مهدویت یکی از موضوعات مهم و پیچیده در باورهای اسلامی است که همواره با پرسشها و شبهات متعددی همراه بوده است. از طول عمر حضرت مهدی(عج) گرفته تا فلسفه غیبت ایشان، این مسائل به دلایل مختلف ذهن مسلمانان را به خود مشغول کرده است. در این مقاله به بررسی پاسخهای علمی و روایی به برخی از این پرسشها میپردازیم تا افق روشنتری از مفاهیم مهدویت ارائه دهیم.
پاسخ به بعضی از پرسش های مهدویت
در خصوص زندگانی امام زمان(عج) و مقوله «مهدویت» برخی از سؤالات و شبهات مطرح میشود که فراگیر و همگانی است، چه از سوی معتقدان و چه منکران. در این نوشتار میخواهیم به پرسشهایی چون: طول عمر و فلسفه غیبت حضرت مهدی(ع) پاسخ دهیم.
یک: طول عمر
طول عمر حضرت ولیّ عصر(عج) یک حقیقت قطعی و ثابتی است که نه راهی برای انکار دارد و نه فرصتی برای تردید. این مسئله را میتوان از دو منظر مورد بررسی قرار داد.
1. مادّیون
طول عمر حضرت ولی عصر(عج) امری مسلم و قطعی است که نه تنها امکان انکار ندارد، بلکه هیچگونه زمینهای برای شک و تردید در آن وجود ندارد. این موضوع را میتوان از دو زاویه مختلف مورد بررسی قرار داد.
زیستشناسان به این نتیجه رسیدهاند که اگر اختلالات و آسیبهایی که منجر به کوتاه شدن عمر انسان میشود، از بین برود، انسان قادر خواهد بود عمر طولانیتری داشته باشد. آنان عوامل مختلفی را برای افزایش طول عمر مطرح کردهاند، از جمله تغذیه سالم، خواب کافی، آرامش روانی، ژنتیک، پرهیز از پرخوری، هوای تازه، فعالیت بدنی و حتی سرد کردن بدن برای حفظ حیات. این عوامل در آزمایشات علمی متعدد به اثبات رسیدهاند و برخی پژوهشگران به این باور رسیدهاند که انسان را میتوان برای هزاران سال زنده نگه داشت. دکتر هارولد مریمن، رئیس انستیتوی تحقیقات پزشکی آمریکا، نیز معتقد است که دمای 197 درجه زیر صفر میتواند حیات جاودانهای را فراهم آورد. برخی متخصصان زیستشناسی بر این باورند که مرگ را میتوان به عنوان یک بیماری در نظر گرفت که امکان درمان آن وجود دارد. آنها معتقدند که بیماریها عامل مرگ انسانها هستند و تاکنون دانشمندان بیش از 45 هزار نوع بیماری را شناسایی کردهاند که برای درمان آنها تلاش میکنند. همچنین آزمایشات الکسیس کارل، زیستشناس معروف، ثابت کرده است که با فراهم کردن تمام مواد غذایی و نیازهای ضروری یک موجود زنده، هیچ اثر پیری در او پدیدار نخواهد شد. در این راستا، برخی کتابهای علمی درباره افزایش طول عمر توسط زیستشناسان به نگارش درآمدهاند، از جمله: «امید به یک زندگی نوین» از پروفسور شبش، «جاودانیت» اثر تاتان دارنیک و «دانش طولانی کردن عمر» از گوفلاند روسی.
2. از دیدگاه پیروان ادیان آسمانی
الف) مسلمانان اعم از شیعه و سنی، در خصوص طول عمر حضرت مهدی(عج) بر اساس قرآن و روایات مختلف سخن گفتهاند.
