شناسهٔ خبر: 71368212 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

با ترامپ چه باید کرد؟

ایران نباید در دام بازی‌های تاکتیکی ترامپ بیفتد، بلکه باید با مدیریت هوشمندانه شرایط، از فرصت‌های دیپلماتیک برای تثبیت جایگاه خود در معادلات جهانی بهره ببرد.

صاحب‌خبر -

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، در تازه‌ترین اظهارات خود درباره ایران، ترکیبی از تهدید تلویحی و پیشنهاد مذاکره را ارائه کرده است. او با اشاره به احتمال حمله اسرائیل به ایران، از یک‌سو بر سیاست فشار حداکثری تأکید می‌کند و از سوی دیگر، خواهان توافقی است که بتواند تحت نظارت آمریکا قرار گیرد. این راهبرد، نشان‌دهنده یک سیاست ambiguous coercion (اجبار مبهم) است که هدف آن، اعمال فشار بر ایران از طریق تهدیدات غیرمستقیم در کنار باز گذاشتن فضای مذاکره از موضع قدرت است.

در چنین شرایطی، پاسخ ایران نباید واکنشی و احساسی باشد، بلکه باید در چهارچوبی علمی، حقوقی و مبتنی بر اصول دیپلماسی چندجانبه طراحی شود تا ضمن افزایش بازدارندگی، مشروعیت بین‌المللی کشور را حفظ کرده و هزینه‌های سیاست‌های یک‌جانبه‌گرایانه واشنگتن را افزایش دهد.
 

۱. جنگ روانی و مدیریت افکار عمومی بین‌المللی

ترامپ در این اظهارات، همزمان دو پیام متناقض را مخابره کرده است:

تهدید تلویحی به اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران با حمایت آمریکا

تلاش برای مذاکره و دستیابی به توافق تحت نظارت کامل واشنگتن

این استراتژی که در ادبیات امنیتی از آن به‌عنوان coercive diplomacy (دیپلماسی تحمیلی) یاد می‌شود، با هدف strategic ambiguity (ابهام استراتژیک) طراحی شده است تا ایران را در یک وضعیت پرابهام قرار داده و تصمیمات استراتژیک کشور را دچار چالش کند.

پاسخ ایران در این بخش باید بر محورهای زیر متمرکز شود:

۱. افشاگری رسانه‌ای علیه تناقض‌گویی‌های واشنگتن: ایران باید از طریق رسانه‌های بین‌المللی، به‌ویژه تریبون‌های حقوقی و سیاسی، این تناقض‌گویی را برجسته کرده و نشان دهد که این سیاست، بخشی از راهبرد فشار حداکثری است که فاقد پشتوانه عملی است.

۲. مدیریت افکار عمومی جهانی درباره پیامدهای اقدام نظامی: ایران می‌تواند با استناد به منشور سازمان ملل و اصول حقوق بین‌الملل، جامعه جهانی را نسبت به تبعات ماجراجویی‌های اسرائیل آگاه ساخته و تهدیدات نظامی را در قالب سیاست‌های غیرقانونی و ضدصلح معرفی کند.


۳. استفاده از دیپلماسی عمومی برای جذب حمایت‌های بین‌المللی: جمهوری اسلامی باید هم‌زمان، از ظرفیت‌های دیپلماسی عمومی، نظیر همکاری با نهادهای حقوق بشری و سازمان‌های بین‌المللی، برای محکومیت هرگونه تهدید نظامی بهره ببرد.
 

۲. تاکید بر چارچوب حقوق بین‌الملل و توافقات موجود

هرگونه توافق جدید باید در چارچوب تعهدات قبلی و بر اساس اصول pacta sunt servanda (لزوم وفای به عهد در حقوق بین‌الملل) انجام شود. آمریکا به‌عنوان طرفی که از Joint Comprehensive Plan of Action (برجام) به‌طور یک‌جانبه خارج شده، فاقد مشروعیت لازم برای اعمال شروط جدید بر ایران است. بنابراین:

۱. برنامه هسته‌ای ایران تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار دارد و گزارش‌های آژانس نشان داده‌اند که هیچ انحرافی از تعهدات فنی وجود ندارد. این موضوع باید به‌عنوان یک سند بین‌المللی معتبر در مذاکرات آتی مورد استناد قرار گیرد.


