شناسهٔ خبر: 71324061 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایمنا | لینک خبر

روزنامه‌های امروز در یک نگاه؛

طبل توخالی ترامپ

مهم‌ترین عناوین روزنامه‌های امروز _چهارشنبه بیست‌وچهارم بهمن ۱۴۰۳_ را در ادامه می‌خوانید.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانه‌های آزاد، روزنامه‌ها و مطبوعات در هر جامعه‌ای از ارکان توسعه و دموکراسی به‌شمار می‌آید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را به‌صورت روزانه در دستور کار خود دارد.

روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «روبل و ریال؛ یک نسخه با دو فرجام» نوشت: «در حالی که هنوز مدت زمان زیادی از راه‌اندازی بازار جدیدی تحت عنوان «بازار توافقی» ارز نگذشته، در روزهای گذشته برابری ریال به دلار بار دیگر وارد فاز تازه‌ای از نوسان نرخ‌ها شد و حتی کانال‌های جدیدی در بازار آزاد و غیررسمی نیز پشت سر گذاشته شد. بانک مرکزی که مسئول مستقیم حفظ ارزش پول ملی است، در ماه‌های گذشته تلاش کرده تا به گفته خود، «نیازهای واقعی» بازار را با نرخ ارز توافقی پاسخ دهد. اما بخش بزرگی از «تقاضا» در بازار نیز با نرخ دلار در بازارهای غیررسمی پاسخ داده می‌شود که مهار زدن به آن کار سختی بوده است. در واقع این نرخ بازار غیررسمی بوده که نوعی «کشف قیمت» را به راه انداخته و بانک مرکزی تاکنون نتوانسته خود دست به کشف قیمت بزند. حتی اگر مدعی باشد که نرخی که کشف قیمت کرده، همان نرخی است که در بازار توافقی عرضه می‌کند.

بخشی از مدلی که بانک مرکزی در بازار ارز پیاده کرده؛ پیش از این توسط بانک مرکزی روسیه نیز اجرا شده و جواب گرفته و شاید به همین دلیل هم هست که بانک مرکزی ایران به دنبال اجرای همان موارد بوده است. اما باید توجه داشت که اجرای یک «بخش کوچک» از یک «پازل» بزرگ‌تر نوعی ناقص‌سازی تدبیر ارزی است که در شرایط تحریم‌های ظالمانه و یکجانبه، به سود کشور نیست. بنابراین، در اینجا نگاهی داریم به آنچه بانک مرکزی روسیه انجام داده و بانک مرکزی ایران الگوبرداری ناقصی از آن داشته است.

روس‌ها در ۱۵ سال گذشته دو شوک ارزی متفاوت را پشت سر گذاشته‌اند. ابتدا در سال ۲۰۱۵ میلادی، به دلیل سیاست‌های بانک مرکزی روسیه، یک شوک ارزی به این کشور وارد شد و سپس در زمستان ۲۰۲۲ که حمله به اوکراین، شوک دیگری به روبل وارد کرد. اما بانک مرکزی روسیه، سیاست‌هایی را در سال ۲۰۲۲ در پیش گرفت که موفقیت آنها در کنترل نرخ ارز (بخوانید ارزش روبل) جهان را شگفت زده کرد.

بانک مرکزی روسیه در اقدامی دیگر، فعالیت‌های سوداگرانه را مشمول مالیات‌های سنگین کرد. این سیاست هم «صرفه اقتصادی» را از «دلالی» و «سفته‌بازی» می‌گرفت. اما در ایران شاهد هستیم که چنین اتفاقی در هیچ حوزه‌ای رخ نداده است. از طرف دیگر، روسیه کشورهای غیرهمسو را نیز مجبور کرد که بهای گاز خریداری‌شده را به «روبل» بپردازند. این کار هم ریسک بازگشت ارز صادراتی را از بین برد.

