برترینها- مهسا شفیعی: احتمالا با من همنظر هستید که یکی از بدترین حسهای ممکن برای تجربه کردن در زندگی، تجربه مورد خیانت قرار گرفتن از طرف همسر یا شریک زندگی است. تجربهای بسیار دردناک و آسیب زننده که بسیاری از ما برای فراموش کردن و عبور کردن از آن به ساعتها تراپی و گاه سالها زمان احتیاج داریم. تجربهای که به ویژه اگر ناگهانی و غیرقابل پیشبینی رخ بدهد میتواند بنیان جهانبینی هر فردی از اعتماد به انسانهای دیگر گرفته تا اعتماد و باور به خود را دچار آسیبهای جدی و بعضا بازگشت ناپذیر کند.
در این مقاله قرار است همراه هم نتیجه یک تحقیق علمی و مدون را بررسی کنیم و ببینیم دستکم در کشورهای غربی بیشترین نرخ خیانت کردن به شریک زندگی برای مشغولان به چه حرفهای است و اصطلاحا کدام دسته از شاغلین خیانتکارتر هستند.
پیش از رسیدن به مقاله اما ذکر چند نکته ضروری است. نکته اول اینکه دادههای آماری این مقاله بر اساس زندگی مردم در کشورهای متفاوتی از کشور ما به دست آمده و به همین دلیل و با توجه به تفاوتهای عمده فرهنگی و اقتصادی شاید بسط دادن نتایج این مقاله به کشور خودمان چندان منطقی و درست نباشد. نکته دوم اینکه حتی در کشورهای مورد نظر این مقاله هم نمیتوان نتیجه گرفت که برای نمونه تمام خلبانها خیانتکار هستند و مانند هر تفسیر آماری دیگری تنها میتوان نتیجه گرفت که برای نمونه نرخ خیانت به همسر در بین خلبانها بیشتر از لولهکشهاست و نه چیزی بیشتر.
در نهایت شما مخاطبان همیشگی برترینها میتوانید مانند همیشه تجربه خودتان از موضوع مقاله در کشور خودمان را با ما در میان بگذارید و به ما و باقی کاربران برترینها بگویید به نظر شما نرخ خیانت به شریک زندگی در ایران در میان کدام دسته از شغلها نسبت به بقیه بیشتر است.
رابطه شغل و خیانت به شریک زندگی
همانطور که در مقدمه گفته شد در این مقاله قرار است 5 شغلی را با هم مرور کنیم که نرخ خیانت در آنها نسبت به باقی شاغلین برتری قابل توجهی دارد اما پیش از آن شاید بد نباشد چند داده آماری جالب و البته ناراحتکننده را با هم مرور کنیم. بر اساس دادههای آماری و البته نظر کارشناسانِ رابطه، 85 درصد از روابط خیانتکارانه در محیطهای کار اتفاق میافتد و 40 درصد از افراد خیانتکار در حقیقت با همکارشان به همسرشان خیانت میکنند.
برای درک بهتر این اعداد از یک پروفسور روانشناسی و البته مشاور رابطه به نام ایدِن لوبو خواسته شد تا تفسیرش از این اعداد را بگوید:"به نظر من دلیل قابل توجه بودن این اعداد، زمان زیادی است که افراد در محل کار با هم میگذرانند. صرف کردن زمان زیاد با همکاران آنهم در شرایط پراسترس و پرفشار عموما منتج به پدیدار شدن نوعی صمیمیت و نزدیکی بین همکاران میشود."
"در طرف دیگر وقتی فردی در حال تجربه احساسات پرقدرتی است برای نمونه احساس میکند از طرف شریک زندگیاش به اندازه کافی توجه، سپاسگزاری، محبت و ... دریافت نمیکند عموما در مکان دیگری جز خانه به دنبال پاسخ دادن به این نیازها خواهد رفت."
با در نظر داشتن تفسیر این پروفسور روانشناسی بد نیست به سراغ ۵ شغلی برویم که بالاترین نرخ خیانت به شریک زندگی را در بین همه مشاغل دارا هستند.
