به گزارش خبرنگار ایلنا، تا امروز سی و نه دوره از جشنواره تئاتر فجر برگزار شده و چهلمین دوره آن از روز چهارشنبه سوم بهمنماه، آغاز به کار کرده است. اینکه این رویداد از ابتدا تاکنون چه مسیر را در جهت کامل شدن طی کرده، سوالی است که پاسخ آن به صورت کلی مثبت است. به هر حال زمانی که یک جشنواره طی سه دهه بدون وقفه برگزار میشود، قاعدتا پیشرفتهایی نیز خواهد داشت و این رویهای کاملا طبیعی است. اما برگزاری جشنواره تئاتر فجر امسال، شرایط متفاوتتری داشته است. تغییر دولت و انتصابهای دولتی و جابجایی مدیران اتفاقی بود که در گستره وزارت ارشاد و نهادهای زیر مجموعه آن رخ داد. این در حالی است که حمید نیلی مدیر کل اداره کل هنرهای نمایشی که طی یک سال گذشته امور مربوط به تئاتر و جشنوارهها را انجام میداد، به ناگاه و تنها چند روز پیش از برگزاری جشنواره تئاتر عروسکی «تهران مبارک» و چند هفته پیش برگزاری جشنواره تئاتر فجر، کنار گذاشته شد و اتابک نادری به عنوان سرپرست جای او نشست. خیرالله تقیانیپور دبیر جشنواره که انتصابش در دولت قبلی رخ داده بود اما همچنان در مسند خود باقی مانده است.
به هر روی جشنواره تئاتر فجر با وجود همه دشواریها، این روزها در تهران در حال برگزاری است. در جشنواره امسال که شامل چندین بخش است گروههای مختلف داخلی و چندین گروه خارجی حضور دارند. برخی از این آثار برگزیدگان رویدادهای دیگری هستند که طی یک سال گذشته برگزار شده است. «دوکانی کوژین» از این دسته آثار است که به عنوان برگزیده جشنواره تئاتر کردی سقز در جشنواره حضور یافته است.
باقر سروش، کارگردان این نمایش درباره نحوه حضور در جشنواره تئاتر فجر با ایلنا گفتگو کرد و انتقادهایی را به شیوه برگزاری و گروهبندی شرکتکنندگان مطرح نمود.
با توجه به اینکه زبان نمایش «دوکانی کوژین» کُردی است از نحوه حضورتان در جشنواره تئاتر فجر امسال بگویید.
من این نمایش را با هدف اجرای عموم در شهرهای کردنشین و اجرای عموم در اقلیم کردستان؛ سلیمانیه و اربیل به سرانجام رساندم. ابتدا هم در جشنواره تئاتر کردیِ سقز شرکت کردیم که در این رویداد نوزدهمین دوره این رویداد هم برگزیده شدیم. لازم است بگویم که این جشنواره، رویدادی بینالمللی است که گروههای حضور یافته در آن از کشورهایی چون ایران، ترکیه، اقلیم عراق و سوریه هستند و زبان آثار نیز باید کردی باشد.
در جشنواره تئاتر کردی سقز، چه عناوینی کسب کردید؟
ما جایزه متن اول(بخش اقتباس)، کارگردانی اول، بازیگری اول مرد، بازیگری گروهی زن، طراحی صحنه و طراحی لباس را از آن رویداد دریافت کردیم.
زبان کردی نمایش باعث نشد، مخاطبان تهرانی و غیر کرد برای فهم اثر با مشکل مواجه شوند؟ و اینکه زبان نمایش به کدام شاخه کردی اختصاص دارد؟
نه مشکلی ایجاد نشد به این دلیل که نمایش را با بالانویس فارسی اجرا کردم و اتفاقا اغلب مخاطبان ما غیر کُرد بودند. در رابطه با بخش دوم سوالتان هم باید بگویم زبان نمایش کردی معیار است؛ یعنی «سورانی».
نمایش «دوکانی کوژین» چه فضایی دارد؟ منظور سبک و شیوه اجرا نیز هست.
با علم به جشنوارههای کردی، که قبلا در آنها شرکت کرده بودم و موضوعات آنها معمولا سوگنامه بود؛ گفتم بهتر است کار دیگری کنم و در ادامه به سراغ سوژه کمدی رفتم؛ ضمن اینکه برایم هممهم بود که موقعیت کمدی من، فضای کوردی نباشد. برای آن هم دلیل داشتم.
