شناسهٔ خبر: 71332880 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

در نشست رونمایی از کتاب «حسین گاردی» مطرح شد؛

باید در تاریخ‌نگاری و روایت‌گری، بدون ملاحظات روایت کنیم

امیر اسماعیلی، کارشناس و روزنامه نگار در رونمایی از کتاب «حسین گاردی» گفت: کاش روزی برسد که در عرصه تاریخ‌نگاری و روایت‌گری بتوانیم بدون ملاحظات و با نگاه واقعی‌تر به وقایع گذشته، تاریخ را برای نسل‌های آینده به تصویر بکشیم.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا کتاب «حسین گاردی» سه‌شنبه بیست و سوم بهمن ماه در فرهنگسرای عطار نیشابوری رونمایی شد. این رونمایی با حضور حسین صادقی، راوی کتاب، محمد هادی زرگری، مولف کتاب و امیر اسماعیلی کارشناس برگزار شد.

امیر اسماعیلی، کارشناس برنامه، ضمن تحلیل زندگی و ویژگی‌های شخصیتی حسین صادقی در کتاب «حسین گاردی» گفت: صحبت خود را با یک سوال آغاز می‌کنم. اگر بخواهید زندگی خود را بازگو کنید تصور می‌کنید چه مقدار می‌شود؟ چندکلمه؟ چند صفحه؟ در ابتدا تصور می‌کنیم به تعداد صفحات زیادی خواهیم رسید، اما وقتی نوشتن را آغاز کنیم پس از چند جمله به پایان می‌رسد. بسیاری از روزهای ما مشابه یکدیگرند و امروزمان هیچ تفاوتی با دیروز ندارد، اما حسین صادقی ابعاد زندگیش متفاوت است و تغییرات و تحولات بسیاری را در زندگی او شاهد هستیم که هر کدام از این تحولات به صورت مجزا می‌تواند به یک کتاب مستقل تبدیل شود.

او در ادامه افزود: در زندگی بسیاری از ما برخی از رویدادها تنها یکبار اتفاق می‌افتد، اما در زندگی حسین صادقی پر است از این یکبارها که یکی از این یکبارها ۱۰ سال به طول انجامیده است. لطف و عنایت خداوند به حسین گاردی داستان به وضوح نمایان است و در سرتاسر داستان نفس حضرت روح‌الله دیده می‌شود که از این نفس نسلی پرورش یافته است که تعریف انسان انقلابی را به کمال رسانده است. این مسئله شاید در حال حاضر برای ما تصویر نداشته باشد، اما در آن زمان بسیار معنا داشت.

وی با اشاره به ویژگی‌های خاص زندگی حسین صادقی گفت: حسین گاردی در زندگی‌اش اقداماتی انجام داده است که در مسیر خطی داستان با آنها مواجه می‌شویم. زندگی او و هم‌نسلانش بسیار متفاوت از شرایط امروزی است. او دوران زندگی‌اش را به گونه‌ای سپری کرده است که برای یک روز عادی بیرون از خانه ماندن نمی‌دانست که آیا به خانه بازخواهد گشت یا خیر. روایت‌های او از اجباری و اسارت خود در عراق می‌تواند نمایانگر این تفاوت شرایط زمانی شود.

این کارشناس در ادامه تصریح کرد: این سختی‌ها که امروز در برابر اتفاقات سال‌های اول انقلاب قرار می‌گیرند برای نسل امروز شاید به طور کامل قابل درک نباشد. اما در برابر تجربیات افرادی که آن دوران را از سر گذرانده‌اند، سختی‌های امروز بسیار کمتر به نظر می‌رسند.

اسماعیلی گفت: حسین صادقی در عملیات‌های مختلف نقش کلیدی ایفا کرده و در بسیاری از موارد مسئولیت‌هایی را بر عهده داشته است. او در شرایط سخت از جمله دوران اسارت، اقدامات جالب و خاصی را انجام داده است که می‌توانیم به قصه پر داستان دندان‌سازی او در دوران اسارت اشاره کنیم.

وی همچنین از اهمیت روایت تاریخ و بی‌ملاحظگی در بیان حقایق گفت: کاش روزی برسد که در عرصه تاریخ‌نگاری و روایت‌گری بتوانیم بدون ملاحظات و با نگاه واقعی‌تر به وقایع گذشته تاریخ را برای نسل‌های آینده به تصویر بکشیم و در آینده شاهد بلوغ بیشتری در این زمینه باشیم و بتوانیم روایت‌هایی درست و بی‌طرفانه از آن دوران ارائه دهیم.

