر کشورهای عربی منطقه‌ای حائزاهمیت و توجه است.

در سال ۲۰۱۷ و در دور اول ریاست‌جمهوری ترامپ، ریاض اولین مقصد سفر خارجی او بود؛ سفری که نشان‌دهنده اهمیت عربستان به‌عنوان یک شریک راهبردی در منطقه برای آمریکا بود و در تمام دوره چهارساله حضور ترامپ در قدرت، روابط دو کشور در حوزه همکاری‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی رشد قابل‌توجهی داشت.

درحال‌حاضر حضور مجدد ترامپ در دفتر بیضی شکل و پاسخ او به سؤال خبرنگاران درخصوص اولین مقصد سفر خارجی نشان داد در صورتی که ریاض مانند دوره اول ریاست‌جمهوری وی قصد انجام مبادلات تجاری با واشنگتن را داشته باشد، این کشور همچنان می‌تواند اولین مقصد سفر خارجی او باشد. همچنین ترامپ پس از اولین گفت‌وگوی تلفنی با محمد بن سلمان، اعلام کرد: «عربستان‌سعودی باید حداقل ۶۰۰ میلیارد دلار در آمریکا سرمایه‌گذاری کند.»

این مواضع نشان از آن دارد که روابط دو کشور در دور دوم ریاست‌جمهوری ترامپ بیش از هر چیز متأثر از روابط و همکاری‌های اقتصادی خواهد بود و با توجه به رویکرد اقتصادمحور رئیس‌جمهور آمریکا، این موضوع به‌تنهایی می‌تواند متغیر تعیین‌کننده‌ای در ترسیم روابط در سایر حوزه‌های همکاری باشد.

از طرفی برای عربستان‌سعودی نیز ایالات‌متحده شریک استراتژیک محسوب می‌شود و از آنجا که سعودی‌ها آشنایی خوبی با ترامپ و رویکرد معامله‌محور او دارند و در گذشته توانسته‌اند ترامپ را به شریک حمایتی خود تبدیل کنند، اکنون نیز سعودی‌ها امیدوارند تداوم رویکرد پیشین سبب همکاری مولد در بخش‌های مختلف بین دو کشور شود.

مروری بر آنچه گذشت...

ریاض اولین مقصد سفر ترامپ در دور اول ریاست‌جمهوری و بن سلمان اولین رهبر خارجی‌ای بود که ترامپ با وی دیدار کرد. این سفر و دیدار، نویدبخش روابط تازه‌ای بین دو کشور بود؛ روابطی که بیش از هر چیز بر منافع اقتصادی استوار بود، به طوری که دوماه پس از این دیدار یک قرارداد تسلیحاتی به ارزش بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار بین دو کشور به امضا رسید.

سعودی‌ها درصدد بودند در مقابل سرمایه‌گذاری‌های میلیاردی در ایالات‌متحده، همراهی دولت جدید آمریکا را در مسائلی چون کاهش توان نظامی حوثی‌ها و مقابله با آن‌ها، کاهش قدرت منطقه‌ای ایران، حمایت از تغییر قدرت سیاسی در سوریه، کاهش قدرت شیعیان در عراق، حمایت از طرح عربستان برای راه‌اندازی و توسعه برنامه هسته‌ای خود و رسیدن به یک توافق دفاعی– امنیتی کسب کنند.

در مقابل ترامپ نیز با درپیش گرفتن رویکرد معامله‌ای خود ضمن در پیش گرفتن منافع و ملاحظات اقتصادی- امنیتی، اقدام به حمایت از چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان، انجام معاملات تسلیحاتی میلیارد دلاری با این کشور و مقابله با قدرت و نفوذ منطقه‌ای ایران کرد.

اما شرایطی که اولین دوره ریاست‌جمهوری ترامپ را شکل می‌داد با چشم‌انداز ژئوپلیتیک امروز متفاوت است و تغییرات و حوادث رخ داده طی سال‌های اخیر سبب شده‌اند از سویی برخی از این اهداف و اولویت‌ها تغییر یابند و از سوی دیگر تداوم همان رویکرد دور اول ریاست‌جمهوری دشوار شود.

تداوم روابط اقتصادی

طی چهارسال گذشته سعودی‌ها همچنان روابط خود را- به‌ویژه در بعد اقتصادی- با ترامپ حفظ کرده‌اند و با حضور و شرکت در سرمایه‌گذاری‌های متفاوت مثل مسابقات قهرمانی LIV Golf، سرمایه‌گذاری دومیلیارد دلاری صندوق سرمایه‌گذاری عمومی عربستان (PIF)در شرکت سهام خصوصی جرد کوشنر (Affinity Partners) و سرمایه‌گذاری پسران ترامپ (اریک و دونالد جونیور) در عربستان برای ساخت برج ترامپ در جده، درپی تداوم این رابطه برآمدند.

