شناسهٔ خبر: 71289556 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

درباره فیلمی که توجهات را در این دوره از جشنواره فجر به خود جلب کرد/ بچه دوست داشتنی مردم

اگر مهمترین کارکرد سینما را سرگرمی و رویاپردازی بدانیم، فیلم «بچه مردم» سینماست؛ فیلمی که قصه گویی را بلد است و می تواند احساسات مخاطب را بی آنکه آزارش دهد، درگیر کند.

صاحب‌خبر -

فیلم «بچه مردم» اولین فیلم سینمایی محمود کریمی است که قصه فیلمش را از سرگذشت شهدای بهزیستی وام گرفته و ایده آن متعلق به یوسف اصلانی، مدیر موسسه خیریه بهشت امام رضا (ع) است مرکزی که بچه های بی سرپرست و بدسرپرست را نگهداری می کند.

محمود کریمی پیش از اینکه وارد جهان سینمای داستانی شود، مستندهای پشت صحنه و آیتم های جذاب برنامه «خندوانه» را می ساخت و جهان فانتزی را به خوبی می شناسد. او در اولین گام فیلمسازی اش، جسورانه عمل کرده و وارد ژانر فانتزی شده است. آبشخور قصه او اگرچه از واقعیت سرچشمه می گیرد اما پرداخت آن در جهان خلاقانه خیال پردازی سیر می کند.

فیلم «بچه مردم» ایده جدید و پرداختی فانتزی دارد که روایتش را جذاب و دیدنی کرده است و حتما تجربه سالها مستند سازی به محمود کریمی کمک کرده که دنبال ایده ای واقعی برود و نسبت به آن دغدغه‌مند باشد. قصه فیلم درباره ماجرای بچه‌ ای است که در سال 43 در فروشگاه فردوسی خیابان علاالدوله تهران رها شده و بعد در پرورشگاه بزرگ می‌ شود. یکبار خانواده‌ای او را به فرزندی می ‌پذیرند اما این خوشبختی ادامه ‌دار نیست و ابوالفضل دوباره به پرورشگاه بازگردانده می ‌شود. این قصه دو خطی در سکانس‌های ابتدایی فیلم با ریتم تند و در قالب تصاویری با نریشن صدای خود شخصیت ابوالفضل، به عنوان مقدمه روایت می ‌شود و بعد وارد داستان اصلی می ‌شویم؛ داستان اصلی زندگی این پسر نوجوان پس از خروج از پرورشگاه به همراه سه دوست دیگرش است که هر کدام پی زندگی خود می ‌روند.

فضای فیلم در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ می گذرد اما قصه آن درباره چهار پسر پرورشگاهی است که در سالهای نوجوانی به دنبال هویت گمشده و واقعی خود می گردند.

اگرچه «بچه مردم» تلاشی برای گفتن حرفهای قلمبه سلمبه ندارد اما اتفاقا در جهان خود بسنده اش، حرفهای مهمی درباره هویت یابی، عشق، وطن و خانواده می زند.

* بازآفرینی خاطرات نوستالژیک دهه شصت

فیلم، قصه ای واقعی با روایتی فانتزی دارد. نماهای فیلم و قاب بندی ها در جهان اثر به درستی گرفته شده اند. فیلمساز حواسش است که صحنه های رمانیتیک و تراژیک هم از این جهان خارج نشوند به طوریکه مفهوم و ساختار به خدمت متقابل هم درآمده اند.

نریشن فیلم که راوی آن ابوالفضل، قهرمان اصلی قصه است به کمک فیلمنامه آمده اما قرار نیست که باگ‌ های فیلمنامه را پر کند در واقع نریشن روی فیلم «بچه مردم» نه تنها توی ذوق نمی ‌زند که جاهایی به نجات ریتم فیلم می ‌آید و در کنار آن، کاراکترها را به خوبی و با دقت و بامزگی معرفی می ‌کند.

فضای نوستالژیک قصه که در اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت می گذرد، گرم و دلنشین است و بسیاری از صحنه های فیلم، خاطرات آن دوران را برای مخاطب ایرانی بازآفرینی می کند.

فیلمنامه اثر، چفت و بست دار است و به جز پایان بندی که می توانست به شکل غافلگیرکننده تری، قصه را جمع کند، قالب درستی را برای روایتی واقعی برگزیده است. همچنین فراز و فرودهای قصه باعث می شود که مخاطب قصه را دنبال کند و فیلم بیشتر از اینکه حرف بزند، نشان می دهد. قاب ها و نماها چنان خوش رنگ و لعاب هستند که چشم بیننده را خسته نمی کنند و تنوع زیاد لوکشین ها و تعدد بازیگران هم باعث می شود که فیلم در دام رخوت نیفتند. فیلم مثل راوی اصلی قصه، چالاک و پرهیجان است. قصه های فرعی و ماجراهای پشت سرهم، فیلم را از ریتم نمی اندازد و قهرمان داستان را در موقعیت های جدیدی قرار می دهد. خرده روایت های هر کدام از سه شخصیت نوجوان دیگر که در مسیر قصه اصلی ابوالفضل روایت می شوند، ریتم را بالا نگه می دارد مثل دونده استقامتی که می داند با یک تمپوی درست در ضربآهنگ دویدنش می تواند به خط پایان برسد.