- قرآن: آیات مختلف قرآن به طول عمرهای بلند در امتهای پیشین اشاره دارند. به عنوان مثال، آیهای میفرماید: «ما آنها و پدرانشان را از متاع دنیوی بهرهمند ساختیم تا عمر طولانی داشته باشند.» همچنین در آیهای دیگر، قرآن به عمر جاودانه اشاره میکند: «اگر او (یونس) در شکم ماهی تسبیح نمیگفت، تا روز قیامت در شکم ماهی باقی میماند.» درباره حضرت نوح نیز آمده است: «او را به سوی قومش فرستادیم و 950 سال در میان آنها درنگ کرد.» البته روایات اشاره دارند که عمر حضرت نوح در مجموع 2500 سال بوده که از این مدت 950 سال آن را برای دعوت به توحید سپری کرده است.
- روایات: امام حسن(ع) در پاسخ به کسانی که به صلح آن حضرت اعتراض کرده بودند، به داستان حضرت خضر و موسی اشاره کرده و سپس در مورد ولایت و غیبت حضرت مهدی(عج) و طول عمر ایشان سخن گفته است: «آن حضرت نهمین فرزند امام حسین(ع) و فرزند بهترین کنیزان است. خداوند عمر او را در غیبت طولانی قرار داده است.» همچنین برخی از روایات اهل سنت به زنده بودن حضرت ادریس در آسمانها اشاره دارند و به آیه شریفه «وَ رَفَعْناهُ مَکانًا عَلِیّا» استناد میکنند. در احادیث دیگری از شیعه و سنی آمده است که دجال در زمان پیامبر اکرم(ص) زنده بوده و تا ظهور حضرت مهدی(عج) همچنان زنده خواهد ماند و در نهایت به دست حضرت کشته خواهد شد.
ب) تاریخ بشریت
در طول تاریخ، افراد زیادی بودند که عمری بسیار طولانی داشتهاند. به عنوان نمونه، میتوان به لقمان حکیم اشاره کرد که 3500 سال عمر کرده است. همچنین، ضحاک دوم با 1000 سال زندگی و ریان، پدر عزیز مصر، با 1700 سال عمر، جزو افرادی هستند که عمر طولانی داشتهاند. در دوران معاصر نیز افرادی بودند که عمرهای بینظیری داشتند، از جمله سید علی کوتاهی که 185 سال زندگی کرد، شیخ علی بن عبدالله، حکمران سابق قطر، که 150 سال عمر کرده بود، و عباس طاهری که 131 سال زیست.
دو: فلسفه غیبت
فلسفه غیبت حضرت ولی عصر(عج) به طور کامل برای ما روشن نیست، اما در برخی روایات به حکمتهای مختلف آن اشاره شده است که در اینجا به آنها پرداخته میشود. دیگر حکمتها نیز پس از ظهور ایشان آشکار خواهد شد، مشابه به آنچه که در داستان حضرت موسی و حضرت خضر آمده است؛ یعنی برخی از علتها و دلایل کارهای حضرت خضر برای موسی تنها زمانی روشن شد که آنها از یکدیگر جدا شدند.
1. ترس از کشته شدن
پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «لا بُدَّ لِلْغُلامِ مِنْ غَیْبَةٍ»، از او پرسیدند: چرا یا رسول الله؟ حضرت پاسخ داد: «یَخافُ القَتْلَ».[21] اینجا ترس از کشته شدن به معنای ترس فردی نیست، بلکه به این معناست که حضرت مهدی(عج) برای حفظ حجت الهی و بقای دین باید از دسترس دشمنان دور بماند. برخی ممکن است بپرسند که چرا خداوند قادر نیست امام را حفظ کند، در پاسخ باید گفت که خداوند بر همه امور آگاه است و قادر به حفظ امام است، اما میخواهد که امور عالم بر اساس اسباب طبیعی و عادی پیش برود. اگر خلاف این باشد، دنیا دیگر عرصه آزمایش و اختیار نخواهد بود و انسانها نمیتوانند در این دنیا به تکلیف خود عمل کنند.
