سرویس سیاست مشرق- فروردین سال ۱۳۶۰ و درست دو ماه قبل از شورش خیابانی منافقین، مهدی هاشمی که آن زمان همهکاره بیت قائممقام رهبری بود، در دیدار با ابریشمچی و مسعود رجوی در بیت منتظری به سران نفاق توصیه کرده بود که منافقین اصول سازماندهی خود را تغییر دهند.
سید مهدی معدوم گفته بود که نفاق باید شمشیرهای خود را تیز و کادرهایی تربیت کند که کینهورز و خشن باشند و برای جنایت از شما دلیل آن را پرسش نکنند. سید مهدی هاشمی به سران منافقین گفته بود که عمر نظام دراز نیست و باید میلیشا خودش را آماده کرده و به خیابان بیاید، یک هفته پسازاین دیدار نشریه مجاهد (منافق) ارگان خبری سازمان مجاهدین خلق در سرمقاله خود نوشت که روزگار خلق در حال تغییر است و نیرویی بهواسطه خیابان به میدان میآید که حتی میتواند مسئله جنگ را نیز حل کند.
البته طرح مهدی هاشمی برای منافقین به یک فاجعه خونین تبدیل شد، دو ماه پسازاین دیدار منافقین سلاح به سمت مردم گرفته و رودررو با امام (ره) قرار گرفتند، درنتیجه این کینهورزیهای عمیق بیش از ۱۷ هزار نفر به شهادت رسیدند.
سرنوشت تلخ و خونین حزب گونی!
در طول این سلسله جنایتها منافقین از میان مردم هرکسی که ریش داشت یا عکس امام (ره) را درجایی از مغازهاش زده بود ترور کرده و کار بهجایی رسید که امام (ره) دستور داد ریشه این مسئله کنده شود. البته مهدی هاشمی و بند جنایتکارش از این ماجرا قسر دررفته و توانستند رد خود را پنهان کنند.
البته سال ۱۳۶۶ پرده از جنایتهای باند مهدی هاشمی برداشته شد، در آن زمان یک خبر مثل بمب ترکید که از داخل بیت حسینعلی منتظری گروهی دستگیرشدهاند که کارشان قتلهای مرموز در اصفهان و نیز فروش اطلاعات کشور به خارج بوده است، در آن روزگار مهدی هاشمی دستهای راه انداخته بود که معروف به «حزب گونی» بود، به این عنوان که هرکسی که مخالفاشان بود را ربوده و به قتل میرساندند، این خبر وقتی به گوش امام (ره) رسید، ایشان دستور دادند با همه عناصر گروهک برخورد جدی شود!
در آن زمان منتظری به امام (ره) نامه نوشت که سید مهدی هرچه بود و شد بیست سال سنگ اسلام و انقلاب و امام را به سینه زد. او از خیلی از کسانی که مورد عفو امام قرارگرفتهاند بدتر نیست... او هنوز طرفداران زیادی از حزبالله در جبهه بروها و افراد انقلابی دارد و اعدام او در روح آنان اثر بد باقی میگذارد!
سید مهدی هاشمی در دادگاه پیش از پیروزی انقلاب به جرم قتل آیتالله شمسآبادی
امام خمینی نیز در پاسخ و بدون در نظر گرفتن جایگاه منتظری نوشتند که سید مهدی قاتل است و حکمش اعدام، درنهایت هم اعدام اجرا شد، عجیب آنکه منتظری نیز پس از ناکامی از جلوگیری از این اعدام، موضع منتقدانه نسبت بهنظام گرفت. البته امام (ره) پیش از اعدام سید مهدی هاشمی حجت را با قائممقامش تمام کرده بود.
مرحوم روحالله حسینیان در این رابطه مینویسد:
بنده بهعنوان قائممقام دادستان انقلاب اسلامی تهران در وزارت اطلاعات با پروندههای بیشماری سروکار داشتم، ولی آن چیزی که اهمیت موضوع پرونده سید مهدی هاشمی را بیشتر کرد، دخالت شخص امام بود. حساسیت حضرت امام و پیشبینیهایی که ما واقعاً و تنها در زندگی سیاسی حضرت امام میبینیم. از این پرونده یک مسئله بااهمیتی جلوهگر شد و خصوصاً موانعی که میخواستند به این پرونده رسیدگی نشود، یعنی شخص آیتالله منتظری و قائممقام رهبری بود که تلاشش بر این بود که پرونده مسکوت بماند و رسیدگی نشود. [۱]
همچنین مرحوم حسینیان درباره جنایات این گروهک نیز مینویسد:
یک روز آقای ریشهری با امام ملاقات داشتند. بعد از بازگشتشان من و آقای محسنی اژهای و آقای اکبریان را که مدتها معاون وزارت اطلاعات بود خواستند. رفتیم و ایشان فرمودند امام فرمودهاند که روی سید مهدی هاشمی و باند او کارکنید. یادم هست که وقتی این حرف را شنیدم شوکه شدم، چون ذهنیتی که از سید مهدی داشتم، یک طلبه انقلابی و یک مقداری افراطی و رادیکال بود و تعجب کردم که امام چرا اینچنین حساسیتی را نشان میدهند. در منزل آقای اکبریان جمع شدیم و بحث کردیم که باید چهکار کنیم. تصمیماتی هم گرفتیم، ولی موضوع را خیلی جدی نگرفتیم.