دلیلتان چه بود؟
اینکه در این حالت در تئاتر، زبان به موقعیت چسبیده میشود و برای مخاطب غیر کرد پیچیده خواهد شد؛ چرا که موقعیت کُردی مثل هر موقعیت دیگری، ریزه کاریهایی دارد که برای مخاطب غیرِ آن موقعیت، درکش سخت خواهد بود. پس تصمیم این شد که متن و موقعیت خارجی و ابداعی شود. به این معنا که این خارج، آدرس و لوکیشن خاصی نیست و فقط خارج است. و این خارج هم اختراع ما است. حتی اسمها هم اختراعی است. در حقیقت کلیت ماجرا یک پروسه تجربی آزمایشی بود.
درباره متن اثر هم توضیح دهید که اورجینال است یا اقتباسی؟ شاید هم برداشتی آزاد؟
درباره متن اثر باید بگویم رمان «مغازه خودکشی» نوشته ژان تولی را برای اقتباس انتخاب کردم. در نهایت خروجی خوب بود و بازخوردهای خوبی دریافت کردم. همه با فضای نمایش ارتباط برقرار کرده بودند و باید بگویم موفق بودیم. قاعدتا کار دشواریهایی هم داشته است.
مهمترین چالش و دشواری هم خودِ زبان است. به این معنا زبان در این نوع کارها محدود میشود و باید بخشی از زبان انتخاب شود که فقط وظیفهاش پیش بردن قصه است. البته قبلا افراد دیگری چنین کارهای قبلا کردهاند و من اولین نفر نیستم. کلیات قضیه همین بود که گفتم و جزییات ماجرا فنی و تخصصی است. این را هم بگویم که در این مسیر دوست و مشاور عزیزم کیانوش محمدی هم کنارم بود و دانش زبانی ایشان بسیار به من کمک بسیاری کرد.
از فراز و نشیبهای آمدن به جشنواره تئاتر فجر بگویید.
فراز ماجرا معرفی کار از جشنواره سقز به دبیرخانه فجر بود. فرود اما کلی داستان داشتیم: ابتدا به من گفتند اثر شما برای حضور در این رویداد انتخاب نشده است؛ که من اعتراض کردم. گفتم من به این نمایش ایمان دارم و احتمالا شما نمایش کار ما را ندیدهاید و پیگیری کردم. نتیجه پیگیری این شد که با من تماس گرفتند و گفتند اثرتان در فجر حضور دارد. ابتدا گفتند مهمان، بعد من به دبیرخانه رفتم تا جزئیات بیشتری بدانم.
اتفاقی که در روز اجرای شما رخ داد این بود که مطلع شدید که نمایشتان در بخش مسابقه اجرا نخواهد شد. آیا اعضای دبیرخانه این موضوع را به شما اطلاع داده بودند؟
همین را میخواستم خدمتتان عرض کنم. زمانی که به من اعلام کردند اثرمان در جدول اجراهای فجر قرار گرفته، من سوال کردم که آیا نمایش ما در بخش مسابقه روی صحنه میرود؟ پاسخ این بود که بله شما در بخش مسابقه هستید و زمانی که جدول بیاید جای شما مشخص خواهد شد. به این معنا که در کدام بخش هستند. در ادامه اینطور به من القا شد که در بخش جشنواره جشنوارههای فجر حضور داریم و نمایشمان جدا داوری میشود. بعد گفتم خب این رویه معقول است چون ما برگزیده یک جشنواره دیگر هستیم و اگر در بخش اصلی نیستیم، پس در بخش جشنواره جشنوارهها حضور داریم. هر چند کلیت این ماجرا هم ایراد دارد. وقتی ما به دبیرخانه فجر معرفی میشویم به این معناست که آنها باید مثل دیگر آثار با آن برخورد کنند و جدایش نکنند. تا آخرین لحظه تصور میکردیم نمایشمان در بخش مسابقه است!