2. مصونیت از بیعت با ستمکاران
حضرت ولی عصر(عج) پیش از رسیدن وقت ظهور و مأمور شدن به قیام، از بیعت با ستمگران و خلفای وقت پرهیز میکند. امام حسن(ع) در این باره میفرماید: «إن اللهَ عَزَّوَجَلَّ یُخْفی وِلادَتَهُ وَ یُغَیِّبُ شَخصَهُ لئَلاّیَکُونَ لأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إِذَا خَرَجَ»؛ یعنی خداوند تبارک و تعالی ولادت حضرت مهدی(عج) را مخفی میکند و شخص ایشان را از دیدگان مردم پنهان میسازد تا زمانی که حضرت ظهور کنند و در آن زمان در گردن ایشان بیعتی با هیچکسی نباشد.
جداسازی مؤمنان واقعی
امام صادق(ع) پس از بیان تأخیر طولانی عذاب قوم نوح(ع)، میفرماید: «غیبت قائم(عج) به طول میانجامد تا حق آشکار گردد و ایمان واقعی از آلودگیها پاک شود. در این مدت، شیعیان حقیقی از کسانی که در دل نفاق دارند، تفکیک خواهند شد. هر کس که در دلش آلودگی دارد و در صورت دستیابی به امکانات وسیع و امن در دوران ظهور حضرت مهدی(عج) دچار رفتار منافقانه شود، از شیعیان پاک جدا خواهد شد».
آماده شدن اوضاع جهان
یکی از حکمتهای غیبت، آمادگی فکری بشر برای ظهور حضرت مهدی(عج) است. زیرا روش و سیره آن حضرت به گونهای است که در آن توجه به ظواهر و مسائل سطحی وجود ندارد. حضرت مهدی(عج) بر اساس حقیقت و واقعیتها عمل خواهد کرد و هیچگونه تقیه یا مسامحهای در پیگیری احقاق حقوق مردم و اجرای عدالت نخواهد داشت. در دوران غیبت، جامعه باید آماده باشد تا در زمان ظهور آن حضرت، شرایط برای برقراری عدالت واقعی و اجرای تمامی احکام اسلامی فراهم باشد.
سه: امامت در کودکی
باید توجه داشت که هر کسی قابلیت و استعداد احراز مقام نبوت و امامت را ندارد، بلکه باید در مرتبه اعلای انسانیت قرار گیرد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیب و دریافت علوم و ضبط آنها را داشته باشد. رسیدن به چنین شایستگی و لیاقتی، گاهی باید با طی مراحل دشوار سیر و سلوک باشد، اما گاهی این استعداد و امتیاز، ذاتی است. خداوند به سبب همین شایستگی ذاتی امامان معصوم که به آنان اعطا فرموده، گاه در سنین کودکی به آنان مقام امامت را داده است. چنان که حضرت عیسی(ع) در گهواره با مردم سخن میگوید و خود را پیامبری معرفی میکند که دارای کتاب است. در سوره مریم، آیه 29 و آیات دیگر اشاره شده که حضرت عیسی(ع) از همان ایام کودکی به مقام رسالت رسیده است.
حضرت امام جواد(ع) نیز در هنگام شهادت پدر، نُه یا هفت ساله بود و به این جهت، امامتش مورد تردید برخی از شیعیان واقع شد. اما وقتی آن حضرت به سؤالات فراوانی پاسخ گفت، این تردیدها برطرف شد.
امام هادی(ع) نیز شش سال و پنج ماه از سن شریفش گذشته بود که به امامت رسید.
در میان اطفال عادی هم گاهی افراد نادری دیده میشوند که از حیث استعداد و حافظه، نابغه عصر خویش بودند و قوای ادراکی آنان برتر از مردان چهل ساله بوده است. در این زمینه به نمونههای فراوانی میتوان اشاره داشت.
فاضل هندی، تمام علوم معقول و منقول را قبل از سیزده سالگی تکمیل کرده بود و قبل از دوازده سالگی به تصنیف کتاب پرداخت.
