شناسهٔ خبر: 71370446 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایمنا | لینک خبر

از «پرسپولیس» تا «تخت جمشید»؛ ماجرای اشتباه تاریخی در نام‌گذاری

نام تخت جمشید، برخلاف باور عمومی، ارتباطی با جمشید شاه اسطوره‌ای ندارد و در حقیقت، نام اصلی این مجموعه در دوران هخامنشیان «پارس» بوده است، اما چگونه این اشتباه تاریخی شکل گرفت و چرا نامی که یونانیان «پرسپولیس» گذاشتند، در میان ایرانیان به تخت جمشید تغییر یافت؟

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری ایمنا، در دل سرزمین فارس، بقایای یکی از باشکوه‌ترین آثار تاریخ ایران همچنان استوار ایستاده است؛ مجموعه‌ای که روزگاری نماد اقتدار، هنر و نبوغ مدیریتی ایرانیان باستان بود و امپراتوری هخامنشی از آنجا بر قلمرویی پهناور فرمان می‌راند.

اما گذر زمان، جنگ‌ها و ویرانی‌ها، نه‌تنها این بنا را به خرابه‌ای باشکوه تبدیل کرد، بلکه نام اصلی آن را نیز از یادها برد؛ پس از سقوط هخامنشیان، دانش درباره این مجموعه کم‌کم از بین رفت و قرن‌ها بعد، مردم ایران که از تاریخ دقیق آن بی‌خبر بودند، با خواندن شاهنامه فردوسی، این ویرانه را به جمشید شاه نسبت دادند. همین تصور نادرست باعث شد که مجموعه‌ای که در دوران باستان پارس نام داشت و در زبان یونانیان به پرسپولیس شهرت یافت، در فرهنگ ایرانی با نام تخت جمشید جاودانه شود.

سفری به تاریخ؛ شکوه هخامنشیان در تخت جمشید

بر این اساس عبدالعلی اثرکار، تاریخ‌شناس و راهنمای گردشگری به خبرنگار ایمنا اظهار می‌کند: هخامنش، نام یک شخص یا شاه خاص نیست، بلکه به بزرگ قوم اطلاق می‌شود. از نوادگان او، ۹ نفر به پادشاهی رسیدند. در آن دوران، ایرانیان نام اجداد خود را حفظ می‌کردند و فراموش نمی‌شد، به همین دلیل این سلسله به نام هخامنشیان شناخته شد، مشابه سلسله‌های دیگر همچون ساسانیان و اشکانیان.

وی می‌افزاید: نخستین شاه این سلسله کورش بزرگ بود. شاه دوم کمبوجیه (که امروزه به کامبیز معروف است) و پس از او هفت پادشاه دیگر یعنی داریوش، خشایارشاه، اردشیر اول، داریوش دوم، اردشیر دوم، اردشیر سوم و داریوش سوم که بیشتر با آن‌ها آشنایی داریم.

تاریخ‌شناس و راهنمای گردشگری تاکید می‌کند: سه داریوش، سه اردشیر و یک خشایارشا؛ این ۹ پادشاه، سلسله‌ای را بنیان نهادند که حدود ۲۲۰ سال حکومت کردند.

از «پرسپولیس» تا «تخت جمشید»؛ ماجرای اشتباه تاریخی در نام‌گذاری

ایرانیان؛ ناجیان تمدن

اثرکار تصریح می‌کند: در زمان تشکیل این حکومت، تمدن‌های بزرگی در کره زمین وجود داشتند که با یکدیگر درگیر بودند. ایرانیان ناجی بشریت شدند و حکومتی یکپارچه را بنا نهادند. قلمرو آنان از رود سند در هند تا رود نیل در مصر و رود دانوب در اروپا گسترش پیدا کرد. در این سرزمین، ۲۸ قوم با زبان‌ها و باورهای متفاوت زندگی می‌کردند. اداره چنین قلمرو گسترده‌ای با چنین تنوع قومی، کار ساده‌ای نبود، اما ایرانیان با مدیریتی قوی، این سرزمین را یکپارچه کردند.

وی خاطرنشان می‌کند: با توجه به سبک زندگی دامداری هخامنشیان، آنان برای پایتخت‌های خود، سه نقطه را انتخاب کردند و به تناسب فصول سال در آن‌ها مستقر می‌شدند؛ بهار در پارس (تخت جمشید)، تابستان در هگمتانه (همدان) و پاییز و زمستان در شوش (خوزستان).

تاریخ‌شناس و راهنمای گردشگری بیان کرد: کوهی که برای ساخت تخت جمشید انتخاب شد، کوه مهر نام دارد. این کوه دارای سنگ‌هایی بسیار مقاوم، نقش‌پذیر و با چگالی بالا است که موجب شد سنگ‌ها بدون نیاز به ملات روی هم قرار گیرند.

