شناسهٔ خبر: 71367935 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

فریدون حسن

کمی هم خود باوری بد نیست

استقلال پنج‌شنبه بعدازظهر با هدایت سهراب بختباری‌زاده شمس‌آذر قزوین را شکست داد. خوب هم بازی کرد و با وجود حاشیه‌های زیاد پیروز شد، در‌حالی‌که همین تیم با هدایت موسیمانه در ورزشگاه آزادی و مقابل چشمان هوادارانش به شمس‌آذر باخت و خوب هم بازی نکرد

صاحب‌خبر -

استقلال پنج‌شنبه بعدازظهر با هدایت سهراب بختباری‌زاده شمس‌آذر قزوین را شکست داد. خوب هم بازی کرد و با وجود حاشیه‌های زیاد پیروز شد، در‌حالی‌که همین تیم با هدایت موسیمانه در ورزشگاه آزادی و مقابل چشمان هوادارانش به شمس‌آذر باخت و خوب هم بازی نکرد. پرسپولیس چهارشنبه بعدازظهر با کارتال به سپاهان باخت، با کریم باقری هم به این تیم باخته بود، اما تفاوت دو بازی کاملاً مشهود بود. کارتال از روزی که آمده جز سروصدا و راه انداختن شو کار دیگری انجام نداده، در‌حالی‌که کریم باقری هرچند نمی‌خواست سرمربی باشد، اما با پرسپولیس به مراتب بهتر نتیجه می‌گرفت. 
می‌خواهیم بگوییم آنچه جلوی چشمان همه در حال وقوع است، این را ثابت می‌کند که قدری هم خودباوری بد نیست. اینکه فلانی خارجی است و پاسپورتش اسم فلان کشور را دارد، نمی‌تواند ملاک درستی برای انتخاب باشد. مربیان جوان ایرانی ثابت کرده‌اند که می‌توانند از پس کار بربیایند، اما شبکه دلالی چسبیده به فوتبال در سایه سوء‌مدیریت حاکم بر آن (از فدراسیون گرفته تا باشگاه‌ها) اجازه نفس کشیدن به کسی نمی‌دهد. شبکه‌ای که حتی اجازه نمی‌دهد لحظه‌ای فکر کنیم و ببینیم می‌توانیم با اطمینان هدایت تیم‌هایمان را به دست مربیان جوان و باانگیزه خودمان بدهیم، نه بیکار‌های خارجی امتحان پس‌داده!
پرسپولیس با مربی ایرانی پی‌درپی قهرمان شد، اما رفت گاریدو را آورد، آن هم با سابقه پنج اخراج در هفت سال. استقلال با نکونام قدرتمند بود، اما رفت سراغ موسیمانه، سرمربی اب‌های عربستان که هنوز نمی‌دانیم کجای فوتبال این کشور است. دو تیم مدتی به باقری و بختیاری‌زاده سپرده شدند، اما شبکه دلالی چنان قوی بود که کارتال را به پرسپولیس قالب کرد و حالا هم می‌خواهد هر طور شده ماتزاری را روی نیمکت استقلال بنشاند. این در حالی است که حال پرسپولیس با باقری خوب بود و حال استقلال با بختیاری‌زاده فعلاً خوب است. باقری رفت و حالا مثل بختیاری زاده در دوران موسیمانه فقط روی نیمکت پرسپولیس بدون هیچ تأثیری می‌نشیند. همین حالا سهراب بختیاری‌زاده با و جود نتیجه‌گیری در جام حذفی چنان تحت فشار است که باز هم حرف از رفتن می‌زند، شاید، چون می‌داند مثل کریم باقری قرار نیست حمایتی از او شود، چون به هر قیمتی شده باید یک خارجی بالای سر تیم باشد، ولو یک خارجی بیکار و بی‌کیفیت، فقط مهم این است که خارجی باشد. 
شاید بد نباشد دوباره نگاهی به حرف‌های یحیی گل‌محمدی بیندازیم، وقتی گفت: «ما مربیان ایرانی خیلی خوبی داریم که اگر امکانات به آنها بدهیم می‌توانند در سطح آسیا هم حرف‌های زیادی داشته باشند، ولی افسوس حمایتی که از مربی خارجی می‌شود هیچ وقت از مربی ایرانی نمی‌شود.»
نکته درست همین‌جاست، یعنی اگر همه مطمئن باشند که فلان مربی خارجی ناکارآمد است و نمی‌تواند نتیجه بگیرد، حتی به قیمت نابود شدن تیم هم کسی چیزی نمی‌گوید. بیهوده نیست که سهراب بختیاری‌زاده می‌گوید: «من اگر به عملکرد و تصمیم‌های موسیمانه (مثل تصمیم تعطیلی هشت روزه که به ۱۲ روز رسید) اعتراض می‌کردم، پوستم را می‌کندند؛ بنابراین مجبور بودم سکوت کنم تا تخریب نشوم.»
هیچ کس منکر استفاده از دانش مربیان بزرگ خارجی نیست، اما فوتبال ایران تحت سلطه شبکه دلالی ثابت کرده هیچگاه نمی‌تواند چنین مربیانی را به کار گیرد و بدتر اینکه اجازه خودنمایی و فرصت ابراز وجود به مربیان جوان را هم نمی‌دهد، در‌حالی‌که با کمی اعتماد و باور داشتن مربیان داخلی می‌توان کار‌های بزرگی انجام داد. کار‌هایی که مربیان ایرانی ثابت کرده‌اند از پس انجام آنها برمی‌آیند. پس باور کنید تنها کمی خودباوری ثمرات زیادی را به همراه خواهد داشت.