اما به نظر می‌رسد که از تمام «مدل روسی» برای کاهش تنش ارزی در ایران، فقط آن بخشی مورد «اجماع» سیاست‌گذاران پولی است که مربوط به در دست گرفتن کامل بازار و معاملات آن است. در واقع سیاست‌گذاران پولی، بدون آنکه مقابله با بحران ارزی را در قالب یک «بسته هم‌راستا» ببینند، فقط به بازار ارز تمرکز کرده‌اند. در حالی که وظیفه اول بانک مرکزی، حفظ ارزش پول ملی یعنی ریال است.

بنابراین جلوگیری از خروج «ریال» از بانک‌ها و هجوم آن به بازار دارایی چیزی است که نیاز به مشوقی به نام «نرخ بهره» دارد. شاید گفته شود که در شرایط تورم بالای اقتصاد ایران، هم‌راستا کردن نرخ بهره با نرخ تورم، غیرممکن است و موجب رکود شدید در کشور می‌شود. اما مگر همین الان هم اقتصاد ایران با «رکود شدید» مواجه نیست؟»

طبل توخالی ترامپ

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تهدید در برابر تهدید ضربه در برابر ضربه» نوشت: «نباید بحران افسارگسیختگی نرخ ارز و تبعات تلخ اقتصادی ناشی از آن در فشار به زندگی مردم و رهاشدگی مسیر اصلاح امور اقتصادی را در حد چند نام و عنوان مثل بانک مرکزی و یا وزیر اقتصاد تقلیل داد.

روند طی شده در چند ماه اخیر نشان می‌دهد موضوع فراتر از قصور و یا تقصیر یک یا دو مسئول است. این‌جا دقیقاً همان‌جایی است که نشان می‌دهد دست فرمان تغییر کرده. این وضعیت ریشه در بی‌اعتنایی یک جریان به استفاده از ظرفیت‌های در اختیار برای ساماندهی اوضاع و خنثی‌سازی تحریم و تمرکز چند ماهه بر مسیر خیالی و شکست خورده مذاکره با آمریکاست. یعنی معطل گذاشتن و شرطی کردن اقتصاد. یعنی بازگشت مجدد به همان راه‌حل‌های تجربه شده دهه ۹۰ با مشاوره و استراتژی همان عناصر دهه نودی.

لفاظی‌ها و مواضع گستاخانه این روزهای ترامپ علیه ایران و دریدگی و قلدری او نشان می‌دهد کاملاً در لبه جنگ اراده‌ها هستیم. به همین دلیل است که رهبر حکیم انقلاب فرمودند اگر تهدید کنید تهدیدتان خواهیم کرد و اگر علیه منافع ایران اقدام کنید به منافعتان ضربه خواهیم زد. این یعنی نشان دادن یک اراده معتبر و البته تجربه شده که دشمن به خوبی معنای آن را درک و ابعاد آن را تحلیل می‌کند.

ترامپ تلاش دارد در نقش یک قلدر دیوانه نظام محاسباتی مردم و تصمیم‌گیران را مختل کند. این رویکرد در برابر پاناما، مکزیک و کانادا تا الان جواب داده. بدیهی است هرگونه انفعال در برابر دیوانه‌ای چون او به معتبر شدن محاسباتش خواهد انجامید. برای اصلاح محاسبات باید در برابر هر تهدید پاسخ هم‌سطح و معتبر دریافت کند. نمی‌توان انتظار داشت در برابر تهدید علنی ترامپ علیه همه مؤلفه‌های حیاتی ایران از این‌سو صدای «آشتی و مذاکره» ساطع شود و انتظار داشته باشیم محاسبات دشمن نسبت به توان و اقتدار ملی تنظیم و اصلاح شود!

