به گزارش خبرگزاری ایمنا از قم، انقلاب اسلامی ایران در بهمن سال ۱۳۵۷ نشئت گرفته از بطن جامعه آن زمان بود و ریشه در عقاید دینی و ملی میلیونها ایرانی داشت.
در این میان نقش بیبدیل مردم شهر قم را نمیتوان نادیده گرفت، چراکه قم از شروع نهضت و خیزشهای مردمی در سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ جایگاه حقیقی خود در عرصه مقابله با ظلم و بیداد و مخالفت با استکبار و استبداد را به همگان نشان داد.
با حضور حضرت امام خمینی (ره) در این شهر نگاه مردم مسلمان و آزاده سراسر کشور به بیت ایشان در قم بود تا هر دستور، سخنرانی یا کلامی از آن خارج شود به منزله روشنایی راه و آینده آنها قرار گیرد.
تنها مدتی پس از برنامه دستگاه طاغوتی برای رسمی کردن لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱، نخستین اعتراضات نسبت به مفاد این لایحه از دل قم آغاز شد.
آیات عظام از جمله روحالله خمینی، محمدرضا گلپایگانی، سید محمدهادی میلانی و چند تن دیگر سیل نامهها و تلگرافها را به تهران و دستگاه حاکمیت جاری کردند تا نشان دهند طرحهای آمریکایی-اسرائیلی برخلاف سایر ممالک جهان، جایی در این کشور نخواهد داشت.
امام خمینی در ۱۵ آبان همان سال در دو تلگراف جداگانه به محمدرضا پهلوی و اسدالله علم ضمن انتقاد شدید از نخستوزیر، درباره لغو نشدن انجمنهای ایالتی و ولایتی توسط علم و بیتوجهی او به تلگرافهای مراجع در اینباره هشدارهایی جدی داد، همچنین در نامههای جداگانه به علمای شهرها خواستار صدور اعلامیه آنها علیه دولت شد.
به دنبال انتشار عمومی این تلگرافها بازاریان و اصناف با صدور اعلامیه از این اقدام حمایت داشتند تا در نهایت پس از سخنرانیها و تلگرافهای امام خمینی و مراجع تقلید و حمایتهای گروههای مختلف مردم از آنها، شاه پهلوی و دولت عقبنشینی کردند.
پس از آن، موضوع همه پرسی انقلاب سفید که طرحی از جانب دولت آمریکا برای حفظ نظام مطبوع خود در ایران بود مطرح گشت و مجدد مخالفتها ابتدا از قم و سپس از سایر شهرها آغاز گشت.
امامخمینی (ره) در پایان دی ۱۳۴۱، در جمع علمای حوزه علمیه قم، با بیان ارتباط اجرای برنامه اصلاحی محمدرضا پهلوی با ادامه حیات سلطنت وی، در مورد برگزاری همه پرسی هشدار داد و ضمن متفاوتخواندن موضوع لوایح ششگانه با غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی، این همهپرسی را توطئه حسابشدهای دانست که با ورود شخص پهلوی علیه اسلام و استقلال ملت ایران، برنامهریزی شده است و نباید مانند تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی انتظار عقبنشینی دولت را داشت؛ زیرا در صورت عقبنشینی، به قیمت نابودی سلطنت پهلوی تمام خواهد شد. دستگاه تبلیغاتی پهلوی که برای برگزاری همه پرسی انقلاب سفید و لوایح ششگانه سخت در تلاش بود، برنامه ریزی برای سفر محمدرضا به قم در تاریخ ۴ بهمن را انجام داده بود.
امام خمینی و مراجع عظام قم به دلیل استبداد و زیرپا گذاشتن اصول قانونی کشور توسط شاه پهلوی عید نوروز سال ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کردند. روشنگریهای مراجع دینی قم همچنان ادامه داشت و طیفهای مختلف مردم قم هریک پیام رسان این روشنگریها و حق گویی ها بودند مردم شهر خون و قیام در دوم فروردین سال ۴۲ که همزمان با سالروز شهادت امام جعفرصادق (ع) بود، در کنار یکدیگر و روحانیت مشغول عزاداری در مدرسه فیضیه بودند که با حمله وحشیانه مزدوران رژیم روبهرو شدند.
