شناسهٔ خبر: 71342305 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

اهمیت عاملیت مادرانه در ترویج مهدی باوری

مسئله «موعود» در تاریخ بشر و تاریخ ادیان همواره مطرح بوده است. صاحبنظران معتقدند پیامبران پیشین برخی آمدن دیگری را وعده می‌داده‌اند، این امر در میان پیامبران بزرگ و مشهور بیشتر مشهود است و از طریق این وعده‌ها و بشارت‌ها در ذهنیت هر یک از امت‌ها موعودی مورد انتظار شکل می‌یافته است.

صاحب‌خبر -

مسئله «موعود» در تاریخ بشر و تاریخ ادیان همواره مطرح بوده است. صاحبنظران معتقدند پیامبران پیشین برخی آمدن دیگری را وعده می‌داده‌اند، این امر در میان پیامبران بزرگ و مشهور بیشتر مشهود است و از طریق این وعده‌ها و بشارت‌ها در ذهنیت هر یک از امت‌ها موعودی مورد انتظار شکل می‌یافته است. در آیات کتاب مقدس این بشارت‌ها دیده می‌شود. «استاد محمدرضا حکیمی در این ارتباط نوشته است: اعتقاد به «مهدی» در میان همه فِرَق اسلام مطرح بوده و است و هیچ اختصاصی به شیعه ندارد.»
طبق روایت زمان حکومت مهدی (عج) به همه مردم حکمت و علم بیاموزند تا آنجا که زنان در خانه‌ها با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت کنند. (بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲) 
در آن روزگار قدرت عقلی توده‌ها تمرکز یابد و مهدی به تأیید الهی، خرد‌های مردمان را به کمال رساند و در همگان فرزانگی پدید آورد. (اصول کافی، جلد ۱، کتاب العقل، حدیث ۲۱)
روایت‌هایی از این دست به ویژگی‌های جامعه مهدوی به عنوان ایده‌آل مورد نظر اسلام و نوک قله اشاره دارند. «در این نوع نگاه، امام مهدی (عج) یک مافوق انسان نیست بلکه یک انسان مافوق است؛ یک موجود انسانی که وجودش، روح و اخلاقش، شیوه زندگی‌اش به انسان‌ها نشان می‌دهد که چگونه باید بود و چگونه باید زیست. پیوند امام و امت رابطه بین نزدیک شدن مصداق‌ها به کل است و هر کس که توانست بیشتر خود را به معیار و حقیقت نزدیک کند، او به انسانیت نزدیک‌تر است.»
 امروز بر همه ما به عنوان مسلمانان این مسئولیت فرض شده که از وضعیت موجودمان هم به عنوان فرد و هم جامعه به سمت شرایط ایده‌آل مهدوی در حرکت و تکاپویی دائمی باشیم که البته لازمه آن داشتن نقشه راه است: ابتدایی‌ترین قدم در مسیری پیچیده که به‌رغم تلاش‌های زیاد- و البته پراکنده - به‌نظر نمی‌رسد تاکنون چندان محقق شده باشد. قرائن نشان می‌دهد بیشترین اقدامات عمومی انجام شده در زمینه ترویج فرهنگ مهدوی و زیست منتظرانه، در قالب مناسکی و نمادین و منحصر به ایام مناسبتی بوده و بخش اقدامات تخصصی و نرم افزاری آن منحصر به اقشار خاص جامعه مانند طلاب یا نیرو‌های فعال مذهبی و سیاسی است. البته با ایجاد محیط‌های مجازی و گسترش سرویس دهی پلتفرم‌های داخلی، بخشی از عموم جامعه هم به محتوای تخصصی پیرامون معارف مهدوی دسترسی پیدا کرده‌اند. 
