سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): آمدنت را نخستین بار کدامین رسانه افشا خواهد کرد؟ فضای کدام دهان پس از آمدنت با تکرار نام معطرت، عطرآگین میشود؟ چه سرزمینی سزاوار حضور سخاوتمندتان خواهد بود؟ چه روزی با ثبت آمدنت، مقدس میشود؟ آیا آدینه، امکان تقدس بیشتر خواهد یافت و یا شاید شنبه، سرشار شمع و شعر میشود. یکشنبه ها و دوشنبهها هم فرصت طلایی ثبت آمدنت را انتظار میکشند. سهشنبهها نیز مایوس نیستند، چهارشنبهها امیدوارترند و پنجشنبهها، با گُل نرگس و عطر مریم منتظرند. در ادامه، انتظار را در کلام مادرانه دو بانوی شعر آیینی هرمزگان، در روز جشن نیمه شعبان- ولادت با سعادت منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) - پیشکش محضر راستین تان مینماییم.
شهین بهاری- شاعر آیینی:
بیا که در غیاب تو خورشید خسته است
جهان تهی ز نغمهی نور است ای سحر
به دست توست راز گشایش بیا دگر
تو آن چراغ روشنی ای ماه بیبدیل
که میزند شکوه تو بر جانمان شرر
به راه، چشم ما همه شب خیره مانده و
دل از غروب جمعه پر از آه مانده است
زمین به شوق رویِ تو پُر میشود زِ گُل
کجاست صبح سبز که در راه مانده است
هزار سال بی نفست خسته زیستیم
زمان اسیر وهم و زمین شد پُر از غبار
طلوع کُن که ابر سیاه از سر زمین
برآید و زلال شود بارش بهار
کدام صبح نام تو را فاش میکند؟
کدام دل به بانگ تو هوشیار میشود
بیا که در غیاب تو خورشید خسته است
بیا که عشق بی تو گنه کار میشود
هزار سال رفته و خاک از غمت غریب
هزار درد مانده که ملموس میشود
طلوع کن که ظلمت شب را به خون کَشی
زلال چشم توست که فانوس میشود.
زینب احمدنیا - شاعر آیینی:
میروم تا جمکران روح مرا احیا کند
میروم تا جمکران روح مرا احیا کند
در غروبی ناگهان چشم مرا دریا کند
هفتهها را زیر و رو کردهست دست عمر تا
در خلال جمعهها موعود را پیدا کند
میرسد پشت سر هم فتنهی دجالها
صبر باید، تا خدا این قوم را رسوا کند
چون امیری مقتدر آماده در قلب سپاه
لشکر او را هدایت خضر یا عیسی کند
میرسد یک روز جمعه در حضورش آفتاب
ماه میآید برایش خیمهای برپا کند
در درون قلب من پنهان شده سرّ یقین
نیست فعلاً مصلحت این راز را افشا کند
در دلم، در چشمهایم، رودها خشکیده اند
ابر باید زود مشت آسمان را وا کند.