شناسهٔ خبر: 71370022 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

واکاوی علل نقش کمرنگ تشکل‌های مردم‌نهاد در فرآیند توسعه مازندران

ساری- ایرنا- سازمان‌های مردم‌نهاد به عنوان اهرم‌های اصلی رشد و تقویت مشارکت مردمی در امور گوناگون جامعه با توجه به جایگاه مشارکت اجتماعی در جامعه‌ای مانند مازندران که فرهنگ همیاری در آن پیشینه دارد، هنوز نتوانستند نقش خود را به درستی ایفا کنند. «سعدیه سهرابی» معاون مشارکت‌ها و تشکل‌های اجتماعی دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری مازندران معتقد است که این امر در نگاه نادرست به سمن‌ها ریشه دارد.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایرنا، مشارکت مردمی در جوامع توسعه‌یافته بخش مهمی از فرآیند توسعه را شکل می‌دهد. هیچ دولتی نمی‌تواند مدعی باشد که بدون مشارکت مردم در امور گوناگون می‌تواند به هدف و چشم‌اندازی که ترسیم کرده برسد. اهمیت این موضوع در فرهنگ ایرانی-اسلامی نیز به شکل‌های متعدد و متنوع قابل مشاهده است و در سیاست‌های کلان نظام نیز بر آن تاکید شده است. تا جایی که شعار سال ۱۴۰۳ «جهش تولید با مشارکت مردم» انتخاب شده است.

مساله مهم مشارکت مردمی در ۲ دهه اخیر با یک اصطلاح و عنوان رسمی پیوند خورده است؛ «سازمان‌های مردم‌نهاد» که به اختصار آن‌ها را «سمن» می‌نامند و اصطلاح NGO که مخفف شده عنوان Non-governmental organization به معنای «سازمان عمومی غیردولتی» است نیز برای آن‌ها به کار گرفته می‌شود.

درباره این نهادهای مدنی طی سال‌های اخیر اظهارنظرهای زیادی گفته و شنیده شده است. به ویژه در مازندران که شکل‌گیری این سمن‌ها طی ۲ دهه اخیر بسیار پررنگ بود، اما همواره کم‌کارکرد بودن این سمن‌ها انتقادهایی را به همراه داشت. درباره چراییِ محقق نشدن اثرگذاری سازمان‌های مردم‌نهاد در مازندران با «سعدیه سهرابی» معاون مشارکت‌ها و تشکل‌های اجتماعی دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری مازندران و دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی دانشگاه مازندران به گفت‌وگو نشستیم:

خانم سهرابی، گفت‌وگو را از تعریف سازمان‌های مردم‌نهاد آغاز کنیم؛ این حلقه‌های مردمی را باید پدیده‌ اجتماعی جامعه مدرن بدانیم یا با توجه به نمونه‌های مربوط به گذشته‌ها به ویژه در جامعه ایرانی، بهتر است آن‌ها را شکلی امروزی از یک رفتار اجتماعی ببینیم؟

امروزه واژه‌های NGO، سازمان‌های مردم‌نهاد (سمن)، تشکل‌های مردم‌پایه و حلقه‌های میانی در رسانه‌ها و زبان سیاست‌مداران، اندیشمندان و روشنفکران فراوان به کار برده می‌شود و درباره معنای این عبارت و کارکردهایش نقدهای فراوانی نوشته شده است. اما به طور خلاصه می‌توان گفت همه این عناوین مصداق بیرونی و شکلی برای جامعه مدنی هستند.

واکاوی علل نقش کمرنگ تشکل‌های مردم‌نهاد در فرآیند توسعه مازندران

ابتدا به طور خلاصه می‌توان گفت جامعه مدنی مفهومی مدرن است، اما ریشه‌اش به گذشته‌های دور بازمی‌گردد. به طور مثال در فرهنگ مازندارن قدیم با واژه‌هایی به نام «کایری» به معنای دگریاری، همیاری و یاریگری مواجه هستیم که بسته به سوژه‌های عامل یعنی شخص کمک گیرنده و کمک‌کننده و نوع کمک، تعریف مجزا و مستقلی دارند.

این شکل از نوع‌دوستی‌ها حتی ممکن است در زمینه تعویض نیروی کار یا ابزار هم باشد. اما در عین حال در هاله‌ای از خیرخواهی و عواطف مذهبی نیز پیچیده شده است.