چه کسانی و کدام مقامات، مسئولیت عملی کردن راهبرد تهدید در برابر تهدید و ضربه در برابر ضربه را برعهده دارند؟»

طبل توخالی ترامپ

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تهدید به جهنم در تلافی شکست طرح غزه» نوشت: «رئیس‌جمهور آمریکا که به اندازه صهیونیست‌ها می‌داند تل‌آویو تا چه اندازه از دستیابی به اهداف خود در جنگ غزه فاصله دارد، بدون واکنش به موارد نقض آتش‌بس از جانب صهیونیست‌ها، برای حماس تا روز شنبه ضرب‌الاجل تعیین و تهدید کرده اگر تا ظهر این روز اسرا آزاد نشوند جهنمی در این باریکه به راه خواهد افتاد. حماس، انصارالله و کمیته گروه‌های ملی و اسلامی در غزه به‌شدت علیه این اظهارات دونالد ترامپ موضع‌گیری کرده‌اند. فشارهای داخلی برای آزادی اسرا حاکی از این است که در داخل اراضی اشغالی هم نگاه‌ها بیشتر از ادامه جنگ، معطوف به آزادی اسراست.

«آتش‌بس را لغو کنید و بگذارید جهنم برپا شود!» دونالد ترامپ که در دوران مبارزات انتخاباتی و حتی پیش از آن بارها روی جنگ‌افروزی دموکرات‌ها مانور داده بود و درباره پایان دادن به طیفی از تنش‌ها و جنگ‌ها و در رأس آنها جنگ اوکراین و غزه شعار می‌داد، حالا در کمتر از یک ماه بعد از تصدی قدرت، به‌راحتی از لغو آتش‌بس در باریکه غزه سخن می‌گوید.

رئیس‌جمهور آمریکا، شرکای امنیتی خود در منطقه را هم بی‌نصیب نگذاشت و گفت که می‌تواند کمک به اردن و مصر را متوقف کند و این در صورتی است که این دو کشور آوارگان فلسطینی را که او می‌خواهد از غزه نقل مکان کنند، نپذیرند و افزود که فکر می‌کند می‌تواند با پرداخت سالانه میلیاردها میلیارد دلار به اردن و مصر، با این دو کشور برای پذیرفتن آوارگان فلسطینی معامله کند.

جنبش حماس به میانجیگران اطلاع داده است که با توجه به طرح ترامپ برای کوچاندن اجباری ساکنان غزه، ضمانت‌های آمریکا برای برقراری آتش‌بس دیگر وجود خارجی ندارد. همچنین رویترز به نقل از منابع امنیتی مصر تصریح کرد که کشورهای میانجی اعلام کرده‌اند مذاکرات درباره غزه تا زمانی که آمریکا پیام واضحی در مورد طرح مرحله‌ای آتش‌بس منتشر نکند، به تعویق خواهد افتاد و حماس به میانجیگران اطلاع داده است که اسرائیل در اجرای مراحل آتش‌بس جدی نیست. بر پایه مجموعه این عوامل، میانجیگران نیز از این نگرانند که توافق یادشده، نابود شود.

صهیونیستی «یسرائیل‌هیوم» دیروز گزارش داد که خانواده‌های اسرای صهیونیست در غزه قبل از آغاز جلسه کابینه امنیتی- سیاسی رژیم صهیونیستی در قدس اشغالی دست به تظاهرات زده و خواستار عدم کارشکنی رژیم صهیونیستی در مسیر اجرای توافق آتش‌بس و مبادله اسرا شدند. منابع رسانه‌ای عبری نیز از نارضایتی میانجیگران از تعلل تل‌آویو در آغاز مذاکرات مرحله دوم توافق آتش‌بس در نوار غزه پرده برداشتند.»

طبل توخالی ترامپ

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «طبل توخالی ترامپ» را برگزید و نوشت: «پس از نقض آتش‌بس‌های مکرر از سوی رژیم صهیونیستی و صحبت‌های ترامپ درباره طرح انتقال ساکنان غزه به خارج از فلسطین و در پی تشدید تنش‌ها بین اسرائیل و حماس، جنبش حماس اعلام کرد تا اطلاع ثانوی تبادل اسرا را تعلیق خواهد کرد؛ مسئله‌ای که واکنش عصبی و فوری رئیس‌جمهور آمریکا را در برداشت.

