به گزارش جماران، «مدرن دیپلماسی» نوشت: اکنون که ترکیب تیم امنیت ملی دولت دوم «ترامپ» در حال شکلگیری است، گمانهزنیها و نگرانیها درباره نحوه مدیریت چالشهای امنیتی بینالمللی توسط دولت او افزایش یافته است. در حالی که تاکنون جنگ اوکراین محور اصلی توجهات بوده، اما پرونده هستهای ایران و سقوط «بشار اسد» در سوریه نیز به فهرست اولویتهای کلیدی «ترامپ» اضافه شدهاند. هدف اصلی «ترامپ»، همانند تمامی روسای جمهور پیشین آمریکا در قبال ایران، کاملاً واضح است: جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هستهای با هر ابزار و اقدام ممکن.
آیا سیاست فشار حداکثری دوباره احیا میشود؟
به گفته منابع نزدیک به تیم «ترامپ»، دولت آینده او در حال آمادهسازی یک فرمان اجرایی برای تشدید سیاست فشار حداکثری علیه حکومت ایران است. سیاست فشار حداکثری به گونهای طراحی شده که فشارهای اقتصادی بیسابقهای بر ایران اعمال کند تا این کشور را وادار به بازگشت به میز مذاکره تحت شرایط آمریکا کند. یکی از مقامات ارشد سابق دولت «ترامپ» تأکید کرده است که از نخستین روز بازگشت «ترامپ» به کاخ سفید، در حال تداوم سیاست تشدید فشار اقتصادی بر ایران با هدف بازگرداندن ثبات به خاورمیانه و جبران آشفتگیهای ناشی از سیاستهای بایدن در منطقه است.
نتایج و پیامدهای سیاست فشار حداکثری بر اقتصاد ایران
اولین اقدام «ترامپ» برای اعمال فشار حداکثری در مه ۲۰۱۸ آغاز شد، زمانی که او از توافق هستهای برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) خارج شد—توافقی که بهطور موقت ظرفیت غنیسازی اورانیوم ایران را محدود کرده و برنامه هستهای این کشور را تحت نظارتهای بینالمللی شدید قرار داده بود. همزمان، وزارت خزانهداری آمریکا تحریمهای لغوشده را مجدداً اعمال کرد و علاوه بر آن، تحریمهای جدیدی بر صادرات نفت خام ایران وضع نمود و دسترسی این کشور به سیستمهای بانکی و مالی جهانی را بهشدت محدود ساخت. در نتیجه، دهها میلیارد دلار از ذخایر ارزی ایران مسدود شد و تهران با چالشهای فزایندهای در تأمین بودجه خود روبهرو گردید. علاوه بر این، سرمایهگذاران بینالمللی، بهویژه شرکتهای اروپایی، از بازار ایران خارج شدند و در نهایت، بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰، صادرات نفت ایران با افتی چشمگیر، نزدیک به ۷۵ درصد کاهش یافت.
درسهایی از خروج ترامپ از برجام و تأثیر آن بر برنامه هستهای ایران
در آن زمان، مقامات دولت «ترامپ»، از وزیر امور خارجه گرفته تا مشاور امنیت ملی، تأکید داشتند که تحریمها ضربهای جدی به اقتصاد ایران وارد خواهد کرد و در نهایت تهران را وادار به مذاکره و تغییر رفتار خواهد ساخت. اما ایران نهتنها هرگونه مذاکره را رد کرد، بلکه خروج واشنگتن از برجام را فرصتی برای گسترش برنامه هستهای خود دانست—هم بهعنوان واکنشی مستقیم به اقدام آمریکا و هم برای افزایش قدرت چانهزنی در مذاکرات احتمالی آینده. در سایه فشار تحریمها، ایران سطح غنیسازی اورانیوم خود را، که در چارچوب توافق هستهای به ۳ درصد محدود شده بود، به ۲۰ درصد افزایش داد و با نصب سانتریفیوژهای پیشرفتهتر، میزان تولید اورانیوم خود را بهطور چشمگیری افزایش داد. در نتیجه، تا پایان دوره نخست ریاستجمهوری «ترامپ»، ذخایر اورانیوم غنیشده ایران از ۲۴۰۰ کیلوگرم فراتر رفت—بیش از هشت برابر مقداری که ایران پیش از اجرای سیاست فشار حداکثری در اختیار داشت.
مقاومت ایران در برابر تحریمها و تشدید اقدامات منطقهای تهران
در حالی که تحریمهای آمریکا تأثیر شدیدی بر وضعیت مالی و اقتصادی ایران گذاشت، اما تهران نهتنها مقاومت کرد، بلکه اقدامات خود را تشدید نمود. در خلیج فارس، تانکرهای نفتی بارها مورد حمله یا توقیف قرار گرفتند. در اقدامی بیسابقه که به ایران نسبت داده شد، در سپتامبر ۲۰۱۹، پهپادها و موشکهای کروز دو پالایشگاه بزرگ نفت عربستان را هدف قرار دادند—باوجود حفاظت سامانه دفاع هوایی پاتریوت. این حمله، حدود نیمی از تولید نفت عربستان را بهطور موقت متوقف کرد. پیام تهران واضح بود: اگر ایران قادر به صادرات نفت خود نباشد، هیچ کشور دیگری نیز نمیتواند نفت خود را از خلیج فارس صادر کند.