یک ماه بعد دوباره آقای ریشهری برای ارائه گزارش خدمت امام رسیدند و اولین سؤالی که امام مطرح کرده بودند این بود که برای پرونده سید مهدی هاشمی چهکار کردید؟ چون ما به آقای ریشهری گزارشی نداده و چیزی نگفته بودیم، ایشان گفته بودند که اجازه بدهید بررسی و در ملاقات بعدی خدمتتان عرض کنم. مجدداً ما را خواستند و به دفتر ایشان رفتیم و ایشان از ما پرسیدند که چهکار کردید؟ من شروع به صحبت کردم و گفتم واقعیت این است که کار جدیای نکردهایم. علتش هم این است که موضوع برای ما حلنشده که امام چرا اینقدر روی این قضیه حساسیت به خرج میدهند؟
ما از همانجا برگشتیم و نشستیم و با این سه نفر از دوستان جلسه گذاشتیم و تصمیم گرفتیم اولین کاری که میکنیم، پرونده قبل انقلاب سید مهدی را از دادگستری اصفهان درخواست کنیم. وقتیکه من بهعنوان جانشین دادستان به رئیس دادگستری اصفهان نامه نوشتم، پرونده بلافاصله آمد که من خیلی هم تعجب کردم. معلوم بود که اصفهانیها هم به خاطر فشارهایی که به آنها آورده بودند، دنبال این بودند که هم پرونده را رد کنند و هم کمکی برای بررسی این پرونده شده باشد.
پرونده را مطالعه کـردم و دیـدم قضیه کاملاً جـدی اسـت و آن چیزی که در ذهـن ماست که سـاواک آقای شمسآبادی را به قتل رسانده، ذهنیت درستی نبوده است، اعترافات سید مهدی و همکارانش و قرائن و شواهد نشان میداد که قتل کار سید مهدی و دوستانش است. [۲]
۲۰ شهریور ۱۳۶۵ خانه تیمی متعلق به مهدی هاشمی کشف شد که شامل مقادیر قابلتوجهی از اقلام غیرقانونی ازجمله، t.n.t، مواد منفجره، سیانور، اسلحه و خشاب، سند سری مربوط به وضع مالی دولت و... بود. مسئول این خانه تیمی بعد از بازداشت در اعترافات خود نوشته است که وسایل موجود در منزل، متعلق به نهضتهای آزادیبخش است که زیر نظر مهدی هاشمی با حکم آیتالله منتظری فعالیت میکند.
به دنبال کشف خانه تیمی، امام دستور قاطع خود مبنی بر مجرم بودن مهدی هاشمی و دستگیری وی و پیگیری پرونده توسط وزارت اطلاعت را صادر کرد که با مخالفت آیتالله منتظری همراه شد. در آن زمان بنا به گزارشهای متعدد وزیر اطلاعات به امام (ره)، منافقین در دفتر منتظری نفوذ کرده بودند، امام او را توصیه به تصفیه دفتر خودکرده اما منتظری این گزارشها را دروغ و برساخته مخالفینش عنوان میکرد منتظری بعد از اعدام برادر دامادش تا مدتی قهر خانگی کرد.
سید مهدی هاشمی در محکمه پس از پیروزی انقلاب اسلامی
عجیبتر آنکه سال ۶۷ شکاف میان منتظری و امام (ره) شدیدتر شد، منتظری در اعتراض به اعدامهای منافقین نامهای محرمانه به امام نوشت، اما فرودین ۶۸ نامه سر از رادیو بیبیسی درآورد!
منتظری که پس از اعدام سید مهدی هاشمی، مواضعی منتقدانه داشت، همین موضوع بستر مناسبی برای گروهک نهضت آزادی شد تا او را از منتقد به معارض تبدیل کنند، بلافاصله با او ارتباط پنهانی برقرار کردند اتفاقی که امام (ره) از آن آگاه بود.