دونالد ترامپ شب دوشنبه در مصاحبه‌ای با صدور اولتیماتومی به حماس هشدار داد اگر تمام اسرای اسرائیلی تا ظهر شنبه آینده (۲۶ بهمن یا ۱۵ فوریه) آزاد نشوند، «همه درهای جهنم باز خواهد شد» و آتش‌بس شکننده فعلی لغو خواهد شد؛ آتش‌بسی که تاکنون منجر به ۵ مرحله تبادل اسرا بین جنبش حماس و رژیم صهیونیستی شده است و صدها فلسطینی با احکام سنگین از زندان‌های امنیتی رژیم اشغالگر آزاد شده‌اند.

ترامپ در مصاحبه با شبکه فاکس‌نیوز تأکید کرد: اگر تمام ۷۶ اسیر باقیمانده صهیونیست که ۴۴ نفر از آنها زنده فرض شده‌اند تا شنبه هفته آینده آزاد نشوند، اسرائیل باید آتش‌بس را لغو کند و تجاوزات خود به نوار غزه را آغاز کند. وی همچنین در سخنانی تهدیدآمیز افزود: «اگر آنها (اسرای صهیونیست) بزودی اینجا نباشند، جهنم به پا خواهد شد.»

رئیس‌جمهور آمریکا در اظهاراتی با اشاره به طرح خود مبنی بر انتقال و اسکان فلسطینی‌های نوار غزه در مصر و اردن، این ۲ کشور را تهدید کرد در صورت خودداری کردن از پذیرش این موضوع با اقدام‌های تنبیهی از سوی واشنگتن مواجه خواهند شد.

سخن از مواضع متناقض ترامپ بسیار است. او بارها نشان داده نه‌تنها روی قول و قرارهایش نمی‌ایستد، بلکه حرف خودش را نیز به راحتی تغییر می‌دهد.ترامپ در سخنانش مدعی شده ایران وحشت‌زده است! این چگونه ترسی است که رهبری به صراحت از عدم مذاکره با آمریکا سخن گفته و مسؤولان نیز در صدایی واحد آن را تأیید کرده‌اند. رئیس‌جمهور کشورمان در راهپیمایی ۲۲ به صراحت گفت کلام رهبری فصل‌الخطاب است. مردم نیز در مقیاس میلیونی در خیابان‌ها و کوچه‌های شهرها و روستاهای کشور به صحنه آمدند و پیام معناداری به ترامپ فرستادند.

این ترامپ همان ترامپ دوره قبل است؛ چیزی تغییر نکرده. مذاکره از دید او یا تسلیم بی‌قید و شرط است یا امتیازگیری از طرف مقابل و در عوض دادن وعده‌هایی که مثل خروج از برجام، به راحتی زیر آن می‌زد و همه چیز را بر هم می‌ریزد.

طبل توخالی ترامپ

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «دور دوم بی‌خردی در واشنگتن» را برگزید و نوشت: «از سه‌شنبه هفته پیش که دونالد ترامپ دستور احیای کمپین فشار حداکثری علیه ایران را امضا کرد و نیز بعد از اقدامات دولت او در پنجشنبه گذشته برای آغاز گام‌های عملی در این مسیر که با تحریم بخشی از فروش نفت ایران به چین همراه شد، اکنون این گزاره در حال تقویت است که اساساً دونالد ترامپ به دنبال «تعامل» با ایران است یا خیر و اگر او در تلاش برای حصول «توافق» با تهران خواهد بود، چه توافقی را مد نظر دارد؟ در پاسخ به این سوال، محمدباقر قالیباف شنبه جاری طی سخنانی اذعان کرد: «دیگر موضوع هسته‌ای نیست. در آن [دستور ترامپ] موضوعات هسته‌ای، موشکی و سلاح‌های نامتقارن و متعارف آمده است؛ این به معنای خلع سلاح کردن جمهوری اسلامی است.»