چرا تیم ترامپ همچنان به فشار حداکثری امیدوار است؟
با توجه به نتایج ناموفق سیاست فشار حداکثری در گذشته، اکنون دشوار است که تصور کنیم چرا «ترامپ» ممکن است بار دیگر این راهبرد را دنبال کند. بااینحال، تیم «ترامپ» معتقد است که شرایط کنونی خاورمیانه نسبت به سال ۲۰۱۸ برای اجرای مجدد این سیاست بسیار مساعدتر است. اقتصاد ایران با تورم افسارگسیخته و رکود شدید مواجه است، و حکومت ایران درگیر چندین بحران داخلی شده است. شبکه نیابتی ایران، که بهعنوان محور مقاومت شناخته میشود، در سال گذشته ضربات سنگینی را متحمل شده است و با توجه به تحولات جاری در غزه و لبنان و سقوط «اسد»، اولین متحد ایران در سوریه، نفوذ منطقهای تهران بهشدت تضعیف شده است. بااینحال، ادعاهای مربوط به نابودی کامل یا تغییر رفتار ایران همچنان بیش از حد خوشبینانه به نظر میرسد.
تغییر معادلات منطقهای؛ روابط جدید ایران و عربستان چه تأثیری بر تحریمها خواهد داشت؟
شایان ذکر است که، برخلاف گذشته که کشورهای حاشیه خلیج فارس از موضع سختگیرانه واشنگتن علیه تهران حمایت میکردند، اکنون عربستان سعودی و امارات متحده عربی تمایلی به اعمال فشار اقتصادی بر ایران ندارند. روابط تهران و ریاض امروز بهمراتب مستحکمتر از پنج سال پیش است. این دیدگاه مورد تأیید «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان نیز است، که به این نتیجه رسیده ثبات منطقهای برای تحقق اهداف توسعه اقتصادی کشورش ضروری است. عربستان و ایران، که در سال ۲۰۲۳ روابط دیپلماتیک خود را ازسر گرفتند، اکنون در تلاشند روابط دوجانبه خود را بیش از پیش تقویت کنند.
دوراهی ترامپ: حفظ روابط با کشورهای خلیج فارس یا اعمال فشار بیشتر بر ایران؟
با اینحال، «ترامپ» میتواند این تحولات را نادیده بگیرد و سیاست خود را ادامه دهد، اما در این صورت با یک دوراهی دشوار مواجه خواهد شد: او یا باید ادامه روابط تجاری میان کشورهای خلیج فارس و ایران را بپذیرد، که در این صورت از اثربخشی تحریمهای آمریکا کاسته خواهد شد، یا این کشورها را به دلیل نقض سیاست فشار حداکثری تحریم کند، که روابط واشنگتن با متحدان کلیدی خود در منطقه را به خطر خواهد انداخت. گزینه دوم نهتنها میتواند موجب تیرگی روابط آمریکا با کشورهای خلیج فارس شود، بلکه ممکن است تلاشهای «ترامپ» برای گسترش توافقات ابراهیم—یکی از مهمترین دستاوردهای سیاست خارجی او در دوره نخست ریاستجمهوریاش—را نیز با چالشهای جدی مواجه کند. البته، یک گزینه جایگزین نیز وجود دارد. اما پیش از آنکه «ترامپ» تصمیم به اعمال مجدد تحریمهای سختتر بگیرد، باید جایگاه این تحریمها را در چارچوب کلی سیاست منطقهای خود بررسی کند. او باید از تجربیات گذشته درس بگیرد، به مشاوران خود گوش دهد و واقعیتهای کنونی را در محاسبات خود لحاظ کند.
آیا ایران به سمت آزمایش سلاح هستهای حرکت خواهد کرد؟
با توجه به اینکه برنامه هستهای ایران در سالهای اخیر، هم از نظر کمّی و هم کیفی، بهطور چشمگیری توسعه یافته است، احیای توافق هستهای گذشته تقریباً غیرممکن به نظر میرسد و هرگونه توافق جدید نیز احتمالاً از جامعیت کمتری برخوردار خواهد بود. بااینحال، حتی یک توافق محدود و جزئی نیز نسبت به بازگشت به سیاستی که نهتنها شکست خورده، بلکه موجب تشدید بحران هستهای ایران شده است، گزینهای واقعبینانهتر خواهد بود. تشدید فشارها ممکن است این بار تهران را به نقطهای برساند که، به هر قیمتی، گزینه آزمایش سلاح هستهای را روی میز قرار دهد—سناریویی که میتواند پیامدهای ژئوپلیتیکی پیشبینیناپذیری به همراه داشته باشد.