به گزارش خبرنگار مهر، در تاریخ ۲۴ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۰۰، حادثهای هولناکی در کوچه جنت، در محدوده بزرگراه جلال آل احمد رخ داد. یک جوان ۱۹ ساله که در حال بازگشت به خوابگاه دانشجویی خود در منطقه امیرآباد بود، توسط دو زورگیر موتورسوار مورد حمله قرار گرفت. این حمله با جریان سرقت کولهپشتی وی، با اصابت جسم تیز به مجاری تنفسیاش همراه شد و موجب مجروح شدید وی شد. این جوان پس از انتقال به بیمارستان شریعتی تهران، علیرغم تلاشهای پزشکان، فردای آن روز در ساعت ۷:۳۰ جان خود را از دست داد.
بر اساس تحقیقات اولیه مشخص شد که سارقان در زمان سرقت به شدت از سلاح سرد استفاده کرده و پس از زخمی کردن مقتول، از محل حادثه گریختهاند. پلیس بلافاصله پس از وقوع حادثه، تحقیقات گستردهای را برای شناسایی و دستگیری عاملان این جنایت آغاز کرده است.
تاریکی که جان میگیرد
خبرنگار مهر برای بررسی این موضوع و آشنا شدن با محلی که حادثه رخ داد به کوچه جنت رفت. روایت خبرنگار مهر بدین شرح است:
وقتی به نبش کوچه جنت رسیدم ناخودآگاه ذهنم به سمت امیر محمد خالقی و فریاد و نالههایش رفت. به سمت دل بی قرار مادر و خانواده اش. اهالی محل خیلی راغب به گفتگو نیستند خانمی گفت اهل این کوچه نیست و جوانی هم حوصله صحبت نداشت ولی دانشجویان و کسبه بیشتر مایل به سخن گفتن بودند. هم دردی با امیر محمد و خانواده اش جملات نخست آنان بود و جمله بعدی بی توجهی به دغدغهای که بارها توسط شهروندان این منطقه اعلام شده بود ولی کسی رفع مشکل را گردن نگرفته بود. دانشجویان میگویند به مسئولان دانشگاه و کسبه میگویند به پلیس و شهرداری اطلاع داده ایم.
نبش کوچه جنت ایستادهام. کوچه که نامش آرامش را تداعی میکند، اما ساکنانش از هراس شبانه آن سخن میگویند. چراغهای کمنور، کوچههای نیمهتاریک و سکوتی که نه از جنس آرامش، که از جنس ترس است.
یکی از کاربران فضای مجازی روز گذشته در صفحهای اعلام کرد که بر در و دیوار کوچه نوشته شده ناامن است ولی زمانی که برای تهیه گزارش رفتم اثری از این دست نوشتهها نبود کسبه هم این موضوع را تأیید نکردند و گویا برای بازار داغی پیج این کاربر بوده است. تنها نوشته روی دیوار کوچه جنت خطر ریزش دیوار بود.
حادثه اولین بار نه ولی تلخترین بار بود
سراغ کسبه محله رفتم؛ مغازهداری که از پشت پیشخوان بیرون آمده، دستش را به نشانه افسوس تکان میدهد و میگوید: چه بگویم که مشکلات زیاد است؛ تاریکی و نبود نظارت باعث شده که سرقتها زیاد شوند. این اولین بار نیست، اما تلخترین بار بود.
مرد دیگری که در گوشهای ایستاده، کلافه و نگران اضافه میکند: قبلاً هم سرقت زیاد بود، ولی حداقل با سلاح تهدید میکردند، اما این یکی نامردی کرد، مستقیم چاقو را در سینهاش فرو برد. با این اتفاق برای پسر جوان دیگر اینجا کسی احساس امنیت نمیکند.
دلهره و اضطراب شهروندان در کوچههای تاریک
دلهره در چشمان پیرمرد مغازه دار موج میزند. مردی هم که در کنار ورودی مغازهای ایستاده، آهسته میگوید: ما خودمان هم میترسیم در این محله راه برویم. شبها وقتی به خانه برمیگردم، گوشی را در جورابم میگذارم، آستین لباس را روی ساعت میکشم که کسی نبیند. دیگر همه به جایی رسیدهایم که اگر چاقویی روی گردنمان بگذارند، تسلیم میشویم، فقط جانمان را بگیریم و برویم.