عبارات امام در نامه سال ۶۸ به منتظری جالبتوجه است، رهبر فقید انقلاب اسلامی نوشته است:
ازآنجاکه روشنشده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده را ازدستدادهاید. شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. [۳]
با عزل منتظری ارتباط پنهانی نهضت با او آشکار و بیشتر شد و میتوان ردپای نهضت را در مواضع و سخنرانیهای او پیدا کرد، البته بعدها مشخص شد که بخش زیادی از عوامل انحراف منتظری به آلودگی بیتش بازمیگشته است، در خاطراتش نوشته است:
وقتی به آقای منتظری تذکر داده میشود که شما چرا اینقدر اصرار دارید که به این پرونده رسیدگی نشود، ایشان میگوید من تحتفشار خانواده هستم؛ بنابراین خیلی تلاش کرد و بدبینی و کینهورزی آقای منتظری نسبت به امام هم از همین پرونده آغاز شد؛ بنابراین حرف آقای منتظری نه منطقی بود و نه عادلانه.
دوستانی رفته بودند که برای ایشان توضیح بدهند و نسبت به پرونده، ایشان را توجیه کنند، آقای منتظری در پاسخ دوستان گفته بود که حالا مگر آقای شمسآبادی انقلابی بوده؟ حالا او را کشت که کشت. مگر اگر کسی انقلابی نبود، میشود او را به همین راحتی کشت؟ بنابراین آقای منتظری نه حساسیتی به قتلها داشت، نه حساسیتی به جنایتهایی که اینها مرتکب شده بودند و تلاش هم میکرد که این پرونده مسکوت بماند و به آن رسیدگی نشود. [۴]
سرنوشت خیانتکارانی که پشت به انقلاب کردند
ماجرای سید مهدی هاشمی و باند جنایتکارش برای همیشه در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است، اما به نظر میرسد این روزها و پس از روی کار آمدن ترامپ بار دیگر این جریان خیانتکار که علاوه بر قتل و کشتار بهعنوان ستون پنجم نیز در جنگ تحمیلی فعال بوده است، دوباره سر از گور برداشته و فعالشده است.
اولین علائم بازگشت این موج مرده به انتخابات ریاست جمهوری اخیر بازمیگردد که در آن روزها اعضای باقیمانده باند در پوشش چند گروهک ضدانقلاب بیانیه تحریم انتخابات را امضاء کردند، در بیانیه آنها نوشتهشده بود که برای حل بحرانهای سیاسی در کشور باید مقاومت خودش را خلع سلاح کرده و با آمریکاییها پیمان ببندد.
آن اطلاعیه در میان خبرهای انتخاباتی گم شد، اما سیگنال مهمی برای دشمن فرستاد و نشان داد ۴ دهه پس از فروپاشی سازمان ترور همچنان تشکیلات بقایای خود را حفظ کرده و روح خبیث و سرگردان معدوم مهدی هاشمی همچنان به خیانت به کشور در حال پرواز است، نشانه آن روز گذشته و در ماجرای یک فراخوان خیابانی از سوی عناصر وابسته به این گروهک بود!
درست در روزهایی که ترامپ با نوشتن یک یادداشت پروژه فشار حداکثری را علیه مردم ایران کلید زده است، بقایای باند مهدی هاشمی معدوم و اعضای بیت منتظری به عناصر خیابانی شبکه ترامپ به میدان آمدند تا صحنه با آشوب سازی را برای عملیات بعدی آمریکاییها آماده کنند.
نکته جالبتوجه آنکه این عملیات خیابانی با همراهی برخی اصلاحطلبان رادیکال و نیز اعضای گروهک غیرقانونی نهضت آزادی نیز همراه شده که حکایت از دوباره تکرار تاریخ دارد، حتی منافقین نیز در این عملیات بههمپیوسته سهم داشته تا نشان دهند باند معدوم مهدی هاشمی از همه ظرفیتهای موجود استفاده کرده است، همکاری اردشیرامیرارجمند با این پروژه نشان داد که سرپل نفاق نیز با باند هدفیها همراه است.
البته اجتماعی نشدن این ماجرا نشان داد که این گروهک جنایتکار بار دیگر در محاسبات خود اشتباه راهبردی کرده و دستش برای جابهجا کردن جای «جلاد و شهید» رو شده است، جان لیمبرت مسئول سابق بخش ایران در سیا اخیراً نوشته است که ترامپ قصد دارد با آدمهای درجه شش به جنگ با ایران برود، همه زوایای این صحنه آشکار است!