خلبانها و خدمه پرواز
همه ما از ساعات کاری غیر معمول، شیفتهای شبانه و برنامه شغلی غیر قابل پیشبینی خلبانها و خدمه پرواز باخبر هستیم و به همین خاطر شاید انتظار حضور این شغلها در چنین لیستی را داشته باشیم. پروفسور لوبو معتقد است دوری این دسته از شاغلین از خانواده در آخر هفته و روزهای تعطیل، فاصله فیزیکی و احساسی قابل توجهی بین آنها و شرکای زندگیشان ایجاد میکند.
"در طرف دیگر وقتی این افراد ساعات کاری خود را با همکارانی با مشکلات مشابه و مسائل مشترک میگذرانند و این ساعات از قضا در فضایی عمدتا پر از استرس و فشار هم اتفاق میافتد، شانس رخ دادن روابط یواشکی و مخفیانه بیشتر و بیشتر میشود."
پروفسور لوبو البته خلبانها را تاحدی استثنا میداند و معتقد است نگاه افکار عمومی به خلبانها عموما همراه با کاریزما و جذابیت است و همین میل عمومی به رابطه با خلبانها به طور مشخص شانس خیانت به شریک زندگی از طرف آنها را افزایش میدهد.
پرستاران و پزشکان
البته که شغل این دسته از افراد تقریبا در تمام دنیا همتراز و هممعنی با واژهها و عباراتی بسیار مثبت مانند فداکاری، از خودگذشتگی و مهربانی است اما مانند خدمه پرواز، روابط عاطفی پزشکان و پرستاران هم بابت شیفتهای غیرمنطقی بالای 12 ساعت، کار کردن مداوم در روزهای تعطیل و شبها و البته آن کال(On Call) بودن مداوم صدمات فراوانی میبیند.
کارشناس این مقاله توضیح میدهد که مسائل اینچنینی مانند شیفتهای طولانی و غیرمنطقی چگونه در نهایت به فرسودگی احساسی و فیزیکی منجر میشود:"از نگاه من به عنوان یک کارشناس رابطه هیچچیز مانند برنامه کاری غیرمنظم، کیفیت اوقات سپری شده با شریک زندگی را پایین نمیآورد و در طرف مقابل فاصله احساسی بین آنها را بیشتر نمیکند. چنین مسائلی معمولا منجر به جستجو کردن پاسخی برای نیازهای عاطفی در جایی جز خانه میشود."
پروفسور لوبو اضافه میکند:"تصمیمگیری مداوم درباره مرگ و زندگی بیماران، شرایط اورژانسی و فشار و استرس مداوم و قابل توجه محیط کار برای پزشکان و پرستاران عموما منجر به ایجاد نوعی صمیمیت و درک متقابل بین این دسته از همکاران میشود. چنین صمیمیتی در شرایطی خاص میتواند منجر به ارتباطی رمانتیک و فیزیکی بین این گروه از شاغلین شود."
کارآفرینها
"کارآفرینها معمولا فشار قابل توجهی از بابت میزان رشد شرکت و تشکیلاتشان تحمل میکنند و فشار اقتصادی مداوم و مدیریت افراد عموما منجر به نوعی فرسایش عاطفی در بین این دسته از افراد میشود. فراموش نکنیم استرس مداوم منتج به آسیبپذیر شدن از نظر احساسی میشود و همین آسیبپذیری ممکن است به جستجوی آسایش در جایی بیرون از خانه بشود."
پروفسور لوبو البته به جذابیت و کاریزمای کارآفرینهای موفق و ثروتمند برای افراد عادی هم اشاره میکند و معتقد است همین کاریزما، قدرت اقتصادی و تاثیرگذاری، تحسین کنندههای فراوانی برای آنها به همراه خواهد داشت. از نگاه این کارشناس همین تحسین شدن مداوم ممکن است این دسته از کارآفرینها را به این نتیجه برساند که قادر هستند از زیر بار مسئولیت رفتارهایی غیرمعمول و ریسکی برای نمونه در رابطه شانه خالی کنند.
