قصه «تاکسیدرمی» حول محور عبدالرضا پهلوی برادر ناتنی محمدرضا پهلوی و علاقه مندی او به شکار می گردد. در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش خاندان پهلوی برای فرار از ایران، عبدالرضا در موقعیتی برای شکار گوزن زرد ایرانی قرار می گیرد تا بتواند در ازای معامله با این گونه در حال انقراض، پناهندگی اسرائیل را بگیرد.
قصه در خلق موقعیت های کمیک، چنان اغراق آمیز و گل درشت ظاهر می شود که بیش از اینکه مخاطب را بخنداند، او را به پوزخند وامی دارد. موقعیت های فانتزی فیلم، تقلید آماتوری از نمونه های موفق هالیوودی بوده و پرداخت شخصیت هایی که تیپ سازی شده اند نیز کلیشه ای است.
مجید صالحی در نقش عبدالرضا و حسن معجونی و هادی کاظمی در نقش دو مامور موساد که قرار است سه نفری، گوزن زرد ایرانی را شکار کنند، ترکیب خوبی برای خلق موقعیت های کمدی در این فیلم در نیامده اند و فیلمنامه آنقدر در شکل گیری این موقعیت ها و پرداخت شخصیت ها، فقیر و لاغر است که هادی کاظمی مجبور می شود از اکت های نقش بابا شاه (سریال قهوه تلخ) در بازی اش خرج کند تا بتواند مخاطب را بخنداند.
حتی تلاش فیلمساز برای خلق موقعیت های کمیک با توسل به چهره های اینستاگرامی مثل جواد خواجوی و شوخی هایی که با علیرضا مسعودی با لهجه مشهدی دارند، به وصله نچسبی در فیلم تبدیل شده است.
فیلم چنان در بیان مفهومی که قرار است منتقل کند، مستقیم گویی با صدای بلند دارد که محتوای سفارشی آن، عیان می شود. کارگردان جوان فیلم که از اعضای باشگاه فیلم سوره است، علاقه برادر شاه به شکار را در زمان پیروزی انقلاب اسلامی، دستمایه یک داستان تخیلی قرار داده است تا موضوعاتی مانند بی کفایتی رژیم شاهنشاهی در مردم داری، جاسوسی اسرائیل در ایران، خیانت صهیونیسم ها به خاندان پهلوی را در ازای خوش خدمتی شان و اهمیت حفاظت از گونه های در حال انقراض را نشان دهد اما بیان این مفاهیم، زبان سینمایی ندارد. آنقدر زبان فیلم در بیان مفاهیمش الکن است که فیلمساز یک شخصیت خیالی (با بازی فرزین محدث) را برای یادآوری پیام های اخلاقی به عبدالرضا در فیلم می گنجاند!
بههرحال محمد پایدار در اولین قدم فیلم سازی اش در گرفتن سرمایه از سازمان سینمایی سوره حوزه هنری برای ساخت اثرش، موفق بوده است و با وجود بازیگران چهره، طراحی صحنه و لباس سنگین و لوکشین های متعدد فیلم، به نظر می رسد که با اثری ارزان قیمت روبرو نیستیم. اگرچه فیلم های ارگانی که معمولا پرهزینه ساخته می شوند ولی در اکران عمومی، پول تبلیغاتشان را هم در نمی آوردند و چنین سرنوشتی برای «تاکسیدرمی» هم محتمل است.
به نظر می رسد که سرمایه گذاری این ارگانها روی فیلم های کمدی هم جواب ندهد و با وجود اینکه کمدی ها، صدرنشین جدول فروش در گیشه هستند اما مردم برای تماشای فیلمی در این ژانر پول می دهند که آنها را بخنداند، نکته ای که گویا سازندگان «تاکسیدرمی» در زمان ساخت فیلم، آن را فراموش کرده اند چون نگران میزان فروش فیلم و بازگشت سرمایه شان نیستند.