به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا، تحریمهای اقتصادی ممکن است در نگاه دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، در مقایسه با تعرفهها در اولویت نباشند، اما همچنان یکی از ابزارهای کارآمد و اثباتشده در زرادخانه ژئوپلیتیکی واشنگتن بوده و خواهند بود. مجله آمریکایی فارن پالسی در گزارشی مینویسد: کتاب «گلوگاهها: قدرت آمریکا در عصر جنگ اقتصادی» مجموعهای است که مساله تحریم و کارآمدی آن را در سلطه مالی و اقتصادی مدرن ایالات متحده بررسی میکند و شاید حتی آن را یکی از دلایل اصلی افول همین سلطه بداند. کتاب گلوگاهها، نوشته «ادوارد فیشمن»، که پیشتر یکی از مقامات ارشد آمریکا در حوزه تحریمهای وزارت امور خارجه ایالات متحده بوده است، نقاط اشتراک زیادی با سایر آثار اخیر در این زمینه دارد، اما در عین حال ویژگیهای متمایزکننده خود را نیز دارد.
کتاب تنبیه پوتین نوشته «استفانی بیکر» نیز به بررسی برخی از روایتهای جزئی و دقیق درباره کارزار بیسابقه اقتصادی ایالات متحده و غرب علیه روسیه پس از حمله تمامعیار این کشور به اوکراین پرداخته است. در همین حال، کتاب «امپراتوری زیرزمینی» نوشته «هنری فارل و آبراهام نیومن»، تصویری شفاف از شبکههای فناوری و مالی ارائه میدهد که گلوگاههای اقتصاد جهانی را شکل میدهند، همان عواملی که قدرت تحریمهای ایالات متحده را بهشدت تقویت کرده و الهامبخش عنوان کتاب فیشمن شدهاند.
این گلوگاهها شامل سلطه دلار آمریکا، بانکهای نیویورک و حسابهای کارگزاریای میشود که تقریباً تمامی تراکنشهای دلاری از طریق آنها انجام میگیرد و همچنین سیستمهای پرداخت و پلتفرمهای پیامرسانی بانکی را نیز در برمیگیرد. در دنیایی که تحت سلطه دلار است، افرادی که جریان دلار را کنترل میکنند، قدرتمندترین بازیگران محسوب میشوند.
نقطه قوت کتاب «گلوگاهها: قدرت آمریکا در عصر جنگ اقتصادی» در این است که تمام این موضوعات را در کنار هم قرار داده و توضیح میدهد که ایالات متحده چگونه به این قدرت عظیم برای مجازات افراد یا نهادی در هر نقطه از جهان دست یافته و چگونه استفاده از این قدرت را آموخته و حتی در برخی موارد از آن سوءاستفاده کرده است. این کتاب، روایتی جذاب از دو دهه جنگ اقتصادی را از زبان فردی ارائه میدهد که خود در این حوزه فعالیت داشته و بهخوبی با سازوکارهای آن آشناست.
آنچه واقعیت دارد، تغییری تدریجی در میان کشورهایی نظیر چین، ایران و روسیه است که در تلاشاند از گلوگاههای مالی که قدرت دلار و کارایی تحریمهای آمریکا را تقویت میکنند عبور کنند. این کتاب ممکن است مانند اثر بیکر، داستانهای جنجالی درباره الیگارشها و کشتیهای تفریحی نداشته باشد یا مانند کتاب فارل و نیومن، بهصورت موشکافانه سیستم مالی در پس این تحریمها را بررسی نکند، اما برای خوانندهای که به دنبال راهنمایی روشن درباره چگونگی شکلگیری این قدرت و مسیر پیش روی آن است اثری ارزشمند و بیبدیل بهشمار میآید.
در گذشتههای دور و حتی در قرنهای اخیر، رقابتهای ژئوپلیتیکی اغلب تحت تأثیر گلوگاههای جغرافیایی قرار داشتند. برای نمونه، جاهطلبیهای آلمان در دوره ویلهلم در زمینه توسعه یک نیروی دریایی قدرتمند، با محدودیتهای ناشی از خروجی تحت کنترل بریتانیا از دریای بالتیک مواجه شد. این چالش موجب شد که در اواخر قرن نوزدهم، کانال کیل ساخته شود تا این گلوگاه دور زده شود و البته همین اقدام، رقابت تسلیحاتی آلمان و بریتانیا را تشدید کرد. چین نیز به دلیل وابستگی تاریخی خود به تنگه مالاکا، همواره به فکر ساخت کانالی در شبهجزیره مالایا بوده است.
البته این گلوگاههای فیزیکی همچنان اهمیت دارند؛ برای مثال، وسواس دونالد ترامپ نسبت به کانال پاناما یا «تأثیر نامتناسب حوثیها» بر حملونقل دریایی در آبهای یمن، نشاندهنده نقش این عوامل است. اما در اقتصاد جهانی پس از جنگ سرد، که همه چیز مادیتر و بههمپیوستهتر شده است، گلوگاههای مالی به مراکز قدرت واقعی تبدیل شدند.
کتاب گلوگاهها دو بینش کلیدی را مطرح میکند:
نخست، طراحان تحریمهای ایالات متحده در دهههای اخیر همواره راههایی برای استفاده از سلطه اقتصادی و مالی واشنگتن پیدا کردهاند، حتی در مواردی که در ابتدا غیرممکن، غیرعملی یا نادرست به نظر میرسید. فیشمن در کتاب خود به نمونهای شاخص از این روند اشاره میکند: «کارزار تحریمی گستردهای که در دهه ۲۰۰۰ علیه ایران استفاده شد». در آن زمان، جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، معتقد بود که واشنگتن دیگر توان تأثیرگذاری بر تهران را ندارد، زیرا «خود را از نفوذ بر ایران محدود کرده است». اما در کمتر از یک دهه، مجموعهای از تحریمهای گسترده، صنعت نفت ایران را تضعیف کرد.