از «پرسپولیس» تا «تخت جمشید»؛ ماجرای اشتباه تاریخی در نام‌گذاری

شاهکار مهندسی در تخت جمشید

اثرکار می‌افزاید: برای ساخت این مجموعه، کوهی با شکل هلالی تراشیده شد. ۳۷۰ مدل ابزار برای این کار استفاده شد. سطح کوه به مساحت ۱۲۵ هزار متر مربع صاف شد و ۵ میلیون تن سنگ جابه‌جا شد، اما مشکل بزرگی که با آن روبه‌رو شدند، وجود چشمه‌های آب در این کوه بود. مهندسان هخامنشی با ایجاد ۳ کیلومتر کانال زهکشی، آب را از زیر کاخ خارج کردند.

وی تصریح می‌کند: هخامنشیان، نوروز را در پایتخت بهاری خود، تخت جمشید جشن می‌گرفتند. اما این جشن تنها برای شادی نبود، بلکه فرصتی برای گردهمایی بزرگان اقوام مختلف محسوب می‌شد. این نقطه، محل اتصال تمدن‌ها بود. به همین دلیل، هنر و معماری تمامی تمدن‌های بزرگ آن زمان مانند آشور، بابل، مصر، لیدی و ایلام در تخت جمشید دیده می‌شود.

راز نام تخت جمشید

تاریخ‌شناس و راهنمای گردشگری اشاره می‌کند: نام اصلی این مجموعه پارس است. یونانیان آن را پرسپولیس (به معنای شهر پارس) نامیدند، اما چرا ایرانیان به آن تخت جمشید می‌گویند؛ پس از حمله اسکندر مقدونی و به آتش کشیده شدن این مجموعه، این بنا ۹۰۰ سال به فراموشی سپرده شد. با گذشت زمان، مردم نام اصلی آن را از یاد بردند، سپس با خواندن شاهنامه فردوسی و آشنایی با جمشیدشاه اسطوره‌ای، تصور کردند که این کاخ به جمشید تعلق دارد و به اشتباه آن را تخت جمشید نامیدند.

اثرکار همچنین می‌افزاید: در زمان داریوش سوم، امپراتوری هخامنشی و یونان درگیر جنگ شدند. پس از سه نبرد بزرگ، داریوش سوم شکست خورد و اسکندر مقدونی تخت جمشید را فتح کرد و به آتش کشید.

وی در پایان تصریح می‌کند: زیرا با جنگ، دانش از بین رفت. کتاب‌ها و دانشمندان نابود شدند و سلسله‌های بعدی هرگز نتوانستند به سطح شکوه هخامنشیان بازگردند، به همین دلیل این مجموعه به مرور تخریب و متروکه شد.

از «پرسپولیس» تا «تخت جمشید»؛ ماجرای اشتباه تاریخی در نام‌گذاری

اهمیت گاو در هنر هخامنشی و نماد پیروزی در تاریخ

فرهاد علوی، راهنمای گردشگری نیز به خبرنگار ایمنا اظهار می‌کند: گاو در هنر هخامنشیان جایگاه ویژه‌ای داشته است؛ این حیوان نه‌تنها در کشاورزی و دامداری، بلکه در باورهای مذهبی و فرهنگی ایرانیان نیز نقشی حیاتی ایفا می‌کرد. در گذشته، دامداران و کشاورزان از گاو برای شخم زدن زمین‌ها استفاده می‌کردند و این موجب آبادانی زمین‌ها می‌شد. به این روش شخم زدن اصطلاح «گاوآهن» اطلاق می‌شد. در دامداری، گاو نه‌تنها از نظر اقتصادی، بلکه از نظر معنوی نیز اهمیت داشت و نماد حیات و برکت شناخته می‌شد. از شیر گاو، پوست آن و دیگر محصولاتش برای تأمین نیازهای مردم بهره‌برداری می‌شد.

وی می‌افزاید: در هنر هخامنشی، سر گاو نماد قدرت، حیات و برکت بود. زمانی که اسکندر مقدونی به ایران حمله کرد، سنت بریدن سر گاوها برای اعلام پیروزی آن زمان وجود داشت. این عمل بعدها به یک ضرب‌المثل ایرانی تبدیل شد، به‌طوری که جمله «مگه سر آوردی؟» به‌عنوان عبارتی برای اشاره به پیروزی در جنگ‌ها وارد زبان مردم شد.

کتیبه‌های میخی هخامنشی و ارتباط با تمدن‌های مختلف

راهنمای گردشگری تصریح می‌کند: کتیبه‌های میخی هخامنشی یکی از مهم‌ترین نشانه‌های تمدن هخامنشیان بودند. این کتیبه‌ها به سه زبان پارسی، بابلی و ایلامی نوشته می‌شدند تا همه مردم از دستورهای شاه آگاه شوند. این کتیبه‌ها از دوران هخامنشیان تا حدود ۴۰۰ سال ادامه داشت و در نهایت به‌طور بین‌المللی شناخته شدند؛ در دوران صفویه، محققان غربی شروع به ترجمه این کتیبه‌ها به زبان‌های مختلف کردند و در نهایت این کتیبه‌ها به زبان‌های ایتالیایی، آلمانی و دانمارکی ترجمه شد.