«بچه مردم»؛ فیلمی که توجهات را به خود جلب کرده است

* بازی هایی یکدست و روان

با وجود اینکه میزانسن‌ها و اکت‌های فانتزی در فیلم بیشتر از بازی ها به چشم می آیند اما گرفتن بازی یکدست از بازیگران چهره و شناخته شده ای همچون گوهر خیراندیش، رضا کیانیان، بهروز شعیبی، حسن معجونی و واله داوودنژاد در کنار چهار بازیگر نوجوان و گمنام فیلم یعنی مهبد جهان ‌نوش، احسان احمدی، فرزین فلسفین و ایلیا یعقوبی، یکی از امتیازات «بچه مردم» است.

بازی ها با توجه به تیپ سازی هایی که شده؛ به اندازه، کافی و در خدمت روایت هستند. تعدد بازیگران هم ضربه ای به یکدستی بازی ها نزده است. گوهرخیراندیش که از نیمه دوم فیلم با کاراکتر «مامان مهین: به داستان اضافه می شود، بازی تحسین برانگیزی دارد و مهبد جهان نوش، بازیگر خوش آتیه سینمای ایران هم به خوبی توانسته است از پس موقعیت های سخت و چالش برانگیز مواجهه با «ابوالفضل» و «مامان مهین» برآید. کارگردان آنقدر مسلط به قصه اش است که می داند از هر بازیگری چقدر و چطور بازی بگیرد، حتی بازی کوتاه رضا کیانیان هم از نقش های بیادماندنی در فیلم است.

بار اصلی درام اما بر دوش بازیگر نوجوان فیلم مهبد جهان نوش در نقش ابوالفضل است. او که سابقه بازی در چند فیلم کوتاه را داشته، انتخاب درستی برای ایفای این نقش است. ویژگی های ظاهری او در بسیاری از موقعیت ها به مدد نقش آفرینی اش آمده است مثلا صحنه ای که واله داوودنژاد در نقش مادر او به دنبال نشانه ای از پسر گمشده اش است، نمای دوربین که از بالا قامت نحیف و لاغر پسر را نشان می دهد، صحنه ای تکان دهنده را به تصویر می کشد. کارگردان می توانست با اغراق بیشتر، در آن صحنه اشک مخاطب را دربیاورد ولی چنین صحنه ای بیش از اینکه احساسات مخاطب را تحریک کند، او را با نمایی متفاوت از مواجهه ای کلیشه ای روبرو کرد. چنین نماهای مفهومی و تامل برانگیز به کرات در فیلم دیده می شود، صحنه ای که ابوالفضل با لباس و کوله منوچهر در اتاق نگهداری نوزادان بخش زایشگاه بیمارستان از غم فراق دوستش زار می زند یا جایی که قصه مادرش را می فهمد و در اتاقک کوچک تلفنخانه، روی زمین در خود می پیچد.

محمود کریمی در اولین قدم فیلمسازی اش، توانایی و هنرش در کارگردانی را به رخ کشیده و نشان داده است که چطور می تواند قصه و بازی ها را با یک کارگردانی درست به دست بگیرد و شاید در اولین قدم فیلمسازی اش با فیلم سرحال «بچه مردم» سیمرغ بهترین کارگردانی جشنواره فیلم فجر امسال را به خانه ببرد.

* کارگردانی جسورانه

اگرچه قصه فیلم، ساده و خطی با فلش بک هایی به گذشته است اما تدوین به جا باعث شده که فیلم از پیچیدگی و تعلیق خوبی برخوردار باشد.

استفاده از بستر تاریخی و روایت قصه در روزهای اول پیروزی انقلاب که هر کسی ساز سیاسی و اعتقادی خودش را می ‌زند، به فانتزی و البته جذابیت قصه بسیار کمک کرده و لباس‌ ها، تصمیم‌ گیری‌ ها و حتی میتینگ های سیاسی به شکلی پر از موقعیت ‌های کمدی و فانتزی منجر شده است. ماجرای فیلم با نزدیک شدن به سال 59، اشغال سفارت آمریکا در تهران، دستگیری توده‌ ای ‌ها و بعد زمزمه‌ های جنگ، فاز قصه تغییر پیدا می ‌کند و فیلم کمی از رنگ و لعاب‌ و ریتم تند اولیه فاصله می ‌گیرد اما ریتم آنقدر کند نمی شود که مخاطب را از پیگیری دنباله فیلم دلسرد کرد.

ماجراهایی که باعث می شود تا ابوالفضل به جنگ برود و روایتی که فیلمساز از فضای جبهه و موقعیت جنگ دارد، داستان را از روایت فانتزی خودش خارج نکرده است. حتی تصویری که از جنگ در جهان خودبسنده فیلم وجود دارد، آنقدر بامزه و متفاوت است که شوخی فیلمساز با تلخ ترین اتفاق بشری یعنی جنگ، مخاطب را اذیت نمی کند و آن را به سخره نمی گیرد.

کارگردان چنان به جهان پر از خیال نوجوانانه نزدیک شده است که مفاهیمی مانند هویت یابی، رفاقت، خانواده، عاشقی، جنگ و مرگ را از دریچه کودکی که در مرز ورود به جهان بزرگسالانه قرار دارد، روایت می کند و این جهان منجر به بازتعریف این مفاهیم مهم در ذهن مخاطب می شود.

«بچه مردم» فیلمی روان، خوش ریتم، خوش ساخت و سرگرم کننده ای است که مفاهیم مهمی را در خود گنجانده است. حتی پایان بندی فیلم که می توانست بهتر تمام شود و اقتضائات بستر واقعی ماجرا، آن را به چنین سمتی برد به قواره کلی اثر می آید. در مجموع می‌توان «بچه مردم» را اتفاق متفاوتی در سینمای ایران دانست که با یک کارگردانی جسورانه راهگشای ژانر تازه نفس فانتزی در آثار داخلی خواهد شد.