«فارسی را پاس بداریم»؛ این شعار یکی از آگهیهای فرهنگی دهه ۷۰ رسانه ملی بود که از شبکههای مختلف پخش میشد و شیوههای غلط و درست نوشتن و بیان زبان را گوشزد میکرد؛ برنامههایی که به طرزی عجیب مدتی پس از پخش به طور کامل حذف شد و تا حالا که بیش از دو دهه از پخش آن میگذرد و هنوز شاهد جایگزینی برای آن در سیما نبودهایم. جالب است که در این سالها بالاترین مقام سیاسی و مذهبی کشور یعنی رهبر معظم انقلاب بارها و بیش از گذشته بر اهمیت پاسداشت زبان فارسی سخن گفتهاند و مسئولان فرهنگی و به ویژه رسانهای را به حفاظت از حریم این میراث مورد خطاب قرار دادهاند.
شیوه عجیب و غریب سخن گفتن مدیر یک شرکت تولیدی که از قضا گفته میشود یک برند اسرائیلی تحت تحریم مسلمانان جهان هم است، بیش از پیش دلسوزان زبان فارسی را به فکر فرو برد که چرا مدیری در این سطح تا این حد باید نسبت به ارزشمندترین میراث ایرانیان یعنی زبان فارسی موهن رفتار کند.
واکنشها به طریقه سخن گفتن مدیر آن شرکت کذایی را که در فضای مجازی از سوی کاربران رخ داد، باید یک واکنش طبیعی و بموقع قلمداد کرد. هر چند عدهای سعی کردند با مالهکشی بر کار غلط او، انگیزه انتقادات را جنسیتی بنمایانند، اما حقیقت ماجرا این است که طرز سخن گفتن آن مدیر تجاری یک تهاجم فرهنگی تمامعیار بود و هر چند مشابه چنین سخنپراکنیهای فرنگمآبانه یا بهتر بگوییم غربزده را پیش از این از سوی برخی افراد تازه به دوران رسیده در جامعه میشد سراغ گرفت، اما این یکی دیگر واقعاً نوبرانه بود.
افرادی که به محض حضور در کلاسهای آموزش انگلیسی جنس سخن گفتنشان تغییر میکرد و احتمالاً به آنها توصیه میشد برای فراموش نکردن کلمات انگلیسی موقع فارسی صحبت کردن لغات بیگانه را نیز بلغور کنند یا دسته دیگری که بیشتر سالهای عمر را خارج از ایران زیسته بودند و به دلیل فقر فرهنگی خانواده به رغم ایرانی بودن زبان فارسی، آنطور که باید به آنها آموزش داده نمیشد، در فیلمها و نمایشها شخصیتهایی مضحک را نمایندگی میکردند. ما البته نمیدانیم مدیر شرکت کذا از کدام دسته است. در این میان دستهای هم بودند و هستند که ظاهراً مشکلی در فارسی صحبت کردن ندارند، اما گویی در بیاحترامی و تحقیر میراث ایرانیان عمد دارند. ریشه معضل هر چه باشد، موضوع اصلی این نوشتار نیست. مسئله مهم این است که چرا همچنان قشری هر چند در اقلیت در جامعه وجود دارند که به رغم آگاهی از حساسیتهای زبان ملی به بدترین و مبتذلترین شکل به زعم خود این میراث کهن و گرانبهای ایرانیان را تحقیر میکنند. جالب است که اغلب واژههای مورد استفاده از سوی مدیر آن شرکت تجاری در فارسی معادل دارد و اصرار بر عدم استفاده از معادل فارسی کلمات عجیب به نظر میرسد.
عجیب اینکه در آن جلسه حضار از جمله مجری برنامه به این نقیصه زبانی اعتراضی نمیکنند! این نشان میدهد حساسیتها به زبان فارسی در جامعه آنقدری که باید باشد، نیست، هر چند واکنشهای منفی نشان میدهد این حساسیت وجود دارد، اما به طور قطع کافی نیست. در اینباره کمکاری دستگاههای فرهنگی از جمله شهرداری و رسانهها مشهود است. قبح ماجرا باید به قدری در جامعه زیاد باشد که به اصطلاح فنگلیسی سخن گفتن تبعات زیادی به همراه داشته باشد، اما به نظر میرسد این موضوع نهتنها ریسک بالایی ندارد، بلکه از سوی عدهای یک مزیت هم محسوب میشود. اعتماد به نفس مدیر شرکت تجاری هنگام استعمال کلمات بیگانه نشان میدهد وی نهتنها از این موضوع ناراحت نیست (برخلاف افرادی که ممکن است تازه زبان فارسی را یاد گرفته باشند یا به هر دلیل دیگری تسلط ناقصی بر زبان فارسی دارند) بلکه به این طرز بیان افتخار هم میکند! واضح است که این وضعیت باید با فرهنگسازی مناسب به عنوان رفتاری قبیح در جامعه شناسایی شود و ریسک آن آنقدر بالا رود که افراد به خود اجازه ندهند اینگونه تسامحوار با میراث گرانبهای ملی مواجهه داشته باشند.
جواد محرمی
لطفاً انگلیسی را به فارسی حرف نزنید!
«فارسی را پاس بداریم»؛ این شعار یکی از آگهیهای فرهنگی دهه ۷۰ رسانه ملی بود که از شبکههای مختلف پخش میشد و شیوههای غلط و درست نوشتن و بیان زبان را گوشزد میکرد؛ برنامههایی که به طرزی عجیب مدتی پس از پخش به طور کامل حذف شد و تا حالا که بیش از دو دهه از پخش آن میگذرد و هنوز شاهد جایگزینی برای آن در سیما نبودهایم
صاحبخبر -
∎