نمونه دیگر، تحریمهای اخیر علیه مسکو است، در آغاز جنگ اوکراین، نگرانی از پیامدهای تحریم بخش انرژی روسیه، واکنش واشنگتن را محدود کرده بود. اما در ادامه، ایالات متحده با اعمال تدریجی تحریمهای پیچیدهتر و سختتر، منابع مالی اصلی کرملین را هدف قرار داد. در روزهای پایانی ریاستجمهوری جو بایدن، دو شرکت بزرگ انرژی روسیه مشمول تحریمهای گستردهای شدند که با وجود فشار سنگین بر اقتصاد روسیه، هزینهای ناچیز برای اقتصاد آمریکا در پی داشت و در نهایت، منتقدان این سیاست را ساکت کرد.
دوم، منتقدانی که نسبت به سوءاستفاده از قدرت تحریمهای آمریکا هشدار داده بودند، ممکن است حق داشته باشند. فیشمن اشاره میکند که «رابرت روبین»، وزیر خزانهداری دولت بیل کلینتون، هشدار داده بود که استفاده از دلار به عنوان یک سلاح، میتواند موقعیت مرکزی این ارز را تضعیف کند.
«جک لو»، وزیر خزانهداری دولت باراک اوباما، با وجود نقش داشتن در گسترش تحریمهای آمریکا علیه ایران و روسیه، در زمان ترک سمت خود هشدار داد که استفاده بیش از حد از تحریمها، بزرگترین خطر برای سلطه مالی ایالات متحده است. او بهسادگی استدلال میکرد: هرچه آمریکا بیشتر از جایگاه مسلط خود در نظام مالی جهانی سوءاستفاده کند، کشورهای هدف بیشتر به دنبال راههای جایگزین خواهند رفت. به همان اندازه که جنگ اقتصادی آمریکا موفقیتآمیز بوده، نتوانسته اهداف استراتژیک گستردهتری را محقق کند و همزمان، بذر زوال خود را نیز کاشته است. ایران بیش از هر زمان دیگری برنامه هستهای خود را توسعه داده و روسیه همچنان به جنگ خود در اوکراین ادامه میدهد.
«جک لو»، وزیر خزانهداری دولت باراک اوباما، با وجود نقش داشتن در گسترش تحریمهای آمریکا علیه ایران و روسیه، در زمان ترک سمت خود هشدار داد که استفاده بیش از حد از تحریمها، بزرگترین خطر برای سلطه مالی ایالات متحده است. در حال حاضر، نگرانیها درباره سقوط سلطه دلار ممکن است اغراقآمیز به نظر برسد، فارغ از تهدیدهای ترامپ مبنی بر تلاش کشورهای عضو بریکس برای ایجاد ارزی جایگزین آنچه واقعیت دارد، تغییری تدریجی در میان کشورهایی نظیر چین، ایران و روسیه است که در تلاشاند از گلوگاههای مالی که قدرت دلار و کارایی تحریمهای آمریکا را تقویت میکنند عبور کنند. برای نمونه چین سعی دارد خاورمیانه را از اتکا به «پترودلار» دور کرده و به سمت «پترو یوان» سوق دهد و این تلاشها تا حدی به توسعه فناوریهایی برای سیستمهای پرداخت جایگزین وابسته است که بهطور کامل والاستریت را دور میزنند. روسیه نیز نظامهای مالی مستقلی ایجاد کرده که اثرگذاری برخی تحریمهای مالی غرب را کاهش دادهاند.
با وجود اینکه چین، ایران، روسیه و حتی فرانسه و آلمان هنوز نتوانستهاند به صورت کامل از سلطه دلار رها شوند، این کشورها در برخی معاملات مرزی از ارزهای ملی خود استفاده میکنند، برخی از سیستمهای پرداخت جایگزین را به کار گرفتهاند و تعدادی بانک دارند که از نظام مالی غرب جدا شدهاند. این تغییرات در حال حاضر تنها شکافهای کوچکی به نظر میرسند، اما بهتدریج گستردهتر خواهند شد. مسیری که زمانی شاهراه تجارت، بازرگانی و مالی بینالمللی بود، بهمرور تکهتکه و دوپاره خواهد شد.
جهان اکنون میان سه گزینه قرار دارد: وابستگی اقتصادی، امنیت اقتصادی و رقابت ژئوپلیتیکی. این همان چیزی است که فیشمن آن را «سهگانهی ناممکن» مینامد. با افزایش سیاستهای محدودکننده تجارت به دلایل امنیت ملی و ورود به عصر جدیدی از رقابت ژئوپلیتیکی، یکی از این مؤلفهها باید قربانی شود و آن، همان اقتصاد جهانی بههمپیوستهای است که در سه دهه اخیر موتور رشد اقتصادی جهان بوده است. خطر اصلی این است که با یافتن راههایی برای دور زدن این گلوگاهها چه این فرآیند چند سال طول بکشد، چه چند دهه، جذابیت و کارایی جنگ اقتصادی کاهش خواهد یافت و جای خود را به نوع دیگری از جنگ خواهد داد، جنگی قدیمیتر و پرهزینهتر. فیشمن در پایان نتیجهگیری میکند: «روزی، عصر جنگ اقتصادی به پایان خواهد رسید، اما شاید وقتی از بین رفت، دلتنگ آن شویم.»