پر.فسور لوبو البته در نهایت به نکته مهمی اشاره میکند و درباره اعتیاد این دسته از شاغلین به ریسک میگوید:"اغلب کارآفرینهای موفق هر روز تصمیمات پر از خطر و ریسک زیادی میگیرند و این روند دیر یا زود به رابطه عاطفی آنها هم میرسد. ذهن کارآفرینهای موفق برای جستجوی مداوم موقعیتهای مناسب و سودده تربیت شده و چنین نکاهی به هیچوجه با یک رابطه عاطفی همیشگی همخوانی ندارد."
کارمندان بانک و شاغلین دفاتر مالی مانند بورس
روابط عاطفی این دسته از شاغلین هم همانند باقی شغلهای حاضر در این مقاله بابت ساعات زیاد کاری و اخذ مداوم تصمیمات پرخطر در معرض آسیب قرار دارد. بر کسی پوشیده نیست که این دسته از شاغلین در محیطی بسیار رقابتی کار میکنند، محیطهایی که معمولا در آنها ارزش و احترام افراد کاملا وابسته به میزان موفقیت و البته میزان تولید ثروت است و این استرس مداوم معمولا آنها را به اخذ تصمیمات پرخطر حتی در زندگی شخصی و عاطفی سوق میدهد.
"در چنین مشاغلی معمولا فرهنگ برقراری روابط و ساختن ارتباط پس از ساعات معمول کاری وجود دارد و حضور مداوم در چنین جمعهایی که گاه با مصرف مشروبات الکلی و ... همراه است ممکن است به روابط شخصی افراد آسیب بزند. علاوه بر این در بین این گروه از شاغلین معمولا خودپسندی فراوانی وجود دارد و این خودپسندی وقتی در کنار خطرپذیری مداومِ آنها قرار میگیرد ممکن است در شرایطی خاص منتج به اخذ تصمیمات ناگهانی و فکر نشده و در نهایت خیانت به همسر یا شریک زندگی شود."
و در نهایت معلمها
حضور این شغل در چنین لیستی حتما برایتان تعجبآور بوده اما دستکم در کشورهای بررسی شده در این مقاله معلمها بیشتر از اغلب شغلهای دیگر به همسرانشان خیانت میکنند. پروفسور لوبو به استرس بالای این شغل (که اغلب و از طرف اکثر افراد نادیده گرفته میشود) و البته نیاز مداوم به خرج کردن احساسات اشاره میکند و معتقد است همین دلایل ممکن است منجر به جستجو کردن آسایش روانی در جایی جز خانه شود.
پروفسور لوبو معتقد است استرس مداوم نمره دادن به دانش آموزان و به نوعی تعیین سرنوشتشان، مدیریت کلاس و دانش آموزان و نیازهای عاطفی و درسی متفاوت و متنوع دانش آموزان در بسیاری از مواقع معلمها را از منظر عاطفی کاملا فرسوده و خسته میکند و همین فشار جسمی و روانی مداوم ممکن است در شرایطی منجر به گرفتن یک تصمیم اشتباه شود.
در نهایت پروفسور لوبو اضافه میکند:"معلمها و به خصوص مدیران و ناظمهای مدارس معمولا در محل کار شکلی از رهبری و اتوریته را تجربه میکنند که ممکن است منجر به خیانت در روابط عاطفی شود." این کارشناس رابطه نظرش را اینگونه توضیح میدهد:"این افراد در محل کار همیشه حرف آخر را میزنند و گاه هزاران دانشآموز، خانوادههای دانش آموزان و باقی کادر مدرسه همیشه به دهان آنها نگاه میکنند. این تجربه مداوم ممکن است برای برخی افراد به مغرور شدن بیش از اندازه و در نهایت اخد تصمیمات پرخطر منجر شود."