به طور مثال در فرهنگ شالیزار در مازندران با انواع یاری‌ها مواجه می‌شویم که از اساس دارای ماهیتی داوطلبانه و عدالت‌خواهانه بوده‌اند؛ مثل روجاری، قرضی، کایِری که در کتاب «یاریگری در فرهنگ عامیانه مردم مازندران» اثر آقای «علی‌اکبر مهجوریان نماری» نمونه‌های زیادی از آن بیان شده است. یا خیریه‌هایی که به صورت خانگی در استان برای حل مشکلات مردم توسط ریش‌سفیدان و گروه‌های مرجع شکل می‌گرفت.

پس از انقلاب اصلامی هم شکل‌گیری گروه‌های مردمی در پشت خط مقدم جبهه‌ها برای کمک به رزمنده‌ها و حتی تشکیل بسیج به صورت مردمی را می‌توان نمادی از تشکل‌های مردم‌نهاد دانست.

آن‌چه که امروز به عنوان سمن یا NGO با آن مواجه هستیم از چه زمانی در جامعه ما و به ویژه در مازندران شکل گرفت؟

از میانه‌های دهه ۷۰ کم و بیش انجمن‌هایی در استان شکل گرفتند که بیشتر در زمینه مسائل زیست‌محیطی فعالیت داشتند. می‌توان ریشه و علت اصلی محیط زیستی شدن نخستین فعالیت‌های این گروه‌ها را در شعار و فعالیت دولت‌های پنجم و ششم که ایجاد صنایع و ساخت سدها و حرکت در مسیر سازندگی بود جست‌وجو کرد.

واکاوی علل نقش کمرنگ تشکل‌های مردم‌نهاد در فرآیند توسعه مازندران

اما در دولت هفتم که شعار جامعه مدنی را محور قرار داده بود، دلایلی مانند شرایط جامعه پس از جنگ، گسترش رشته‌های علوم انسانی، افزایش کتاب‌های تالیف و ترجمه شده در حوزه علوم انسانی و رشد تحصیلات موجب تمایل اقشار گوناگون جامعه به شکل‌گیری تشکل‌های مردمی شد.

پیرو این جریان در مازندران هم به صورت گسترده تقاضا برای شکل‌گیری گروه‌های مردمی افزایش یافت که در نهایت این تمایل به صورت برون‌داد در قالب دریافت پروانه فعالیت از وزارت کشور و دستگاه‌های دیگر شکل قانونی گرفت.

یعنی به مرحله ثبت سازمان‌های مردم‌نهاد رسید؟

بله. سال ۱۳۸۴ وزارت کشور آیبین‌نامه‌ای را تدوین کرد که با این آیین‌نامه واژه جدیدی با عنوان اختصاری ان. جی. او(NGO) در کشور و استان تسری یافت و چون بستر قانونی دریافت پروانه فعالیت برای گروه‌های دیگر مجاز نبود، دستگاه‌ها با انبوهی از درخواست‌ها برای شکل‌گیری ان. جی. او(NGO) مواجه شدند.

حتی کنش‌گرانی که تمایل به فعالیت‌های سیاسی و دخالت‌های اجتماعی داشتند هم به‌دلیل نبود زمینه‌های مناسب، به ‌سوی تشکیل انواع و اقسام انجمن‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد روی آوردند که جایگزین گروه‌های سیاسی یا اجتماعی مداخله‌گر در حوزه‌های مدیریتی و سیاسی شوند. بنابراین در همان ابتدای راه، ثبت ان. جی. او بیشتر به یک مُد و رفتار هیجانی تبدیل شد.

ثبت این سمن‌ها در مازندران از کجا آغاز شد؟

نخستین ان. جی. ‌او یا سازمان مردم‌نهاد در مازندران که بر اساس آیین‌نامه سال ۱۳۸۴ وزارت کشور به ثبت رسید و فعالیتش را آغاز کرد، انجمن سوادکوه‌شناسی است.

به مرور بر تعداد درخواست‌ها در استان افزوده شد و امروز حدود ۶۸۰ تشکل مردم‌نهاد در استان داریم که توسط سه دستگاه استانداری، بهزیستی و ورزش و جوانان حول ۱۲ محور به ثبت رسیده‌اند.

واکاوی علل نقش کمرنگ تشکل‌های مردم‌نهاد در فرآیند توسعه مازندران

عدد قابل توجهی است. این تعداد سمن توانستند در فرآیند توسعه استان به اندازه‌ای که انتظار می‌رفت اثرگذار باشند؟

این‌که آیا این تشکل‌ها در مسیر توسعه استان و ارتقاء سطح فرهنگی و حل مسائل استان توانسته‌اند، کاری انجام دهند یا خیر نیاز به بررسی دقیق و علمی دارد. اما بر اساس تجربیات و واکاوی‌ها و مشاهداتی که داشتم، این اتفاق در استان به دلایل مختلف که برخی ناشی از رویه نادرست دولت‌ها و برخی نیز ناشی از عملکرد تشکل‌ها است به درستی شکل نگرفت.