در نهایت قبل از اجرا همچنان نمیدانستید که اثرتان داوری نمیشود؟
بله، من و گروه اجرایی با فرض مسابقه به این جشنواره آمدیم. ما اجرای اولمان را طبق جدول رفتیم و زمان اجرای دوم که رسید، من منتظر بودم که داوران بیاید و نمایش را ببیند. رابط دبیرخانه و جشنواره که در سالن بود نیز تصورش این بود که نمایشمان داوری میشود. سوال مطرح شد که چرا داوران نیامدهاند که دوست عزیز رابط در سالن، با دبیرخانه تماس گرفت و گفت پس چرا داوران نیامدند؟ تازه اینجا بود که متوجه شدیم نمایش در بخش مسابقه حضور ندارد و داوری نمیشود. حالا من در وضعیت عجیب و گرفتار که آیا این موضوع را به بازیگرهایم بگویم یا نه! آن هم پیش از اجرایی که تصور میکردیم برای داوران باشد.. در نهایت من به گروهم چیزی نگفتم که مبادا روی آنها تاثیر بگذارد. واقعیت امر این است که امر مسابقه همیشه جذاب است و گروه من هم از این امر مستثنا نیستند.
در نهایت نمایش به خوبی و آنطور که میخواستید اجرا شد؟
بله سانس دوم را نیز اجرا رفتیم؛ اما آنچه مرا آزار میدهد عدم شفافیت است. جشنواره تئاتر فجر با من هیچ دیالوگی برقرار نکرده است. مگر اینکه خودم تماس گرفته باشم و داد و بیدادی کرده باشم. آنها یک گروهی تلگرامی درست کردهاند که سر جمع پنج شش پیام بیشتر در آن نیست که این پیامها هم هیچ ربطی به هماهنگی و شفافیت ندارد. بگذارید که قضیه بلیت را مثال بزنم. ما طبق قاعده تعدادی سهمیه بلیط داریم و باید آن را دریافت کنیم. به ما میگویند این بلیتها باید از سایت رزرو شود!
البته این مشکل بلیت و نحوه تهیه آن برای اهالی رسانه نیز مشکلساز بوده است.
من با دبیرخانه تماس گرفتهام و میگویم بلیتهایمان را چگونه از سایت جشنواره دریافت کنم چرا که از من کد میخواهد! میگویند با آقای جودکی تماس بگیر. آقای جودکی در حال حاضر ریس تئاتر شهر است و قبلا مسئول سایت گیشه بوده است و قاعدتا بر اساس جایگاه فعلی، سرش شلوغ است و مشغول کارهای دیگر است. آیا برای تهیه بلیت جشنواره بنده باید با رییس تئاتر شهر تماس بگیرم تا ایشان مرا راهنمایی کند و سپس بر اساس توضیحاتشان وارد سایت شوم و در ادامه باقی کارها؟! یعنی جشنواره حتی بلد نیست مرا راهنمایی کند. حتی بلد نیست توضیحی پیرامون این قضیه در آن گروه تلگرامی توضیح بدهد.
و در ادامه چه کردید؟
در نهایت من وارد سایت جشنواره شدم تا بلیت تهیه کنم، دیدم تمام بلیتهای نمایش ما فروش رفته و اصطلاحا «سالدآوت» شده است. در ادامه هر کدام از دوستان و مدعوین که میخواستند بیانید و کار را ببیند به آنها گفتیم نیاید چون بلیتها تماما فروخته شده است! بعد که مخاطبان وارد سالن شدند، دیدیم برای سانس اول تنها بیست تماشاچی آمده. این تعداد مخاطب نیز افرادی بودند که خودمان در حد توان و بلیتهای مهمان دعوت کرده بودیم. البته چند نفری هم بلیت خریده بودند؛ در حالی که بر اساس سایت تمام بلیتها فروخته شده است. حال سوال این است که گیشه بر چه اساس تمام صندلیها را پلمپ کرده و آنها را فروخته شده به حساب آورده است؟! در نهایت اجرای اول را با سالن خالی رفتیم. برای اجرای دوم با دوستانمان تماس گرفتیم و گفتیم بیاید و خودتان را به سالن برسانید؛ چون مطلع شدیم سالن خالی است و همه بلیتها فروخته نشده است؛ بنابراین امکان حضور وجود دارد. سپس آنهایی که میتوانستند با موتور و دیگر وسائل نقلیه خودشان را به سالن رساندند و اجرای سانس دوم را دیدند.