با درنظر گرفتن ارتباطات نزدیک بین ترامپ و بن سلمان می‌توان پیش‌بینی کرد راه‌های مختلفی وجود دارد که دولت جدید ترامپ همچنان بتواند بر روابط آمریکا و عربستان تأثیر بگذارد. در صورتی که بار دیگر ریاض به‌عنوان اولین مقصد سفر خارجی ترامپ انتخاب شود، این سفر بیش از هر چیز جنبه اقتصادی خواهد داشت.

ترامپ در رابطه با عربستان تلاش خواهد کرد ضمن تعمیق پیوندهای اقتصادی، تجاری و سرمایه‌گذاری بر حفظ همکاری امنیتی نیز تمرکز کند. درواقع گفت‌وگوی تلفنی ترامپ و بن سلمان پس از مراسم تحلیف و اعلام تمایل ولیعهد عربستان برای گسترش سرمایه‌گذاری‌های کشورش در آمریکا تا ۶۰۰ میلیارد دلار، نشان از آن دارد که رهبران دو کشور در این دوره درصدد ارتقای روابط استراتژیک خود در سطوح جدیدی‌اند. فیصل ابراهیم، وزیر اقتصاد عربستان بسته ۶۰۰ میلیارد دلاری همکاری‌های اقتصادی کشورش با آمریکا را سرمایه‌گذاری در عرصه‌های مختلف دانست که خریدهایی از سوی بخش‌های دولتی و خصوصی را شامل می‌شود.

علاوه بر این‌ها، صندوق سرمایه‌گذاری عمومی عربستان روابط تجاری مستقیم و غیرمستقیم با شرکت هلدینگ ترامپ دارد که از پروژه‌های ساختمانی عربستان‌سعودی و درآمد حاصل از تور گلف LIV بهره می‌برد و همچنین ترامپ از تلاش صندوق سرمایه‌گذاری عمومی عربستان و هزینه چندمیلیارد دلاری این کشور برای تقویت صنعت گلف آمریکا حمایت کرده است.

عربستان‌سعودی عمدتاً به تسلیحات و سیستم‌های دفاعی ساخت آمریکا متکی است و طبیعی است قراردادهای تسلیحاتی در این دوره نیز بخش مهمی از قراردادهای تجاری دو کشور را تشکیل خواهد داد، همچنین همکاری‌ها در زمینه‌هایی همچون صنایع نظامی، اکتشافات فضایی، انرژی هسته‌ای و توسعه کاربردهای هوش مصنوعی نیز در این دوره در دستورکار روابط اقتصادی– تجاری دو کشور قرار خواهد گرفت. بخشی از تعهد عربستان بر انجام این سرمایه‌گذاری‌ها در راستای دستیابی به پیمان امنیتی با آمریکاست که سال‌هاست درصدد تحقق این هدفند.

چالش‌های نفتی

ترامپ در سخنرانی پنجشنبه‌اش در نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد در داووس، ضمن اشاره به کاهش قیمت نفت، از عربستان و اوپک خواست قیمت نفت خام را کاهش دهند و حتی تداوم جنگ اوکراین را در ارتباط با بالا بودن قیمت نفت عنوان کرد. این درخواست ترامپ در صورتی مطرح می‌شود که دولت او از رهگذر کاهش قیمت نفت و افزایش عرضه آن، درصدد افزایش تولید و صادرات آمریکا و مبارزه با تورم است.

در این بین باید توجه داشت که عربستان‌سعودی پس از آمریکا بالاترین میزان تولید روزانه نفت را در جهان دارد. این کشور در همسویی با دیگر اعضای سازمان اوپک تلاش کرده از کاهش قیمت نفت جلوگیری کند؛ چراکه تحقق چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان در گروی افزایش قیمت نفت است و هرگونه تغییری در افزایش عرضه و کاهش قیمت، چالش‌هایی را در تنظیم بودجه این کشور ایجاد خواهد کرد، بنابراین این احتمال وجود دارد که استراتژی ترامپ برای بهبود اقتصاد آمریکا باعث افزایش تولید نفت این کشور شود، موضوعی که می‌تواند اثرات نامطلوبی بر عربستان سعودی داشته باشد، چالشی در مسیر برنامه توسعه ۲۰۳۰ این کشور باشد و رقابت دو کشور برای تصاحب سهم بازار را تشدید کند.

وزیر اقتصاد عربستان در حاشیه اجلاس داووس در پاسخ به خبرنگاران مبنی‌بر درخواست ترامپ برای کاهش قیمت نفت توسط این کشور اعلام کرد که موضع عربستان‌سعودی و اوپک، حفظ ثبات بازار نفت در بلندمدت است.