این کارشناس در ادامه به ویژگی‌های کتاب اشاره کرد و گفت: کتاب دارای قلمی روان و پر کشش است که خواندن را برای مخاطب لذت‌بخش می‌کند. طراحی جلد آن مناسب است و به خوبی توانسته فضای کتاب را منتقل کند. در کتاب روایت به صورت خطی پیش می‌رود و در عین سادگی و صراحت، پیچیدگی‌های خاصی در ویراستاری آن مشاهده می شود. عنوان کتاب با روایت کتاب همخوانی دارد زیرا به همین نام در عراق شناخته شده است و باعث می‌شود تا کتاب هویت خاصی پیدا کند.

اسماعیلی افزود: نکته جالب دیگر این کتاب وجود تصاویری است که می‌توان از آن برای ساخت یک سریال بهره برد، زیرا سرشار از اتفاقات و لحظات مهم است که می‌تواند حسی از رزمندگی و فداکاری را به خوانندگان منتقل کند.

وی در پایان به شخصیت حسین صادقی پرداخت و گفت: حسین صادقی مصداق کامل رزمنده بودن در هر لباسی است. او در هر مسئولیتی که داشته از جمله همسری، پدری و مسئولیت‌های نظامی نمونه‌ای از یک انسان متعهد و انقلابی بوده است.

باید بتوانیم در تاریخ‌نگاری و روایت‌گری بدون ملاحظات روایت کنیم

محمدهادی زرگری، مولف کتاب «حسین گاردی» ضمن تشریح روند نگارش کتاب و ویژگی‌های خاص آن گفت: نوشتن و مصاحبه‌های اولیه دو الی سه سال به طول انجامید و در نهایت کتاب به واسطه جذابیت روایت خود حسین صادقی به یک اثر خوب تبدیل شد. مهم‌ترین ویژگی کتاب این بود که نیازی به تخیل یا فضاسازی از جانب نویسنده نیاز نبود. تمام آنچه که برای نوشتن کتاب لازم بود، خود راوی به دقت و با جزئیات بیان کرده است. حتی جزئیاتی مانند رنگ لباس یا حالت لباس حاج احمد متوسلیان در صحنه‌های مختلف که در کتاب به طور دقیق ذکر شده است.

وی ادامه داد: کتاب به دلیل روایت خاصی که از یک سوژه خاص ارائه می‌دهد می‌تواند مرجع خوبی برای کسانی باشد که در عرصه هنر، سینما و تلویزیون فعالیت دارند و می‌خواهند در خصوص فضای قبل از انقلاب یا آثار هنری دیگر اطلاعات بیشتری به دست آورند. همچنین برای کسانی که به تاریخ‌نگاری دقیق‌تر علاقه‌مندند این کتاب می‌تواند منبع مفیدی باشد.

زرگری همچنین به ملاحظات خاص در نگارش کتاب اشاره کرد و افزود: برخی ملاحظات باعث شد که در برخی قسمت‌ها نتوانیم بعضی از مسائل را به طور کامل بیان کنیم. با این حال فکر می‌کنم این کتاب نباید نادیده گرفته شود به ویژه برای کسانی که در زمینه تاریخ‌نگاری وارد می‌شوند. در برخی از قسمت‌ها موضوعات به طور کامل شرح داده شده است مانند گارد که کتاب توانسته تصویری دقیق و جامع از آن بخش را ترسیم کند.

وی در پایان صحبت‌هایش ادامه داد و گفت: این خاطرات بازگو شده از جانب حسین صادقی در برخی از جاها بسیار ارزشمند و قابل احترام بود، اما به دلایلی از بازگو کردن آن معذور بودیم اما این روایت‌ها به خودی خود ارزشمند هستند و باید بارها شنیده شود و در حوزه‌های مختلف بر روی آن کار شود.

باید بتوانیم در تاریخ‌نگاری و روایت‌گری بدون ملاحظات روایت کنیم

حسین صادقی، راوی کتاب «حسین گاردی»، در سخنان خود با تواضع و شکرگزاری از خداوند به خاطر دو نعمت بزرگ که انقلاب اسلامی به ملت ایران ارزانی داشته به بیان تجربیاتش در دوران اسارت و ایثارگری‌هایش پرداخت و گفت: از خانواده‌ام به‌ویژه همسرم که در سخت‌ترین شرایط زندگی کنار من ایستاد و فرزندانمان را با سختی‌های بسیار بزرگ کرد، سپاسگزارم. در آن دوران من تنها یک پسر سه‌ساله داشتم و دختر کوچکی در راه بود. همسرم در غیاب من به‌تنهایی بار مسئولیت‌های سنگین زندگی را به دوش کشید و هنوز هم در کنار من است.