در نهایت سانس دوم مخاطبان آمدند؟
بله در اجرای دوم سالن پر بود و فاجعه بعدی این بود که همزمان با اجرای دوم در بیرون تالار حافظ یک کار خیابانی در حال اجرا بود. یک کار خیابانی که آدمها با بلندگو حرف میزدند و موسیقی هم داشت. کل صدا توی سالن اجرای من بود. حالا خودتان قضاوت کنید که این همه بیبرنامگی چه آسیبهای روانی را به من و دیگر اعضای گروه وارد میکند.
درباره گروه نمایشتان هم توضیح دهید. آیا آنها همگی اهل شهرهای کردنشین هستند؟
همه اعضای گروه بچههای تهران هستند و کلا تمریناتمان در تهران بوده است. اصلا تمایل خودم این بود که نمایش ما از تهران در جشنواره حضور یابد. این موضوع برایم مهم بود که بگویم ما در کلانشهری زندگی میکنیم که پایتخت است و مملو از مهاجرانی است که زبانشان غیر زبان مرکز است! در این صورت، میخواستم بگویم من نیز به نوعی مهاجر هستم که میخواهم در دل یک زبان معیار، با زبان اقلیت تئاتر به صحنه ببرم و تجربه کنم. این موارد ایدههای آکادمیک است که در موقعیتی دیگر میشود پیرامونش صحبت کرد. اما دبیرخانه تصمیم دیگری میگیرد و اصلا فهمی از این ایده ندارد.
بله در جدول آمده که شما از شهر بیجار در جشنواره حضور یافتهاید؟ چرا؟
بله، آنها اسم کار من را به اسم محل تولدم زدهاند. چون میخواهند آمار آثار حضور یافته از شهرستانها را بالا ببرند. به همین سادگی و همین پوپولیست! در حالی که من در تهران با پلاتوی ساعتی دویست هزارتومان تمرین کردهام. من در تهران و با مشکلات نبودِ سالن مناسب تمرین کردهام. من در تهران و ویژگیهای آن تمرین کردهام و هیچ آدمی از شهرِ محل تولد من، اجرای من را ندیده است.
پیش از برگزاری جشنواره امسال صحبت بر سر افزایش تنخواه و کمکهزینهها بود. آیا طی این روزها و پیش از حضور به شما مبلغی به عنوان کمک هزینه داده شده؟
بله برای من سی میلیون تومان واریز کردهاند و نمیدانم چقدر دیگر واریز خواهند کرد.
معمولا انتخاب و اعطای سالن به گروهها نیز مشکلی است که همواره وجود داشته. با تالار حافظ که صحنه پهن و عریضی دارد برای اجرای نمایشتان مشکلی نداشتید؟
راستش من فیلم اجرا را که به دبیرخانه دادم به من گفتند سالن را بر اساس فیلم اثرتان تعیین خواهیم کرد. بعد دیدم به من سالن ناظرزاده ایرانشهر را دادهاند که قاب عکسی است! که گفتم شیوه اجرای من طوری است که سالن باید پلاتویی باشد و نه قاب عکسی. بعد در پاسخ گفتند نه دیگر جدول بسته شده و ما بر اساس دکور نمایشت اینجا را انتخاب کردهایم. یعنی کارشناس محترم این دبیرخانه حتی فرق بین کار پلاتوی و صحنهای را متوجه نیست و یا نمیخواهد باشد! یا شاید اصلا اهمیتی نمیدهد. چالشهایی را پشت سر گذاشتم تا در نهایت تالار حافظ را به ما دادند.
آیا پرداختن به نمایشهایی با زبان کردی در آینده برایتان رویهای جدی خواهد بود؟
بله این رویه برایم ادامه دار؛ چرا نباید چنین باشد. من آثاری را با زبان کردی روی صحنه میبرم و دیگران به زبانهای دیگر بپردازند. همه اینها تجربه است و باید باشد. ضمن اینکه چنین آثاری مخاطب هم دارند.
آیا نمایش «دوکانی کوژین» برای شما اثری تمام شده است؟
خیر اینطور نیست میخواهم آن را به زودی در تهران روی صحنه ببرم. این اتفاق رخ خواهد داد و در صورت مشخص زمان و مکان اجرا، خبر آن را منتشر خواهم کرد. اتفاقا میخواهم مخاطبان غیرکرد بیاید و نمایش را ببیند و میخواهم به این واسطه تجربه خود را کامل کنم.
گفتگو: وحید خانهساز