مسئله ایران

برخلاف دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ که پادشاهی سعودی بر مهار و تضعیف ایران توسط آمریکا تأکید داشت و به طور صریح از مواضع سختگیرانه آمریکا درقبال ایران و اعمال فشار حداکثری از آن حمایت می‌کرد، اما پس از عادی‌سازی روابط تهران- ریاض پس از هفت سال، این کشور بر اتخاذ رویکرد محتطانه‌تری در مقابل ایران تأکید دارد.

نشانه‌های این تغییر در رویکرد را می‌توان در اجلاس سران عربی– اسلامی به میزبانی عربستان‌سعودی دید که در این اجلاس محمد بن سلمان با محکومیت اسرائیل، از این رژیم خواست به حاکمیت جمهوری اسلامی ایران احترام بگذارد و به حملات خود علیه این کشور پایان دهد، همچنین این کشور تلاش کرد در جریان بالا گرفتن تنش‌ها بین ایران و رژیم‌صهیونیستی، مانع از همسویی و جانبداری سایر کشورهای عربی با اسرائیل در مقابل ایران شود.

این تغییر رویکرد در راستای ثبات منطقه‌ای و به موازات آن دستیابی به اهداف توسعه‌ای و تحقق چشم‌انداز ۲۰۳۰ این کشور است، لذا در چنین شرایطی بروز هرگونه بحران بین ایران و آمریکا یا تحریک ترامپ برای مقابله با ایران که می‌تواند منجر به ناآرامی در منطقه و تشدید تنش‌ها شود، مانعی برای تحقق اهداف توسعه‌ای و رشد اقتصادی این پادشاهی است و در عین حال هر گونه توافق و مذاکره‌ای بین تهران– واشنگتن در این دوره که بتواند برنامه هسته‌ای ایران را محدود و تنش‌ها را کاهش دهد، در راستای منافع عربستان خواهد بود.

تداوم عادی‌سازی روابط

حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید و زمزمه‌های اولین سفر او به عربستان بار دیگر موضوع عادی‌سازی روابط سعودی‌ها و صهیونیست‌ها و تکمیل روند عادی‌سازی به رهبری دولت جدید آمریکا را برجسته کرده است.

این در حالی است که در چهارسال گذشته تغییرات زیادی در منطقه به ویژه در رابطه با مسئله فلسطین رخ داده است. پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، درنتیجه جنایات و نسل‌کشی صهیونیست‌ها در غزه که به کشته شدن بیش از ۴۴ هزار فلسطینی و آواره شدن ۹۰ درصد جمعیت غزه منتهی شد، مسئله فلسطین بار دیگر به تیتر اول روزنامه‌های دنیا تبدیل شد.

در چنین شرایطی هر گونه مذاکره و گفت‌وگو بین سعودی‌ها و صهیونیست‌ها در راستای عادی‌سازی روابط، این کشور را با تبعات و مخالفت‌های زیادی در داخل و منطقه روبه‌رو می‌کند، درنتیجه جنگ اخیر در غزه، عربستان برقراری هر گونه روابط دیپلماتیک با این رژیم را در گروی پذیرش شروط این کشور مبنی‌بر تشکیل کشور مستقل فلسطینی عنوان کرد، پیش‌شرطی که با مخالفت اسرائیل و نخست‌وزیر این رژیم، بنیامین نتانیاهو روبه‌رو شد.

از طرفی رویکرد ترامپ در حمایت از سیاست‌های اسرائیل همچون به‌رسمیت شناختن قدس به‌عنوان پایتخت این رژیم و حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌های جولان از موانع و موارد اختلافی در مسیر عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل بود. در حال حاضر ترکیب کابینه همراهان ترامپ نشان از تداوم همان رویکرد پیشین در حمایت از اسرائیل دارد، رویکردی که منافع و اولویت‌های صهیونیست‌ها را در نظر خواهد داشت.

در چنین شرایطی دو سناریو را می‌توان متصور شد، یکی اینکه اختلافات دو کشور در این خصوص به‌ویژه با توجه به موافقت ترامپ با اشغالگری بیشتر صهیونیست‌ها در کرانه باختری و شهرک‌سازی‌ها و عدم تمایل و انعطاف در تغییر این سیاست‌ها می‌تواند چالشی بر روابط عربستان و آمریکا و تداوم پروژه عادی‌سازی ایجاد کرده و این موضوع را به بن‌بست بکشاند.

دیگر اینکه با اعلام آتش بس در غزه و تأکید ترامپ بر پایان هر گونه جنگ در منطقه، عربستان سعودی ممکن است در مقابل پذیرش توافقنامه پیمان دفاعی همه‌جانبه آمریکا با این کشور، از شروط خود کوتاه آمده و حاضر به پذیرش عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی شود. درنهایت باید این نکته را در نظر گرفت که چالش‌های جهانی درحال تحول، ازجمله تغییر اتحادهای ژئوپلیتیکی، می‌تواند مسیر متفاوتی را برای روابط دوجانبه دو کشور به‌ وجود آورد.