جوان آنلاین: امسال جشنواره فجر شگفتیهایی داشت که یکی از آنها فیلم «بچه مردم» است، اما این فیلم پشت پردههایی دارد که کنار زدن آنها آن را جذابتر و تأثیرگذارتر میکند. کلید ورود به این پشت پردهها گفتوگو با دستاندرکاران تهیه این فیلم است. یوسف اصلانی، مسئول خیریه بهشت امام رضا (ع) است؛ که ساخت «بچه مردم» دریچه جدیدی بر تولید محتوا در سینمای ایران گشوده است.
بچه مردم در جشنواره فجر مورد توجه مردم و داوران قرار گرفت. چه شد که تصمیم گرفتید برای ساخت این فیلم اقدام کنید؟
این فیلم محصول بیستوچند سال کار با بچههای بهزیستی است. من دوست داشتم شهدای بهزیستی را معرفی و آنها را یاور و هویتبخش بچههای بهزیستی اعلام کنم تا خودشان را باور داشته باشند. روزی که اولین شهید بهزیستی را پیدا کردم و سر قبر او رفتم، این ایده به ذهنم رسید که هر طور شده باید فیلمی ساخته شود تا این شهید بهزیستی به یاری بچههای بهزیستی برود و به آنها انگیزه و قوتقلب ببخشد. به این صورت که مسائل اجتماعی و انسانی این طیف از بچههای بهزیستی را در قالب یک درام عمیق به تصویر بکشد. داستان «بچه مردم» هم روایت یک کودک رها شده است که با دنیای سخت و پرچالش روبهرو میشود و میتواند بازتابی از مشکلات اجتماعی موجود در جامعه باشد. به علاوه این فیلم با ترکیب عناصر مختلف از جمله زندگی شخصیتهای اصلی و حوادث پیرامونی، داستانی ملموس و در عین حال تأثیرگذار را روایت میکند که میتواند مخاطب را به تفکر وادارد.
روند کار چگونه بود؟
من طرح اولیهای را که در ذهن داشتم، نوشتم و ارائه کردم. البته یکسری تغییرات در آن لحاظ شد که درست هم بود. تمام مشاورهها و تحقیقات کار در خیریه بهشت امام رضا انجام شد. من سالهای ۸۱ تا ۸۲ برای شناخت شهدای بهزیستی به تمام نقاط کشور رفته بودم و حدود ۸۵ شهید بهزیستی را شناسایی کردم. یادم میآید آن زمان در پیچشمران توانستم تابلویی از این شهدا را نصب کنم و زیر آن هم یک متن کوتاه که از وصیتنامه یکی از شهدای بهزیستی بود، آوردم با این مضمون که «اینان نه پدری داشتند و نه مادری، مظلومانه و غریبانه تشییع شدند، هیچ دست عاشقانهای آنها را به خاک نسپرد و هیچ چشمی در سوگ آنها نگریست». این تابلو محل گریه و بغض خیلی از مردم نسبت به شهدای غریب بهزیستی شده بود تا اینکه در برنامه هفت یکی از منتقدان به آن متن و تابلو اشاره کرد و گفت چند سال پیش که تابلو و متن زیر را دیدم، چیزی نفهمیدم تا فیلم «بچه مردم» که تازه فهمیدم معنی جمله چه بود که روی من اثر گذاشته بود.
ظاهراً ماجرای ازدواج شما هم خودش یک فیلم سینمایی است!
بله، میشود اینطور گفت. همسرم یک خبرنگار بود که برای تهیه گزارش از فعالیتهای من در بهزیستی آمده بود، اما نکته جالب اینجاست که موقع ازدواج، من ۳۰ بچه داشتم و همسرم این موضوع را پذیرفت و تا به امروز پابهپای من در این مسیر حضور داشته است.
محمود، کریمی کارگردان فیلم پیش از این مستندساز بود و این تولید اولش در حوزه نمایش به حساب میآید. به نظرتان ساختن فیلم با یک فیلم اولی ریسک نبود؟
نه، اتفاقاً خدارا شکر میکنم که او را سر راه من قرار داد تا فیلم را بسازد. محمود کریمی از مستندسازهای باسابقه سینماست، با این حال شهرتش به ساخت پشت صحنههای برنامه تلویزیونی خندوانه برمیگردد. قبل از او، من طرح و ایده کار را به چند فیلمساز مطرح و شناخته شده داده بودم، آنها دوست داشتند، ولی قبول نکردند و گفتند ایده خوبی داری، اما فروش ندارد و بهصرفه نیست. من حتی به آنها گفتم فروش کم برایم مهم نیست، مهم بچههای بهزیستی و شهدای غریب آن هستند که میخواهم برایشان کاری انجام شود، ولی نپذیرفتند تا اینکه نزد محمود کریمی رفتم و گفتم یک آپارتمان دارم، سه بانی هم پیدا کردهام، شما نگران پول نباش. خوشحالم که ایشان کار را پذیرفت، چون خیلی با دقت و وسواس کار میکند و کمفروشی ندارد. کریمی توانست ۲۵ سال تجربه مرا در دو ساعت به مردم نشان بدهد که با استقبال خوبی هم مواجه شد.
به نظر شما «بچه مردم» میتواند موجساز باشد؟
بله، در چند روز اکران جشنواره فجر خوشبختانه با اقبال خوبی از سوی منتقدین، رسانهها و مردم مواجه شد و متفقالقول آن را فیلمی بینظیر میدانستند که ارزش دیدن دارد. انصافاً تیم تولید فیلم هم تمام انرژی خود را صرف فیلم کردند، بهطوریکه فیلمبرداری آن پنج ماه طول کشید و کار خوبی از آب درآمد. مردم با دیدن فیلم هم گریه میکردند، هم میخندیدند و در آخر هم دو، سه دقیقه دست میزدند.