۲. بازگشت آمریکا به تعهدات بین‌المللی، شرط هرگونه مذاکره جدید است. خروج واشنگتن از برجام، عملاً بزرگ‌ترین مانع در مسیر توافق بوده است و ایران نباید پیش از بازگشت رسمی آمریکا به تعهدات، هیچ مذاکره‌ای را بپذیرد.


۳. تشکیل ائتلاف بین‌المللی علیه سیاست‌های یک‌جانبه‌گرایانه آمریکا: ایران باید از ظرفیت کشورهای اروپایی، چین و روسیه برای منزوی کردن فشارهای آمریکا استفاده کرده و همکاری‌های چندجانبه را تقویت کند.

 
۳. افزایش بازدارندگی نظامی و تقویت قابلیت‌های دفاعی

هرگونه تهدید به اقدام نظامی علیه ایران، باید با تقویت deterrence by denial (بازدارندگی مبتنی بر انکار) و deterrence by punishment (بازدارندگی مبتنی بر تنبیه) پاسخ داده شود. در این راستا، ایران باید:

۱. سرمایه‌گذاری گسترده در توسعه سامانه‌های دفاع هوایی و موشکی: تهدیدات آمریکا و اسرائیل به‌ویژه در حوزه حملات هوایی و سایبری باید با تجهیز نیروهای مسلح به سامانه‌های multi-layered air defense (پدافند هوایی چندلایه) و asymmetric deterrence capabilities (توانمندی‌های بازدارندگی نامتقارن) خنثی شود.


۲. توسعه قابلیت‌های آفندی برای افزایش هزینه‌های تجاوز احتمالی: تقویت توان موشکی، پهپادی و جنگ الکترونیک می‌تواند به‌عنوان بخشی از active deterrence (بازدارندگی فعال) به کار گرفته شود.


۳. تثبیت حضور راهبردی در منطقه: حضور نظامی در مناطق راهبردی مانند خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای سرخ، می‌تواند بخشی از سیاست forward defense (دفاع پیش‌دستانه) باشد که دشمن را از ماجراجویی‌های نظامی باز دارد.


۴. بهره‌گیری از اهرم‌های راهبردی در سیاست خارجی

یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های دیپلماسی موفق، strategic leverage (اهرم‌سازی راهبردی) است که ایران می‌تواند در چهارچوب زیر به کار گیرد:

۱. حفظ استقلال در سیاست خارجی: هرگونه مذاکره، باید از موضع قدرت و نه از موضع ضعف انجام شود. پیش‌شرط ایران باید لغو تحریم‌ها و بازگشت آمریکا به برجام باشد.

۲. تقویت دیپلماسی اقتصادی: ایران باید از ائتلاف با اقتصادهای نوظهور نظیر چین، روسیه و کشورهای جنوب شرق آسیا برای کاهش اثرگذاری تحریم‌های آمریکا استفاده کند.

۳. تعامل مشروط با آمریکا: اگر ترامپ واقعاً به دنبال توافق است، ایران باید با هوشمندی، مذاکرات را به‌گونه‌ای مدیریت کند که حداکثر امتیازات را بدون پذیرش یک توافق ضعیف به دست آورد.

جمع‌بندی: بازدارندگی همه‌جانبه در برابر سیاست فشار

رفتار ایران باید بر اساس integrated deterrence (بازدارندگی یکپارچه) طراحی شود که شامل دیپلماسی فعال، تقویت بنیه دفاعی و افزایش هزینه‌های اقدام نظامی علیه کشور باشد.

کلید موفقیت در این شرایط، حفظ موضع مقتدرانه، بهره‌گیری از ظرفیت‌های دیپلماتیک، توسعه توان نظامی و ایجاد همگرایی بین‌المللی است. ایران نباید در دام بازی‌های تاکتیکی ترامپ بیفتد، بلکه باید با مدیریت هوشمندانه شرایط، از فرصت‌های دیپلماتیک برای تثبیت جایگاه خود در معادلات جهانی بهره ببرد.

311311