وی سپس به دو نعمت پنهانی اشاره کرد و گفت: در زندگی دو نعمت وجود دارد که به‌طور معمول برای انسان‌ها ناپیدا و مغفول است، یک سلامتی و دیگری امنیت است. اگر فردی سالم باشد هیچ‌گاه قدردان سلامت خود نیست و اگر در امنیت زندگی کند درک درستی از اهمیت آن ندارد. ما در اوایل انقلاب شاهد آن بودیم که امنیت کشور به‌طور جدی تهدید می‌شد و ما اگر کاری را انجام دادیم برای حفظ همین امنیت بود. امنیت تنها به مرزهای کشور محدود نمی‌شود؛ امنیت سیاسی، نظامی و اقتصادی هم جزئی از این فرایند است. من و همکارانم در سپاه، ارتش، نیروی انتظامی و سایر ارگان‌ها همه برای حفظ امنیت این مرز و بوم جان‌فشانی کردیم و از هیچ تلاشی در حد توان خودمان فروگذار نکردیم.

این راوی سپس به خاطرات خود از روزهای گذشته پرداخت و گفت: در کتاب هرآنچه که از دوران کودکی و دوران اسارت به یاد دارم و آنچه را که فراموش نکرده بودم را به‌صورت دقیق و بی‌هیچ سانسوری روایت کردم. بسیاری از آن خاطرات به‌ویژه در شرایط حساس باید بدون سانسور بیان شود، زیرا ممکن است که درک آن‌ها برای نسل‌های آینده اهمیت ویژه‌ای داشته باشد. من هر آنچه که بوده، روایت کرده‌ام و در ثبت خاطراتم هیچ‌گونه کاستی نگذاشته‌ام. بسیاری از دوستانم این خاطرات را در سینه‌های خود حفظ کرده و با خود دفن خواهند کرد در حالی که این خاطرات ارزشمند هستند و می‌توانند برای جامعه ما مفید واقع شوند. این خاطرات باید ثبت و برای نسل‌های آینده محفوظ بمانند.

حسین صادقی در بخش دیگری از صحبت‌هایش به حادثه فاجعه‌بار منا و تجربیات تلخ خود در آن روز اشاره کرد و گفت: ما در موسم حج به محض ورود به محل جمرات شاهد یک پدیده غیرعادی بودیم. در آن روز حرارت شدیدی در فضا احساس می‌شد و سیاهی در نزدیکی سطح زمین به‌طور غیرطبیعی به‌وجود آمده بود. مسیر رفتن به جمرات بسیار شلوغ نبود، اما به محض رسیدن به آنجا فشار جمعیت به قدری زیاد شد که برای مدت‌ها نفس کشیدن سخت شده بود. در بازگشت از جمرات به‌شدت با ازدحام و فشار جمعیت مواجه شدیم و حتی پس از برگشتن به چادرها هنوز هم اوضاع بسیار دشوار بود. در آن شرایط بحرانی هیچ‌کسی توانایی انجام کاری نداشت. سربازان عربستانی تازه کاری که برای اولین‌بار مسئولیت داشتند نمی‌دانستند چگونه باید با این وضعیت کنار بیایند و تمام تلاششان بی‌نتیجه بود.

وی در ادامه افزود: در آن روزهای دردناک بسیاری از مردم به دلیل ازدحام و فشار ناشی از آن جان خود را از دست دادند. جنازه‌ها جمع‌آوری و در سردخانه‌ها ذخیره شدند و چون فضای کافی وجود نداشت این جنازه‌ها در کانتینرهایی قرار گرفتند. آن‌طور که خبر به ما رسیده بود، ماجرای آن واقعه تلخ گویا از این قرار بود که ولیعهد عربستان و مهمانانش قصد داشتند عبور کنند و مسیر را بسته بودند و حجم عظیمی از افراد به سمت جلو در حرکت بودند و اطلاعی از بسته بودن مسیر نداشتند و همین موضوع باعث برخورد شدید آنان با یکدیگر شده بود و افزایش بیشتر فشار و تراکم جمعیت شد.