قدس؛ پس از گمانهزنیهای فراوان، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا سرانجام مذاکراتی را آغاز کرد که پیشتر قول داده بود منجر به پایان جنگ در اوکراین خواهد شد. پس از تماس تلفنی ترامپ و پوتین، رئیسجمهور روسیه، و سخنرانی پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا در بروکسل، واضح است که ایالات متحده از اوکراین انتظار دارد علیرغم لفاظیهای قبلی غربیها امتیازات قابل توجهی بدهد.
عضویت در ناتو، حضور سربازان آمریکایی حافظ صلح در اوکراین و بازگشت به مرزهای قبل از ۲۰۱۴ ، هیچ کدام در کار نخواهد بود و به طور مشخص، ایالات متحده اصرار دارد که امنیت اوکراین (و اروپا) اکنون یک مشکل اروپایی خواهد بود.
واکنش مفسران غربی به طرح اولیه آمریکا قابل پیش بینی بود. آنها مدعی هستند که ترامپ به اوکراین خیانت کرده است. اما این ادعا قابلیت نگاه به تصویر بزرگتری را از دست می دهد؛ مشکل کلیدی برای اوکراین این است که بدون هیچ تضمین امنیتی در آینده در حال جنگ بوده است ؛ تضمینی که شرکای اروپایی مدتها قولش را داده بودند، در حالی که هرگز اقدامی عملی انجام ندادند.
در واقع، ایالات متحده و متحدان اروپایی واشنگتن، سر و صدای زیادی در مورد حمایت و دفاع از حاکمیت اوکراین در طول درگیری به راه انداختند با این حال، آنها هرگز اقدام عملی برای ارائه هر گونه وعده حفاظتی واقعی به سبک ناتو که حمله به اوکراین را به عنوان حمله علیه همه متحدانش در نظر بگیرد، از خود نشان ندادند.
طرح پیشنهادی ترامپ، در کنار اظهارات هگست، درواقع تلاش برای پایان دادن به رقص بیپایان و بیفایده قدرتهای غربی با اوکراین است؛ همانطور که هگست به صراحت در مورد ترتیبات امنیتی آینده اوکراین با بیان اینکه "این ترتیبات نباید مینسک ۳ باشد" - به «توافقنامههای بیفایده مینسک ۲۰۱۴-۲۰۱۵ فرانسه-آلمان که نتوانست مانع از جنگ روسیه در دونباس در شرق اوکراین شود اشاره کرد.
رهبران اروپایی همواره از فشردن دست یکدیگر به واسطه ترغیب اوکراین به جنگ با روسیه ابراز رضایت میکردند و در عین حال از کار سخت تر یعنی اتخاذ یک موضع پایدار در مورد امنیت اوکراین شانه خالی کردهاند.
امروز اوکراین به دام افتاده است؛ از یک طرف، با ماشین جنگی روسیه روبروست و از سوی دیگر، با اروپای خودشیفتهای مواجه است که در تعطیلات توهم آمیز تاریخی به سر میبرد که همواره ایالات متحده هزینه آن را پرداخت کرده است. و بالاتر از همه اینها ترامپی ایستاده است که از اینکه همیشه از آمریکا خواسته میشود نقش یک «پرستار بچه جهانی» را بازی کند، خسته شده است.
طرح صلح ایالات متحده اما فاقد جزئیات کافی و لازم است و به نظر می رسد که موجب کوتاه آمدن کیف و متضرر شدن اوکراین خواهد شد چراکه از دست دادن خاک برای اوکراین به منزله یک تراژدی خواهد بود؛ اما با وجود تمام ایرادات، این طرح در نهایت پوچ بودن ادعاهای سیاستمداران غربی در مورد همبستگی با اوکراین را آشکار میکند.
در واقع، ترامپ علیرغم همه جنجالهایش، به حقیقتی پایبند است که بسیاری در واشنگتن و بروکسل آن را نادیده میگیرند. اینکه اروپا به عنوان ذینفع اصلی در ایجاد یک مرز شرقی باثبات، حاضر به اقدام عملی در این راستا نیست؛ اتحادیه اروپا در حالی از آرزوهایش برای «خود مختاری استراتژیک» صحبت میکند که برای حل مسائل بزرگ ژئوپلیتیکی از آمریکا میخواهد به نمایندگی از آنها اقدام کند.
البته که این مسئله موضوع جدید نیست؛ از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اروپا در یک حباب امنیتی زندگی میکند که توسط قدرت ایالات متحده حفاظت شده است و به آن اجازه داده که بر این باور بیهوده پافشاری کند که این اقتصاد یکپارچه اتحادیه اروپاست که به طور خودکار صلح و هماهنگی ایجاد کرده است اما هنگامی که با یک تهدید واقعی در مرزهای خود مواجه میشود، به دنبال کمک گرفتن از واشنگتن است.
اما ترامپ در تلاش است تا این رابطه را یک بار برای همیشه تغییر دهد؛ او اصرار دارد که کشورهای اروپایی نقش بیشتری در قاره خود ایفا کنند اما در عین حال ایالات متحده نمیخواهد اروپا کاملا خودمختار باشد و ترامپ اصرار دارد که متحدانش در ناتو تسلیحات و انرژی آمریکایی بیشتری بخرند ؛ چه بسا اگر واشنگتن تصور میکرد که این امر ممکن است به یک مسیر سیاسی و نظامی مغایر با منافع ایالات متحده منجر شود، از اروپا نمیخواست که کنترل امور خود را در دست بگیرد.
اتحادیه اروپا به جای اینکه خود را در قامت یک بازیگر متحد و با اعتماد به نفس که قادر به شکل دادن به سرنوشت خود است نشان دهد بیشتر تمایل دارد که به ایالات متحده اجازه دهد تا این کار را انجام دهد و در شرایطی که رهبران اروپایی تمایلی به رویارویی با هزینههای دفاعی سرسام آور یا دست و پنجه نرم کردن با آشفتگیهای ژئوپلیتیک ندارند، جای تعجب نیست که آنها به این خیال خام دل بستهاند که جنگ در اوکراین با اقدامات و وعدههای دیپلماتیک به شیوه «مینسک» قابل حل خواهد بود.
در میانه توهمات تاریخی اروپا و جایی که اوکراین با تراژدی اعطای امتیازات ارضی و آیندهای مبهم مواجه است و باید بهای ضعف غرب و اروپا را به تنهایی بپردازد، این سوال باقی میماند که شرایط روسیه برای یک صلح پایدار چگونه خواهد بود، و اینکه آیا اوکراین یا هر کشور دیگری می تواند آنها را هضم کند.
آنچه در این میان مشخص شده این است که ترامپ قاطعانه به توهمات تاریخی اروپاییها پایان داده است.