اجازه دهید برای بررسی آسیب‌شناسی تشکل‌ها به کژکارکردی چهار اصطلاح غیر دولتی، غیر سیاسی، داوطلبانه و غیر انتفاعی که در تعریف آن‌ها به‌کار گرفته می‌شود اشاره کنم.

در درجه نخست می‌توان گفت غیردولتی بودن این سازمان‌های مردم‌نهاد صرفا یک لایه تزیینی است، زیرا پروانه فعالیت را از دولت می‌گیرند و میزان تصدی‌گری دولتی در همه امور به اندازه‌ای هست که برای تمام یا تقریبا تمام فعالیت‌ها به دریافت مجوز و طی کردن فرآیندهای طولانی نیاز دارند.

از طرفی هم قوانین مربوط به آن‌ها صرفاً بر اساس آیین‌نامه است که در برخی موارد حتی با قوانین موجود تناقض دارد و همین عوامل موجب شکنندگی قانونی آن‌ها شده است. لایحه قانون تشکل‌های مردم‌نهاد هم سال‌هاست که در مجلس خاک می‌خورد.

غیرانتفاعی هم نیستند؟

کژکارکردی غیرانتفاعی بودن آن‌ها ناشی از این است که تشکل‌ها به طور معمول از وضعیت‌های مالی بسیار بدی رنج می‌برند و بیشترشان نتواستند برای خود الگویی را تحت عنوان درآمد پایدار تعریف کنند. در پی این وضعیت نیز، با پذیرش تخصیص اعتبارات از طرف دولت که با برون‌سپاری برخی فعالیت‌های دولت‌ها رقم خورد، تغییر ماهیت مشارکت و شکنندگی غیر انتفاعی بودن این تشکل‌ها شدت گرفت و منجر به وابستگی مالی آن‌ها به درآمد دولت شد.

واکاوی علل نقش کمرنگ تشکل‌های مردم‌نهاد در فرآیند توسعه مازندران

با این پذیرش نامیمون، تشکل‌ها به نوعی خودسانسوری و تغییر ماهیت دست زدند. زیرا علاوه بر وابستگی مالی، گروه‌های زیادی نیز به دلایلی مانند بهره اقتصادی برای رهایی از بیکاری یا با هدف کسب درآمد به سوی ثبت انجمن‌ها و سازمان‌های غیرانتفاعی سرازیر شدند. تا جایی که عده‌ای از افراد شاغل در دستگاه‌های دولتی برای کسب منافع مالی با استفاده از رانت اطلاعاتی دست به ثبت سمن‌ها زدند و به دلیل ضعف قوانین، برخی موسسات و خیریه‌های خانوادگی شکل گرفتند و با خود تفکر سیستم دولتی را به بدنه تشکل‌ها تزریق کردند.

این تفکر توان اداره چنین نهادهایی را نداشت و تجربه تشکل مدنی شکست خورد. حتی مواردی داشتیم که برخی نهادها چون از لحاظ قانونی نمی‌توانستند از اعتبارات دولتی استفاده کنند، به تاسیس تشکل‌های مردم‌نهاد روی آوردند یا تشکل‌های ثبت شده را به کارپرداز مالی خودشان تبدیل کردند.

یعنی به مرور با تشکل‌های وابسته به دولت مواجه شدیم؟

همین‌طور است. همه این موارد در درازمدت با تضعیف یا وابسته کردن تشکل‌ها به دولت موجب شد که رشد مطلوب در سازمان‌های غیرانتفاعی صورت نگیرد. بسیاری از این سازمان‌ها در نیمه‌راه یا حتی در شرایطی که در حال اوج‌گیری بودند، با حذف اعتبارات دولتی متوقف شدند.

اگر نگاهی به فعالیت برخی تشکل‌ها بیندازیم، متوجه می‌شویم در مدت یک یا ۲ سال با فعالیت‌های مستمر نام‌شان سرزبان‌ها می‌افتد و معروف می‌شوند، اما به طور ناگهانی فروکش می‌کنند. این فروکش زمانی اتفاق می‌افتد که اعتبارات دولتی که آن تشکل دریافت می‌کرد متوقف شد. زیرا توزیع این اعتبارات در دولت‌ها سلیقه‌ای بوده و از اصول خاصی پیروی نمی‌کند.