دو نکته در این زمینه قابل توجه است: اول اینکه ترامپ دوره ریاست‌جمهوری خود را با یک رویکرد بسیار بی‌خردانه آغاز کرده است. شیوه مذاکراتی او بر این اصل استوار است که ابتدا حداکثر فشار را بر طرف مقابل اعمال کند و سپس پیشنهاد گفت‌وگو دهد. دوم اینکه آنچه در سند یادداشت امنیت ملی آمریکا آمده، شروط مذاکراتی نیست. بلکه اقداماتی است که در جهت اجرای سخت‌گیرانه تحریم‌های گذشته مقرر شده است.

مشکل ایران «مذاکره» نیست، مشکل ایران «مذاکره در شرایط برابر است». زمانی می‌شد بحث از انداختن توپ در زمین ایران کرد که ترامپ پیش از صدور یادداشت امنیت ملی، ایران را دعوت به مذاکره می‌کرد. امروز هم اگر یادداشت امنیت ملی‌اش را تعلیق کند، ممکن است از سوی ایران پاسخ مثبت‌تری برای گفت‌وگو دریافت کند.

اینکه کشورهای اروپایی در نشست آتی شورای حکام برای احیای قطع‌نامه‌های پیشین شورای امنیت اقدام کنند یا نکنند، در نهایت به این بستگی دارد که تا چه اندازه مایل‌اند با تندروی‌های ترامپ در زمینه فشار حداکثری همراه شوند. در اینجا بُعد حقوقی چندان مطرح نیست و موضوع کاملاً «سیاسی» است و به رویکردی بستگی دارد که اروپا در قبال دولت جدید آمریکا اتخاذ خواهد کرد. به هر حال، ایران باید برای چنین سناریویی آماده باشد. پیش‌تر تصور می‌شد روند توسل به سازوکار موسوم به ماشه از حوالی مردادماه سال آینده آغاز شود، چراکه قطع‌نامه ۲۲۳۱ به صورت خودکار در مهرماه ۱۴۰۴ منقضی می‌شود. اما اگر چشم‌انداز توافق به طور کل از بین برود، ممکن است در همین اسفندماه سال جاری با این چالش مواجه شویم. ازاین‌رو ضروری است که ایران از هم‌اکنون -افزون بر تدابیر سیاسی- در حوزه اقتصادی نیز آمادگی‌های لازم را داشته باشد.»

طبل توخالی ترامپ

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «بودجه، گروگان صندوق‌ها» را برگزید و نوشت: «میزان اعتبار در نظر گرفته‌شده برای صندوق‌های بازنشستگی در لایحه بودجه سال آینده ۷۷۷ همت است که ۱۷ درصد از منابع بودجه را تشکیل می‌دهد. این نسبت در سال ۱۴۰۰ معادل ۱۲.۹ درصد بود که در سال‌های اخیر یک مسیر صعودی را طی کرده است. بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، یکی از دلایل افزایش این اعتبارات، منابع لازم برای متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان است. اعتبار در نظر گرفته‌شده بابت متناسب‌سازی مستمری بازنشستگان کشوری، نیروهای مسلح و صندوق فولاد در بودجه سال آینده با افزایش ۲۷۰ درصدی نسبت به سال قبل به ۱۸۵ همت رسیده است. تأخیر در اصلاح صندوق‌های بازنشستگی باعث می‌شود که دولت در سال‌های آینده سهم بیشتری از منابع خود را در اختیار صندوق‌های بازنشستگی قرار دهد. در نتیجه دولت باید از سهم سایر مصارف خود بکاهد یا اینکه کسری بودجه در سال آینده تشدید خواهد شد. صندوق‌های بازنشستگی یکی از مهم‌ترین ابرچالش‌های اقتصادی کشور محسوب می‌شود و با توجه به افزایش سن جامعه ایران، این بحران در سال آینده تشدید خواهد شد.