بدیهی است که موارد مذکور بخشی از اقدامات ضروری برای گسترش فرهنگ مهدویت محسوب می‌شوند و بخش مهم‌تر آن مربوط به مشاهده آثار عینی مثبت عمل به تفکر مهدوی در جامعه دینداران است؛ به عبارتی مردم باید ببینند که مؤمنان منتظر، روش و عملکرد متفاوتی در جامعه دارند. مشهود بودن ویژگی‌های سبک زندگی مهدوی در میان کنشگران سیاسی، فرهنگی و مذهبی تأثیر بسزایی در ایجاد ذهنیت برای عامه مردم دارد. در واقع اقشار مختلف مردم که مخاطب برنامه‌های ترویجی و فرهنگی مهدوی هستند در وهله نخست از طریق عملکرد مثبت مبلغان به سمت سبک زندگی مهدوی متمایل می‌شوند. در این میان، ویژگی‌های مثبت اخلاقی مبلغان شاخصه مهمی برای جذب مخاطب محسوب می‌شود و البته در این میان عدم وابستگی‌های منفعت طلبانه مبلغان به مراکز قدرت و ثروت مهم‌ترین سرمایه اجتماعی است که باعث جلب اعتماد بیشتر مردم نسبت به آنها خواهد شد. هر دین، زمانی در جامعه تثبیت می‌شود که ارزش‌ها و باور‌های خود را به عموم مردم منتقل سازد. این ارزش‌ها زمانی که در بعد اخلاقی متبلور شوند بیشترین نمود از توفیق یک دین محسوب می‌شوند. 
«انَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاق»، حدیثی از پیامبر اسلام (ص) است که در آن هدف از بعثتش، تکمیل فضایل اخلاقی بیان شده است، بنابراین مسلمان واقعی منتظر باید دارای اخلاق اسلامی باشد. امام جعفر صادق (ع)، در حدیثی می‌فرمایند: هر کس خوش دارد در شمار اصحاب قائم باشد باید در عصر انتظار مظهر اخلاق نیک اسلامی باشد. چنین کسی اگر پیش از قیام قائم در گذرد پاداش او مانند کسانی باشد که قائم را درک کنند و به حضور او برسند. 
خانواده به عنوان اولین نهاد مؤثر در تربیت انسان که نقش مهمی در درونی کردن ارزش‌های اخلاقی دارد جزء بستر‌هایی است که بسیار مغفول مانده است. خانواده‌های بسیاری در جامعه ایرانی زندگی می‌کنند که فقط مسلمان شناسنامه‌ای هستند و با ارزش‌های اخلاقی اسلام آشنایی چندانی ندارند و با آن مأنوس نیستند. طبیعتاً چنین خانواده‌هایی کودکانی را به جامعه تحویل می‌دهند که با ارزش‌های دینی مورد نظر آن بیگانه‌اند و بعضاً احساس تضاد و تقابل می‌کنند، اما کودکانی که در خانواده‌شان با تفکرات و ارزش‌های اسلامی رشد کرده‌اند هم با جامعه دینی احساس تعلق خاطر و همسویی دارند و هم اینکه به راحتی تحت تأثیر مظاهر دنیای غرب قرار نمی‌گیرند و در آن غرق نمی‌شوند، بنابراین احتمال اینکه چنین فرزندانی بعد از بلوغ و هنگام ورود به جامعه، سبک زندگی موافق و همسو با آرمان‌های اسلامی و مهدی باورانه را در پیش بگیرند بسیار بیشتر خواهد بود. 
