اوقات فراغت فرصتی طلایی برای رشد و شکوفایی است. وقتی از تعهدات روزمره و فشارهای کاری رها میشویم، ذهنی آزاد و زمانی برای خود داریم تا بتوانیم، علاقهمندیهای خود را کشف کنیم، یعنی اوقات فراغت میتواند زمینه مناسب برای پرورش استعدادها و علایق نهفته درونمان باشد. همچنین میتوانیم مهارتهای جدید بیاموزیم، خلاقیت خود را شکوفا و روابط اجتماعی خود را تقویت کنیم، به خودمان فکر کنیم تا به آرامش بیشتری دست یابیم و انرژی بیشتری برای فعالیتهای بهتر دریافت کنیم. با بهرهمندی هوشمندانه از اوقات فراغت میتوانیم پویاتر شویم.
ایکنا در راستای رسالت آگاهیبخشی، بستههای آموزشی برای خانوادهها در رابطه با موضوع «اوقات فراغت» تهیه کرده است تا کودکان و نوجوانان به ویژه والدین آنها را با اوقات فراغت و چگونگی بهرهگیری از این فرصت طلایی برای پویایی آشنا کند.
رضا تبریزی، نویسنده و پژوهشگر حوزه اوقات فراغت کودک و نوجوان در این درسگفتارها به بیان نکاتی مهمی در موضوع یاد شده میپردازد. در قسمت دهم از این مجموعه «فرصتهای برنامهریزی اوقات فراغت» تبیین شده است که مشروح آن را در ادامه مشاهده میکنید.
در ادامه درسگفتارهای مربوط به اوقات فراغت، قصد دارم در مورد فرصتهای موجود در زمینه برنامهریزی اوقات فراغت با شما صحبت کنم. همانطور که در جلسات قبلی اشاره کردم، آموزش مهارتهای لازم به خانوادهها برای برنامهریزی اوقات فراغت بسیار حائز اهمیت است. یادگیری درباره اوقات فراغت و صنعت مرتبط با آن، میتواند این صنعت را از طریق خانوادهها در کشور ما سریعتر گسترش دهد.
یکی از نکات مهم در این زمینه، تقویت فعالیتهای فرهنگی و هنری با رویکرد سبک زندگی ایرانی - اسلامی است. قطعاً زمانی که کودکان و نوجوانان در اوقات فراغت خود به فعالیتهای فرهنگی و هنری میپردازند، نهتنها سبک زندگی آنها بهبود مییابد، بلکه عزتنفس آنها نیز تقویت میشود؛ چراکه آنها با هویت ایرانی - اسلامی خود بیشتر آشنا میشوند و درک بهتری از داشتههای تاریخی، فرهنگی و صنایع دستی کشورشان پیدا میکنند. متأسفانه، به دلیل کمتوجهی سیستم آموزش و پرورش به این موضوع، کودکان ما با فقر فرهنگی مواجه هستند. برای مثال، در دوره ابتدایی (تا ۱۲ سالگی) بسیاری از مدارس محتوای آموزشی درس هنر را به درستی ارائه نمیدهند و دانشآموزان این محتوای آموزشی را تجربه نمیکنند. این در حالی است که ایران با داشتن ۲۵۰ رشته صنایع دستی، از نظر هنری در جهان بسیار شاخص است. این ضعف در آموزش باعث شده که کودکان ما در زمینه هویت فرهنگی و هنری با کاستیهایی روبرو باشند. اگر بتوانیم روی این موضوع کار کنیم، این فرصت را خواهیم داشت تا مشکلات گذشته را جبران کنیم.
نکته دیگر، تنوع در عرضه محصولات و خدمات است. زمانی که به شهرهای مختلف سر میزنیم، میبینیم که براساس ویژگیهای فرهنگی و هنری هر منطقه، محصولات و خدمات متنوعی ارائه میشود. این تنوع، نوعی نوآوری و کارآفرینی اجتماعی محسوب میشود. برای مثال، هنرمندان و صنعتگران بسیاری هستند که میتوانند در این حوزه فعالیت کنند، اما به دلیل عدم وجود ساختارهای مناسب در منطقه خود، نتوانستهاند از توانمندیهای خود استفاده کنند. با ایجاد تنوع در عرضه محصولات و خدمات، میتوانیم این افراد را به عنوان کارآفرین در حوزه اوقات فراغت وارد کنیم. همانطور که پیشتر اشاره کردم، اوقات فراغت به عنوان چهارمین صنعت بزرگ جهان شناخته میشود. اگر بتوانیم از این ظرفیت استفاده کنیم، میتوانیم بسیاری از افرادی که با مشکل بیکاری مواجه هستند را به این صنعت جذب کنیم.
افزایش آگاهی اجتماعی نیز یکی دیگر از فرصتهای پیشروی ماست. همانطور که قبلاً نیز اشاره کردیم، کودکان امروز به دلیل عدم تعاملات اجتماعی کافی، با مشکلاتی مانند پرخاشگری و عدم تمرکز روبرو هستند. باید کودکان را برای مهارتهای قرن بیستویکم آماده کنیم. این مهارتها شامل ارتباطات مؤثر (Communication)، کار گروهی (Collaboration)، تفکر انتقادی (Critical Thinking) و خلاقیت (Creativity) هستند که به اختصار به آنها «4Cs» یا مهارت چهارگانه گفته میشود. این مهارتها میتوانند در قالب برنامههای اوقات فراغت به کودکان آموزش داده شوند و به خانوادهها کمک کنند تا مشکلاتی مانند پرخاشگری و عدم تمرکز را در فرزندان خود کاهش دهند.
علاوه بر این، طراحی یک سیستم تخصصی برای اوقات فراغت از دیگر فرصتهای پیشروست. این سیستم شامل مجموعهای از بازیگران و گروههایی است که در حوزه اوقات فراغت فعالیت میکنند، چه به صورت حضوری و چه به صورت آنلاین. این گروهها میتوانند در یک پلتفرم واحد گرد هم آیند و فعالیتهای خود را در قالب یک زیستبوم تخصصی ارائه دهند. چنین سیستمی میتواند ۱۸ میلیون کودک و نوجوان ایرانی را تحت پوشش قرار دهد. اگر خانوادهها را نیز به این جمعیت اضافه کنیم، این عدد به بیش از ۵۰ میلیون نفر میرسد. این زیستبوم تخصصی میتواند از نظر اقتصادی، فرهنگی و مسئولیتپذیری اجتماعی کارکردهای مثبت زیادی داشته باشد.
در پایان، باید به این نکته توجه کنیم که نسل آلفا(نسل متولدین بعد از سال ۲۰۱۰) به شدت تعاملی و دیجیتالی هستند و باید از این فرصت استفاده کنیم و کودکان را در طراحی و برنامهریزی اوقات فراغت مشارکت دهیم. از خانوادهها میخواهیم که به کودکان خود چه در خانه و چه در محیطهای بیرونی نقشآفرینی را آموزش دهند. این کار به کودکان کمک میکند تا مسئولیتپذیری و مشارکت اجتماعی را تجربه کنند.
در درسگفتار بعدی، به نقاط ضعف برنامهریزی اوقات فراغت خواهیم پرداخت.