واکاوی علل نقش کمرنگ تشکل‌های مردم‌نهاد در فرآیند توسعه مازندران

از مساله اعتبارات که بگذریم به دلایل متعدد می‌بینیم که کنشگران در بدنه تشکل‌ها، نمی‌توانند انگیزه کافی را برای ایجاد حس مشارکت داوطلبانه در افراد و گروه‌های دیگر ایجاد کنند. از طرفی بارها دیده‌ایم که به دلیل نبود احزاب و فعالیت‌های سیاسی قوی، تشکل‌ها به وسیله گروهی با اهدافی خاص و با وعده‌های مالی مورد استفاده ابزاری قرار می‌گیرند و چون دارای شبکه‌ای از نیروهای انسانی متعدد در بدنه هستند، حتی گاهی تبدیل به حیاط خلوت سیاسیون و پایگاهی برای جمع‌آوری رای می‌شوند. در سایه همین ضعف، موارد خیلی نادری هم داشتیم که برخی تشکل‌ها هدف پولشویی برخی گروه‌ها شدند.

برخی مسئولان هم گاهی نقدهایی را به تشکل‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد مطرح می‌کنند و تاکید دارند که این تشکل‌ها باید توانمندسازی و سازماندهی شوند. این نگرش اصلِ مردمی بودن تشکل‌ها را خدشه‌دار نمی‌کند؟

به نظرم این نقدها، نقدهای فانتزی است. زیرا قرار نیست دولت به یک سری افراد مجوز دهد و به جای این‌که آن‌ها باری از دوش دولت بردارند و به دولت کمک کنند، دولت به آن‌ها به عنوان کارمند و افرادی نگاه کند که نیاز به توانمندسازی دارند.

همه این سردرگمی‌های قانونی و عملکردی و همچنین شکل نگرفتن تشکل‌های مردم‌نهاد در مسیر درست، موجب شده که گاهی ببینیم برخی مدیران دولت‌ها برای نقد دولت قبلی جملاتی را به کار ببرند که با ماهیت داوطلبانه بودن این تشکل‌ها در تضاد است. مثلا این‌که «توانمندسازی سازمان‌های مردم‌نهاد اتفاق نیفتاده است» یا «تشکل‌های مردم‌نهاد در استان سازماندهی نشده‌اند».

واکاوی علل نقش کمرنگ تشکل‌های مردم‌نهاد در فرآیند توسعه مازندران

اصلا این موضوع به طور کل با اساسنامه تشکل‌های مردم‌نهاد در تضاد است. به هر حال فرض بر این است، افرادی که برای کارهای داوطلبانه مراجعه می‌کنند باید از لحاظ مهارت و بلوغ فکری و اجتماعی در راستای اهداف تشکلی که تاسیس کرده‌اند، به اندازه‌ای توانمند باشند که دولت را یاری و حتی نقد کنند.

این تشکل‌ها قرار است رابط بین مردم و دولت باشند. از همه مهم‌تر بر اساس آیین‌نامه سال ۱۳۹۵، این تشکل‌ها ناظر بر فعالیت دولت و دستگاه‌های دولتی هستند. حالا این چه فرضیه‌ای است که دولت باید برای این‌ها آموزش بگذارد یا آن‌ها را توانمند کند؟ دولت‌ها باید از ظرفیت تشکل‌ها استفاده کنند و اگر انتخاب افراد توانمند در مسیرثبت و تشکیل این سمن‌ها اتفاق نیفتاده است، باید در روند صدور مجوز تجدید نظر شود.

با همه این تفاسیر به نظر شما اکنون سمن‌ها در مازندران نقش اثرگذاری در مسیر توسعه استان دارند؟

به نظر من کارآمدی این سازمان‌ها در یک جامعه به دلایل گوناگونی بستگی دارد. همه این مسائل در کنار ضعف قوانین منجر به شکنندگی تشکل‌ها شد و سبب شده آن‌طور که باید و شاید، جامعه مدنی استان نتواند نقش منسجمی در فرآیند توسعه استان ایفا کند. همینطور وقایع انحرافی و سوءاستفاده‌های مالی و سیاسی از تشکل‌های مردم‌نهاد موجب از بین رفتن اعتماد مردم به این تشکل‌ها و فرسایش سرمایه اجتماعی در بدنه آن‌ها شده است.

فعلاً دستگاه‌هایی مانند بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی(ره)، دادگستری، حفاظت محیط زیست، منابع طبیعی و آبخیزداری، شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر، آموزش فنی و حرفه‌ای، دانشگاه علوم پزشکی، شرکت آب‌وفاضلاب، شرکت توزیع برق، شرکت گاز، جمعیت هلال احمر و سازمان تبلیغات اسلامی، جسته و گریخته از ظرفیت تشکل‌های مردم‌نهاد در استان استفاده می‌کنند. البته معتقدم از این ظرفیت عظیم در استان باید بهتر و اصولی‌تر بهره گرفته شود.