 اما سؤال اینجاست برای تقویت بستر شکل‌گیری و برساخت چنین خانواده‌هایی، نهاد دین چه راهبردی دارد؟ 
در جامعه امروز ما برخی اقشار مختلف با فضا‌های دینی احساس قرابت چندانی ندارند. به طور مثال وقتی مادر یک خانواده به دلیل عدم حجاب کامل در هیئت محله‌اش پذیرفته نمی‌شود، اوقات فراغت خود را چگونه سپری می‌کند؟ شبکه‌های ماهواره‌ای قطعاً یکی از گزینه‌های عمومی است! به عبارتی عدم توانایی متولیان فضا‌های مذهبی در جذب زنان و مادران خانواده، عامل مهم سوق دادن آنها به سمت رسانه مهاجم است. مادری که محتوای آموزشی مورد نیازش را از شبکه‌های دین ستیز ماهواره‌ای دریافت می‌کند طبیعی است که فرزندانی دیندار پرورش ندهد. فرزندان این نوع از خانواده‌ها معمولاً هنگام بلوغ حتی در مورد ضرورت دیندار بودن دچار شک و شبهه خواهند بود چه برسد به اینکه ظهور منجی آخرالزمان را باور کنند؛ مسئله‌ای که با توجه به نگاه پوزیتیویستی حاکم بر رسانه‌های امپریالیستی، شبکه‌های اجتماعی و اغلب مراکز علمی جهان (اصالت دادن صرف به امور مادی و تجربی) امری غیر قابل پذیرش و خرافی محسوب می‌شود. واقعیت میدان این است که جماعت‌های مذهبی ما در جزیره‌های کوچکی گرد هم می‌آیند تا توان خود را برای مقابله با فشار و هجمه فرهنگ مهاجم غرب تقویت کنند غافل از اینکه اکثریت جامعه در محاصره این فرهنگ مهاجم و پیش‌رونده است. اغلب کنشگران و عاملان تبلیغ دین، برنامه‌های دینی تبلیغی‌شان را برای مخاطب خاص تولید می‌کنند و نه اقشار متنوع ملت. دینداران ما در مناسبت‌ها گرد هم می‌آیند و باور‌های دینی و ایدئولوژیک خود را تقویت می‌کنند، این در حالی است که بیرون از این مجموعه‌ها، ایرانیان بسیاری تحت سلطه رسانه‌های ضد دین قرار گرفته‌اند و هر روز از ارزش‌های دینی خود فاصله بیشتری می‌گیرند. البته در این میان افرادی هم وجود دارند که به واسطه سطح معرفت و آگاهی شخصی و نیز فطرت پاک انسانی خود هنوز پایبند به دین و قوانین آن هستند. 
 برای برون رفت از روند جاری و ممانعت از دین گریزی نسل جدید که به شدت تحت تأثیر رسانه است باید چاره‌ای اندیشید. به‌نظر می‌رسد مهم‌ترین اقدام در این مقطع، تجدید نظر دینداران در مورد نوع تعامل و مواجهه‌شان با دیگر افراد جامعه است. آنها باید با جامعه اطراف خود تعاملات جدی را آغاز کنند. در این میان زنان نقش بسزایی خواهند داشت، چراکه مطالعات مختلف اجتماعی نشان می‌دهد زنان تمایل بیشتری به دین ورزی دارند. ضمن اینکه به‌واسطه مادر بودن و تربیت نسل جدید، عاملیتشان اهمیت مضاعفی می‌یابد. 
 یکی از موانع اصلی چنین تعاملاتی، تأکید زیاد بر ظاهر است. نگاه صفر و صدی امکان رفت و آمد زنان را به مکان‌های مذهبی و هیئات تنگ می‌کند. همین که یک مادر خانواده تاحدی حجاب را رعایت کرده، به مسجد و هیئت رفت و آمد کند، برای شروع کار تبلیغ مهدوی کفایت می‌کند. این مادران با دریافت کردن آموزش‌های مورد نیازشان در تربیت فرزند، خانه‌داری و همسرداری از مبلغان دینی به مرور با محیط مذهبی انس می‌یابند و مخاطب دین می‌شوند. مخاطبی که بعد از آن مقابل محتوای ماهواره و شبکه اجتماعی صرفاً دریافت کننده‌ای منفعل نیست بلکه با توجه به آموزش‌های دینی که کسب کرده به تحلیل پیام‌های دریافتی از رسانه می‌پردازد، بنابراین درگیر شدن مادران با موضوع مهدویت بهترین شانس توفیق مبلغان این حوزه محسوب می‌شود، چراکه آنها با تربیت مهدوی فرزندانشان تأثیر مضاعفی بر گسترش مهدی باوری جامعه خواهند داشت.