توماس یونگ، از دانشمندان انگلیسی، در کودکی اعجوبه عصر خود به شمار میرفت. از دو سالگی خواندن را آموخت و در هشت سالگی به تنهایی به آموختن ریاضیات پرداخت.
سید محمد حسین طباطبایی، در سه سالگی حافظ کل قرآن و نهج البلاغه همراه با مفاهیم گردید.
در پایان این قسمت، به حدیثی از امام باقر(ع) اشاره میکنیم که میفرماید: «صاحِبُ هذا الأمْرِ اَصْغَرُنا سِنّاً و أخْمَلُنا شَخصاً؛ سن حضرت صاحبالامر از تمام ما کمتر و نیز گمنامتر است».
چهار: چرا از اول امامت، غیبت کبرا شروع نشد؟
غیبت صغرا، زمینه ساز غیبت کبراست. در واقع غیبت اول به منظور آمادگی مردم برای پذیرش غیبت کبرا رخ داد؛ زیرا غایب شدن در زمانی طولانی، امری بس غریب و نامأموس و باور آن برای مردم دشوار است. به همین جهت امام هادی(ع) با مردم کمتر معاشرت میکرد و جز با اصحاب خاص خود با کسی ارتباط نداشت. وقتی امام حسن عسکری(ع) به امامت رسید، در اکثر اوقات از پشت پرده با مردم سخن میگفت تا مردم برای پذیرش غیبت امام دوازدهم مهیا شوند.
علاوه بر این، اگر غیبت کبرا از همان اول صورت میگرفت، وجود مقدس امام زمان(ع) مورد غفلت واقع میشد و کمکم به فراموشی میپیوست. بنابراین غیبت صغرا آغاز شد تا شیعیان در آن ایام به وسیله نواب با امام خود تماس داشته و در وجود حضرت تردید نداشته باشند.
پنج: آیا حضرت مهدی(ع) از ابزار جنگی استفاده میکند؟
در روایات کمتر سخن روشنی در این باره به چشم میخورد و تنها سلاح مورد اشاره در کلام معصومان(ع) «سیف» (شمشیر) است.
1. عدهای بر این باورند که استعمال کلمه «شمشیر» در معنای حقیقی و ابزار برنده جنگی خاصّ است. البته این گروه درباره غالب شدن حضرت با این سلاح بر دشمنان، توجیهات متفاوتی دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
الف) بعضی میگویند: اگر چه حضرت با شمشیر قیام میکند، ولی خداوند در آن شمشیر قدرت و اعجازی قرار داده که تمامی سلاحهای موجود را مقهور نیروی خود میسازد.
ب) دسته دیگر میگویند: خداوند در عصر ظهور تمامی تسلیحات پیشرفته را از کار انداخته، مردم به ناگزیر در جنگ از همان سلاحهای ابتدایی (شمشیر و مانند آن) استفاده میکنند و بنابراین حضرت مهدی(ع) با همان شمشیر میجنگد.
ج) به رغم آنکه تمامی تسلیحات در اختیار حضرت قرار میگیرد، ولی از آنجایی که استفاده از آنها به ناگزیر ظالمانه نیز خواهد بود، حضرت تنها از سلاح شمشیر بهره خواهد برد؛ زیرا یکی از خصوصیات مهم و اساسی قیام و حکومت حضرت «عدالت» و «دادگری» است و در بسیاری از روایات از ایشان به عنوان مظهر و تجلی کامل عدالت یاد شده است، و یکی از اهداف ادیان الهی و به خصوص اسلام و مذهب شیعه، حاکمیت بخشیدن به صلح و آرامش در جامعه جهانی است تا در سایه آن، همه افراد بشر به کمال انسانی خویش دست یابند.
د) برخی دیگر گفتهاند: به سبب جنگهای خونین فراوانی که در آستانه ظهور به وقوع میپیوندد، تمامی سلاحهای پیشرفته از بین خواهد رفت و از آن پس، در جنگ تنها از ابزارهای ساده استفاده میشود.