کدام بازیها را بهتر و طبیعیتر دیدید؟
مامان مهین با بازی گوهرخیراندیش خیلی روان و خوب بود. بیشتر مادریارهای بهزیستی همینطور هستند، بدون هیچ چشمداشتی به بچههای بهزیستی محبت میکنند. همچنین سکانس شهادت در بیمارستان هم به دل مینشست، خیلی آن را دوست داشتم. در کل بازیگران، خوب شخصیتها را نشان دادند.
با توجه به اینکه بیشتر بازیگران افراد شناخته شده در حوزه سینما هستند، مواجهه آنها با فیلم چگونه بود؟
همه عوامل دلی کار کردند. سیدعلی احمدی تهیهکننده یک هزار تومان دستمزد نگرفت و گفت این مسئولیت اجتماعی من است. بقیه هم همینطور اجتماعی وارد شدند. به قول محمود کریمی، هزینههای فیلم در حد یک فیلم آپارتمانی بود و دستمزد بازیگران پایینتر از سایر پروژههای آنها بود و انصافاً مبالغ کمی دریافت کردند.
بهزیستی و کمیته امداد هم شما را در این تولید کمک کردند؟
نه، هیچ ارگانی برای فیلم کمک نکرد و من هم تمایلی نداشتم که کمکی کنند، چون در ازای کمک، دخالتهای زیادی میکنند و توقع دارند آرم سازمانهایشان و خدماتی که دارند، نشان داده شود. برای همین نمیخواستم در ساخت فیلم دخالتی صورت گیرد، خود من هم دخالت نمیکردم و کار را به محمود کریمی سپرده بودم.
رسانههایی، چون اینترنشنال انتقادهایی به «بچه مردم» داشتند، نظر شما چیست؟
آنها گفته بودند یک خیریه چرا باید وارد این حوزه شود، خیریه بهشت امام رضا حکومتی است! دولتمردان و مسئولان بودجه آن را تأمین کردهاند، درحالیکه اولاً من در این کشور زندگی میکنم و افتخار دارم ایرانی هستم. من هرچه دارم از جمهوری اسلامی است و به آن خائنها ربطی ندارد. ثانیاً اگر عکس و چیزی از مسئولان در سایت است دلیلی بر حکومتی بودن خیریه نیست، من برای حل مشکلات بچهها در این خیریه همواره پیگیر مسئولان بودهام و آنها را دعوت میکنم تا گوشهای از کار را بگیرند که البته بعضی از آنها همراهی میکنند، بعضی نه. این بیانگر حکومتی بودن خیریه و فیلم نیست. این رسانهها میخواستند برچسب سیاسی و حکومتی به فیلم بزنند، اما موفق نشدند.
آیا قصد دارید باز هم در این زمینه سرمایهگذاری کنید و ورود داشته باشید؟
بله، من ۲۵ سال با این بچهها زندگی کردهام و تجربه و شناخت دارم. هدفم همواره هویت دادن و تقویت اعتماد به نفس بچههای بهزیستی بوده و اینبار هم میخواهم روی مسئله مهم «فرزندخواندگی» وقت بگذارم که فکر میکنم کار خوبی از آب دربیاید. به نظرم برای فرهنگسازی و ارتباط بیشتر مردم با بچههای بهزیستی باید کار کرد تا مردم بیایند و بچهها را ببرند و صاحب خانه و خانواده کنند و این مراکز و خیریهها جمع شود.
در واقع شما با هزینه کردن در این عرصه رسانهای میخواهید یک جنبش اجتماعی خانوادگی راه بیندازید، درست است؟
بله، در این راه رسانه خیلی میتواند کمککننده باشد. بهشت امام رضا خود را مدیون رسانه برای همراهی میداند. من هرچه دارم در این راه میگذارم تا نگاه مردم نسبت به بچههای بهزیستی و پرورشگاهی تغییر کند و خود بچهها هم بدانند هویتی دارند. شهدای بهزیستی خود بیانگر همین مسئله است.
فکر نمیکنید «بچه مردم» شعاری شده است؟
نه، اصلاً، اتفاقاً زندگی واقعی است، نه شعاری. فیلم براساس داستانهای واقعی از زندگی بچههای بهزیستی ساخته شده است. بچههای بهزیستی از نگاه مردم دچار بحران هستند، مثلاً بنیاد شهید رفتم تا درباره شهیدی از بهزیستی اطلاعات کسب کنم، وقتی به پرونده نگاهی کرد دید نوشته شده به دلیل عدم مراجعه والدین پرونده مختومه است. گفتم، چون والدینی نبودند رجوع کنند، مختومه شده؛ مگر این بچه، برای این مملکت شهید نشده و اینها مرا واداشت تا هرچه دارم بدهم تا نگاهها به بچههای بهزیستی عوض شود.
برای خود بچههای بهزیستی هم اکران داشتید؟
قصد داریم برای همه آنها در آینده نزدیک اکران کنیم تا انگیزهبخش و تقویتکننده روحیه بچهها باشد.
پیام خاصی در فیلم بود که میخواستید بیان شود؟
بله، اینکه بچهها را رها نکنیم، حتی در سختترین شرایط و بحرانیترین لحظات زندگی، به هیچ وجه بچهها را از خانه و خانواده دور نکنیم و اینکه حتی کودکان تربیت شده در پرورشگاهها و محیطهای غیرخانوادگی هم میتوانند با تربیتی مناسب در شرایط جنگی، نقشی مثبت ایفا کنند، بهگونهای که اسمشان در لیست شهدا باشد.