ساکنان محل یک موضوع را بارها تکرار میکنند، اینجا قبلاً کیوسک پلیس داشت، اما جمع شد. حالا که دیگر کار از کار گذشته، دارند دوباره کیوسک میگذارند. اما چه فایده؟
سردار محمدیان فرمانده انتظامی تهران بزرگ هم در مصاحبه اخیر خود وجود کیوسک را تأیید کرد و گفت: کیوسک پلیس در محل قتل دانشجوی دانشگاه تهران در سال ۱۴۰۱ به درخواست خود دانشگاه برچیده شد. همچنین محل حادثه قتل دانشجوی دانشگاه تهران فاقد چراغ بوده که شناسایی مجرم را سخت میکند.
حالا بعد از این اتفاق، پایینتر از درب دانشگاه، کیوسک شهرداری در حال رنگآمیزی است و شنیدهها حکایت از این دارد که قرار است تبدیل به کیوسک پلیس شود.

شاهدان عینی ماجرای آن شب را برایمان بازگو میکند. میگوید هنوز هم از آنچه که اتفاق افتاد، در شوک است. پسرک مقاومت کرد، نخواست کولهاش را بدهد. سارقان، سریع چاقو را بیرون آورد و زد. بعدش فرار کردند و او روی زمین افتاد.
اما آنچه که این حادثه را تلختر کرد، چیزی فراتر از یک سرقت مرگبار بود؛ تأخیر در رسیدن کمک.
پلیس دیر رسید. اگر زودتر آمده بودند، شاید میشد کاری کرد. ولی بدتر از آن، خونریزی زیاد امیرحسین بود. یکی از رهگذران دستمال زیادی روی سینهاش گذاشت، تلاش کرد جلوی خونریزی را بگیرد. اما وقتی امیرحسین از جایش بلند شد و تا چهارراه آمد، دیگر امیدی نبود. هر قدمی که برمیداشت، خون بیشتری از دست میداد، تا اینکه دیگر توانش را از دست داد.

حالا، چند روز بعد از این حادثه، گشتهای پلیس هر روز در محله میچرخند. چه میشد اگر از قبل این کار را انجام میدانند حتماً باید یکی جان خود را از دست میداد تا اقدامی شود. یکی از کسبه با تلخی میگوید: چرا باید اول جان یک جوان گرفته شود تا بعد امنیت برقرار کنند؟ گشت پلیس که الان در خیابانهاست، وقتی که باید، نبود.
یکی از اهالی محله میگوید: از پلیس تقاضا داریم که هرچه سریعتر این زورگیران را شناسایی و دستگیر کند. مردم این محله به امنیت نیاز دارند و ما امیدواریم که با تلاشهای نیروی انتظامی، این افراد در اسرع وقت به دست قانون سپرده شوند.
وی افزود: ما شاهد افزایش حضور گشتهای پلیس در محله هستیم و این موضوع باعث دلگرمی مردم شده است. انتظار داریم که با ادامه این اقدامات، دیگر شاهد چنین اتفاقات تلخی نباشیم و امنیت به خیابانهای ما بازگردد.
امنیت مردم خط قرمز پلیس
پلیس همیشه تأکید دارد که امنیت مردم خط قرمز ما است و در تلاش است تا با اقدامات مستمر و مؤثر، آرامش و امنیت را در جامعه برقرار کند. طی ۷۲ ساعت گذشته، تعدادی از مظنونین حادثه شناسایی و بازداشت شده ولی هنوز طبق اعلام پلیس قاتلان دستگیر نشده اند.
افزایش گشتها و تقویت حضور نیروی انتظامی در محلههایی که خلوت و کم نور است از مطالبات شهروندان است. ساکنان محلههایی مثل خیابان جلال همچنان به شدت نگران وضعیت امنیتی هستند و خواستار برخورد شدیدتر با مجرمان اند.
پلیس به مردم اطمینان داده است که تمام تلاش خود را برای شناسایی و دستگیری عاملان این جنایت انجام خواهد داد و هیچگونه مسامحهای در این زمینه نخواهد داشت.
در مورد قتل امیر محمد مجموعهای از عوامل دست به دست هم داد تا این حادثه ناگوار و دلخراش رقم بخورد از خلوتی مسیر گرفته تا نبود نگهبان در کوچهای که تردد در آن شبها بسیار اندک است و روشنایی مناسبی هم ندارد. شرایطی که جز به جز آن نیاز به آسیب شناسی دارد و حالا باید دید سرانجام این حادثه و پیگیریها چه خواهد شد.
علاوه بر مطالبه شهروندان جهت برخورد قاطع با قاتلان دانشجوی ۱۹ ساله دانشگاه تهران آسیب شناسی سرقتهای خشن و پیشگیری از حوادث مشابه هم ضرورت دارد و باید مسئولان مربوطه حتماً به فکر این مساله باشند.