یکی از دلیلهای این جمع، این است که روایات فراوانی میگوید: «شمشیر آن حضرت همان شمشیر پیامبر است» و وقتی چنین شد، نمادین بودن آن مشکل خواهد بود.
البته هر کدام از اینها به دستهای از روایات استشهاد میکنند و عمدتاً دلیل این گروه این است که علّت استفاده از سلاحهای ساده همچون شمشیرـ بر خلاف بهرهگیری از سلاحهای پیشرفته ـ عادلانه بودن مبارزه با آن است.
2. دستهای دیگر بر این اعتقادند که: شمشیر در این روایات، کنایه از قدرت و نیروی نظامی است. این گروه شواهد متعددی بر این ادعا ذکر میکنند؛ همان گونه که کلمه «قلم» کنایه از علم و فرهنگ است. ولی آنچه ایشان را به این قول وادار کرده، پیشرفت روز افزون تجهیزات نظامی و فنّاوری دفاعی است. از آنجا که صاحبان این قول نتوانستهاند بین شمشیر و سلاحهای فوق پیشرفته نسبتی بر قرار کنند، به چنین توجیهی دست زدهاند.
آنان شمشیر را نماد قدرت و جهاد مسلحانه دانسته، میگویند: هر ابزاری که قدرت حضرت را به نمایش بگذارد، میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
3. با توجه به تکامل خارق العاده علم در آن زمان، ممکن است سلاحهایی فراهم آید که هرگز در تصور انسانهای امروز قابل درک نباشد، بنابراین، آن به اهلش و اگذاشته شده است.
ضمن اینکه قیام آن حضرت، قیامی است متکی بر قدرت الهی، و آن قدرتی است فوق حدّ تصور که فرشتگان الهی هم همه به یاری وی میپردازند. البته در برخی کتب آمده: زمان قیام، سلاحهای پیشرفته از کار میافتد. آنچه متیقن است، اینکه قدرت الهی در قیام امام زمان(ع) متجلی میشود.
شش: آیا بعد از ولیّ عصر(ع) قیامت برپا میشود؟
از روایات «رجعت» استفاده میشود که نخسین کسی که برای فرمانروایی جهان پس از شهادت حضرت مهدی(ع) رجعت میکند، امام حسین(ع) است. امام صادق(ع) فرمودهاند: «نخستین کسی که زمین برای او شکافته میشود و به روی زمین رجعت میکند، حسین بن علی(ع) است».
بر طبق روایات، امام حسین(ع) در اواخر حکومت امام زمان(عج) با اصحاب باوفایش رجعت میکنند و پس از شهادت حضرت مهدی(ع)، امام حسین(ع) بدن آن حضرت را غسل و کفن میکند و به خاک میسپارد. امام رضا(ع) فرمودهاند: «امام را جز امام غسل نمیدهد». سپس امر حکومت را به دست میگیرد و به قدری حکومت میکند که از کثرت سن ابروهایش روی دیدگان مبارکش را میپوشاند...
البته در برخی روایات دیگر آمده: چون قائم آل محمد(ص) از دنیا برود و یا شهید شود، چهل روز پس از آن قیامت بر پا میگردد و مردگان از گورها به درآیند و برای حساب و جزای محشر آماده گردند.
اما «شیخ حر عاملی» در این باره مینویسد: شاید چهل روز، ایام رجعت باشد و این عدد اشاره به کمی دوران حضرتش باشد، چون مقدار زیاد را با عدد هفتاد و مقدار کم را با اعداد کمتر معرفی میکنند. یا اینکه هر روزی برابر هزار سال باشد؛ چنان که خداوند میفرماید: «یک روز نزد پروردگار مثل هزار سال است که شما میشمارید»، و شاید هم مراد از قیامت در این روایات، قیامت صغرا یعنی رجعت باشد و البته اطلاق قیامت بر رجعت، مانعی ندارد و قیامت ممکن است بر هر دو اطلاق شود.