از «پرسپولیس» تا «تخت جمشید»؛ ماجرای اشتباه تاریخی در نام‌گذاری

علوی خاطرنشان می‌کند: سفرای خارجی زیادی به ایران آمدند تا از آثار هخامنشیان دیدن کنند. یکی از مهم‌ترین سفرای بریتانیایی در قرن نوزدهم، جان ملکم بود که برای بار اول در سال ۱۸۰۰ به ایران آمد و چندین بار در طول ده سال از این آثار بازدید کرد. این سفرها به‌ویژه در دوران‌هایی که ایران در معرض تهدیدات خارجی قرار داشت، اهمیت ویژه‌ای داشتند.

وی بیان می‌کند: در معماری هخامنشی، ستون‌ها نقش حیاتی داشتند. ستون‌ها در کاخ‌ها و بناهای شاهی استفاده شده است تا نمادی از قدرت و عظمت سلطنت هخامنشیان باشند. در بسیاری از بناها، ستون‌ها به‌صورت جفت ساخته شدند. برخی از این ستون‌ها از سنگ ساخته شده بودند و در مکان‌های ویژه‌ای همچون دروازه‌ها و معابد قرار گرفته است.

تندیس‌های نگهبان و تلفیق هنرهای مختلف

راهنمای گردشگری می‌گوید: در داخل کاخ‌ها، تندیس‌هایی از سر انسان و بدن گاو یا عقاب نصب شده است که به‌عنوان نگهبانان کاخ‌ها و معابد در گذشته عمل می‌کردند. این تندیس‌ها نشانه‌ای از قدرت و حاکمیت هخامنشیان بوده است. در کنار این تندیس‌ها، استفاده از تلفیق هنری ملت‌های مختلف نیز مشاهده می‌شد. در بسیاری از بناهای هخامنشی، طراحی‌هایی از سر انسان، تنه گاو و بال‌های عقاب به‌کار می‌رفت که نشانه‌ای از ارتباطات فرهنگی میان ایران و دیگر ملت‌های باستانی مانند مصر و بین‌النهرین بود.

علوی خاطرنشان می‌کند: این تلفیق فرهنگی نشان‌دهنده تأثیرات متقابل ملت‌ها در هنر هخامنشیان بود. در مصر و بین‌النهرین نیز تندیس‌های مشابهی ساخته می‌شدند که نشان‌دهنده این ارتباطات بوده است، همچنین هنر هخامنشیان با استفاده از سنگ‌های گران‌بها و تکنیک‌های پیشرفته در ساخت بناهای عظیم همچون ستون‌ها و معابد شناخته می‌شود. این هنر تا امروز مورد توجه پژوهشگران و باستان‌شناسان است.

از «پرسپولیس» تا «تخت جمشید»؛ ماجرای اشتباه تاریخی در نام‌گذاری

وی می‌افزاید: در دوران هخامنشیان، تکنیک‌های پیشرفته‌ای در ساخت ستون‌ها و دیگر آثار معماری به‌کار می‌رفت؛ در کارگاه‌های سنگ‌تراشی هخامنشیان، ستون‌ها و آثار سنگی با دقت و مهارت بالا ساخته می‌شدند؛ این آثار نشان‌دهنده سطح بالای مهندسی و هنر در دوران هخامنشیان هستند که هنوز هم در مطالعات باستان‌شناسی مورد توجه قرار دارند.

سفرای خارجی و کاوش‌های باستان‌شناسی

راهنمای گردشگری همچنین بیان می‌کند: در دوران‌های مختلف، سفرای خارجی به ایران آمدند تا از آثار هخامنشیان بازدید کنند. در دوران جنگ جهانی دوم، آخرین سفیرهای خارجی که به ایران آمدند، یادگاری‌هایی از آن دوران به‌جا گذاشتند. حتی در دوران‌های بعد، پژوهشگران و مسافران از کشورهای مختلف همچون هلند، آلمان و بریتانیا به ایران آمدند تا از آثار هخامنشیان بازدید کنند.

علوی در پایان کلام خود تصریح می‌کند: ایران باستان و هنر هخامنشیان با معماری شگفت‌انگیز خود و استفاده از ستون‌ها و تندیس‌های نمادین، تأثیرات فرهنگی گسترده‌ای بر دنیا گذاشت. این آثار هنوز هم به‌عنوان میراثی باارزش باقی مانده‌اند که تاریخچه‌ای غنی از تمدن ایران باستان را به‌نمایش می‌گذارند.

از «پرسپولیس» تا «تخت جمشید»؛ ماجرای اشتباه تاریخی در نام‌گذاری

به گزارش ایمنا، تخت جمشید یا آن‌طور که در کتیبه‌های باستانی آمده است، پارس، فراتر از یک ویرانه تاریخی است؛ اینجا، نماد شکوه و تمدنی است که روزگاری بر نیمی از جهان سایه افکنده بود. نام این مجموعه در گذر تاریخ دچار دگرگونی شد، اما آنچه اهمیت دارد، نه اسمی که بر آن نهاده‌ایم، بلکه میراثی است که در دل خود حفظ کرده است. امروز این سازه با تمام جراحت‌هایی که از تاریخ بر تن دارد، همچنان ایستاده است.