بررسی‌های یک پژوهش نشان می‌دهد که اعتبار در نظر گرفته شده برای صندوق‌های بازنشستگی در سال ۱۴۰۴ نسبت به سال جاری رشد ۷۱ درصدی را تجربه کرده و به حدود ۷۷۷ هزار میلیارد تومان رسیده است. این مبلغ معادل ۱۷.۱ درصد مصارف بودجه عمومی سال آینده است. در سال‌های گذشته یکی از مهم‌ترین ریشه‌های نابسامانی‌های اقتصاد کلان و تورم‌های بالا و مزمن، کسری بودجه فزاینده دولت بوده است. در چنین شرایطی بحران صندوق‌های بازنشستگی نیز موجب شده سال به سال وابستگی آنها به بودجه عمومی دولت افزایش یابد. افزایش وابستگی صندوق‌های بازنشستگی به صندوق‌های دولت از دو جنبه زیان‌بار است. ابتدا آنکه افزایش تعهدات دولت در زمینه پرداخت حقوق بازنشستگان، منجر به تعمیق کسری بودجه شده و نتایج این مسئله مانند تورم زندگی بازنشستگان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

از سوی دیگر این وابستگی موجب می‌شود صندوق‌ها به دلایلی مانند محدودیت‌های مالی دولت، توانایی افزایش حقوق بازنشستگان متناسب با تورم را نداشته باشند. این در حالی است که صندوق‌ها اگر مستقل باشند و سرمایه‌گذاری‌های سودآوری داشته باشند، می‌توانند از دارایی‌های خود برای تنظیم افزایش مستمری‌ها استفاده کنند و قدرت خرید بازنشستگان را حفظ کنند. در شرایط فعلی، بسیاری از بازنشستگانی که باید بر اساس میزان حق بیمه‌ای که در سال‌های گذشته پرداخت کرده‌اند، حقوق بازنشستگی خود را از صندوق مربوطه دریافت کنند، مجدداً به حقوق‌بگیر دولت تبدیل شده‌اند. به همین دلیل انجام اصلاحات ساختاری با هدف کاهش وابستگی این صندوق‌ها به بودجه، با توجه به افزایش جمعیت سالمندان در آینده ضروری به نظر می‌رسد. مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارش «بررسی بخش دوم لایحه بودجه سال ۱۴۰۴: بخش صندوق‌های بازنشستگی» ابعاد مختلف این مسئله را بررسی کرده است.

از آنجا که پرداخت حقوق بازنشستگان در شرایط فعلی یک امر ضروری است، دولت در شرایطی که منابع کافی برای پرداخت آن را ندارد، دست به سیاست‌های تورم‌زا می‌زند. همین مسئله با توجه به ثابت بودن حقوق بازنشستگان در طول یک سال موجب می‌شود بازنشستگان نیز به صورت قابل‌توجهی از وابستگی صندوق‌های بازنشستگی به بودجه عمومی دولت متضرر شوند. با توجه به تغییرات جمعیتی در سال‌های آینده و افزایش جمعیت سالمندان و همچنین روند فزاینده وابستگی صندوق‌های بازنشستگی به بودجه عمومی دولت، ساختار مالی این صندوق‌ها به اصلاحات اساسی نیاز دارد. در واقع دولت پیش از آنکه دیگر توانایی تداوم پرداخت حقوق بازنشستگان با شیوه‌های تأمین مالی فعلی را نداشته باشد، باید به صورت جدی در مسیر کاهش وابستگی مالی این صندوق‌ها به بودجه عمومی گام بردارد.»

طبل توخالی ترامپ