گزارش
ترامپ، هدیهای برای افول جهانی آمریکا
صاحبخبر - هفته گذشته باشگاه گفتوگوی والدای با همکاری موسسه شرقشناسی آکادمی علوم روسیه، چهاردهمین کنفرانس خاورمیانه خود را برگزار کرد. باشگاه والدای، مهمترین اندیشکده راهبردی بینالمللی روسیه است که به طور ویژه بر چشماندازی اوراسیایی در نظم نوین جهان متمرکز شده است. کنفرانس امسال شانزدهم و هفدهم بهمن با عنوان «خاورمیانه 2025؛ آموختن درس از گذشته، زنده ماندن در حال و طراحی آینده» در دفتر مرکزی باشگاه در مسکو برگزار شد. پپه اسکوبار، روزنامهنگار برجسته برزیلی در حوزه بریکس و اتحادهای ضدغربی، در گزارشی به چهاردهمین کنفرانس خاورمیانه در باشگاه والدای پرداخته است، بویژه به این موضوع که برخلاف ادوار گذشته، امسال سردرگمی مشهودی در میان شرکتکنندگان در این کنفرانس مشاهد میشد. او معتقد است سرعت تحولات بینالمللی بر بیثباتی دیدگاه نظریهپردازان راهبردی شرکتکننده در والدای تاثیر گذاشته است. مثلا به این موضوع اشاره میکند که دقیقا در میانه کار کنفرانس، گفتوگوها مورد اصابت یک بمب مخفی ژئوپلیتیک قرار گرفت که توسط دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا منفجر شده بود؛ تبدیل غزه به ریویرا یا نوعی اقامتگاه و کازینوی آینده با برند ترامپ! با این حال او از ۲ استثنای آشکار در این کنفرانس یاد میکند؛ نخست محمد مرندی، استاد دانشگاه تهران که به عنوان کارشناس مسائل بینالملل در رسانهها شناخته میشود و بعد آلستر کروک، دیپلمات پیشین بریتانیایی. به زعم روزنامهنگار برزیلی، این ۲ همواره تحلیلگرانی ریزبین درباره مسائل غرب آسیا بودهاند. هر دوی آنها از مدتها قبل استدلال کردهاند وقتی امپراتوری آمریکا مجبور به عقبنشینی میشود، بسیار ظالمتر میشود و خطرات بیشتری را تحمیل میکند. مرندی ترامپ را هدیهای برای افول جهانی آمریکا خواند. کروک هم به نوبه خود این پرسش را مطرح کرد که آیا بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر راست افراطی رژیم صهیونیستی ترامپ را واقعا در باتلاق به دام انداخته یا برعکس؟ این دیپلمات پیشین انگلیسی معتقد است ترامپ قلبا از نتانیاهو نفرت دارد ولی در حال استفاده ابزاری از او است. نکته اینجاست که پروژه آتشبس در غزه در تئوری منجر به پایان جنگ خواهد شد، حال آنکه نتانیاهو و همفکرانش خواهان جنگی بیپایان و فراگیر برای الحاق سرزمینهای بیشتری به آنچه «ارض اسرائیل» میخوانند هستند. اسکوبار معتقد است طرح ترامپ برای اشغال غزه توسط سربازان آمریکایی نیز چیزی جدا از تلاشهای او برای خرید گرینلند، الحاق کانادا، اشغال مجدد کانال پاناما و نامگذاری خلیج مکزیک به عنوان خلیج آمریکا نیست؛ روندی که حتی اتاقهای فکر معتبر در ایالات متحده آن را حماقت محض خواندهاند. در حقیقت این رویکرد ترامپ، به منزله تغییر موضوع و روایت قالب نومحافظهکاران حاکم بر آمریکا از تهدید راهبردی روسیه و چین به مشارکت راهبردی با شرقیها در غالب یک امپراتوری جهانی است. آزمون تنش بزرگ در غرب آسیا وارد مرحله خطرناکی شده است. از نسلکشی در غزه تا سقوط اسد و دوختن لباس حکومت بر تن القاعده در سوریه، نشانههای آشکار هرج و مرج جهانی کنونی هستند که ممکن است باعث ایجاد جنگهای جدید شود. تعبیر والدای 2025 این است که در یک فرآیند «تغییر رژیم جهانی» هستیم؛ جایی که روند بیثباتی پایدار به پایان رسیده است. حال زمان ترسیم مسیرهای واقعی و ملموس در گستره جغرافیایی خاورمیانه است، به گونهای که ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک قرن حاضر را مشخص کند. در این کنفرانس، ویتالی نائومکین، رئیس موسسه شرقشناسی آکادمی علوم روسیه گزارشی بسیار هوشمندانه درباره سوریه منتشر کرد که به طور مشترک با همکارش واسیلی کوزنتسوف تهیه شده بود. بر اساس این تحلیل با آنکه سقوط بشار اسد، «پنجرهای از فرصت» برای اسرائیل، ترکیه و شیخنشینهای خلیجفارس در منطقه فراهم میکند اما در عین حال آنها را درگیر چالشهایی میکند که ممکن است توان حل آنها را نداشته باشند. مثلا اینکه آیا رژیم صهیونیستی به دنبال کنترل مستقیم بر سوریه است یا ایجاد یک منطقه حائل گسترده؟ در مورد ترکیه، منافع آنکارا برای تحمیل شکست راهبردی به کردها و احتمالا ایجاد یک منطقه حائل در امتداد مرز جنوبی ممکن است با سرمایهگذاری آمریکای ترامپ روی کردها منافات داشته باشد. درباره شیخنشینهای خلیجفارس، تنها راه ممکن برای آنها از وضعیت جدید خاورمیانه بهرهبرداری از اهرم اقتصادی است، چرا که در زمینه سیاسی، منافع کشورهای مختلف شورای همکاری خلیجفارس متفاوت و همسویی آنها نامشخص است. در مورد ایران نیز نائومکین و کوزنتسوف بهطور واقعبینانه خاطرنشان میکنند که اگر حکومت جدید افراطگرایان در سوریه نتواند به تحکیم ساختار جامعه منجر شود، این احتمال بسیار قوی وجود دارد که تهران، راه دیگری برای بازگرداندن نفوذ خود بیابد. این تحلیل در نهایت تاکید میکند پایگاههای روسیه در سوریه باید باقی بمانند تا طرحهای توسعهطلبانه برخی گروههای مورد حمایت ترکیه در شمال سوریه تعدیل شود، حال آنکه در راهروهای قدرت در مسکو نیز اتفاق نظری در این مورد وجود ندارد.∎