سفری که هدف آن تقسیم اسناد مالکیت زارعان به نمایندگان آنان بود تا اقدامات اصلاحی شاه را عین عدالت اجتماعی نشان داده و با حمله به مخالفان مذهبی و ملی آنان را مرتجعان سیاه و افراد بدنیت و بدون درک معرفی کند.
مردم قم روز سوم بهمن یعنی یک روز پیش از سفر شاه دست به تظاهرات زدند تا در کنار روحانیت نقشه جدید استکبار برای ایران را آشکار کنند که همین تظاهرات موجب گشت تا روز بعد و پس از ورود محمدرضا به قم، میدان آستانه شاهد باشد که هیچ شهروند قمی حتی کارمندان ادارات دولتی نیز به استقبال شاه مملکت نیامدند.
او به شهری قدم گذاشت که مملو از دشمنانش بود و از شدت خشم و اضطراب از رفتن به حرم مطهر نیز منصرف گشت و سرافکنده این شهر مقدس را ترک کرد.
بر اساس پیشبینی امام خمینی حاکمیت به هر طریقی حتی زور سرنیزه انقلاب سفید را پایهریزی کرد. به همین دلیل امام خمینی و مراجع عظام قم به دلیل استبداد و زیرپا گذاشتن اصول قانونی کشور توسط شاه پهلوی، عید نوروز سال ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کردند.
روشنگریهای مراجع دینی قم همچنان ادامه داشت و طیفهای مختلف مردم قم هریک پیام رسان این روشنگریها و حق گویی ها بودند.
مردم شهر خون و قیام در دوم فروردین سال ۴۲ که همزمان با سالروز شهادت امام جعفرصادق (ع) بود، در کنار یکدیگر و روحانیت مشغول عزاداری در مدرسه فیضیه بودند که با حمله وحشیانه مزدوران رژیم رو به رو شدند.
کشتار فیضیه موجب خشم مردم و مراجع شد و همین موضوع شکل جدیدی از مخالفت با پهلوی را در سراسر کشور ایجاد کرد.
نزدیکی ماه محرم رژیم را نسبت به فعالیت هیئتهای عزاداری و روشنگری سخنرانان و وعاظ به واهمه انداخت. همین موجب شد تا برای کنترل فعالیت روحانیون، دولت با صدور اعلامیهای هرگونه تظاهرات و راهپیمایی در روزهای عزاداری را ممنوع اعلام کرد.
ساواک و شهربانی به خطیبان و وعاظ هشدار دادند در مورد شاه و اسرائیل صحبت نکنند و مدام به گوش مردم نخوانند که اسلام درخطر است.
امام خمینی در ۲۸ اردیبهشت و با ارسال پیامی با بیان اینکه «خطر امروز بر اسلام، کمتر از خطر بنیامیه نیست» از نوحهخوانان و سرایندگان اشعار مذهبی خواستند «در نوحههای سینهزنی، مصیبتهای وارده بر اسلام و مراکز فقه و دیانت و انصار شیعه» را بازگو کنند.
روز ۱۳ خرداد مصادف با عاشورای حسینی سال ۴۲، یک راهپیمایی بزرگ توسط هیئتهای موتلفه اسلامی در تهران ترتیب داده شد و مردم ضمن عزاداری، در انتقاد از عملکرد رژیم پهلوی، شعارهای سیاسی نیز سر دادند، اما اتفاق اصلی در قم رخ داد.
عصر همان روز امام خمینی (ره) در مدرسه فیضیه سخنرانی بسیار پرشوری انجام داد. ایشان ضمن مقایسه رژیم پهلوی با بنیامیه، ضدیت رژیم با اسلام و روابط پنهانی شاه با اسرائیل و بهائیان را افشا کرد.
امام خمینی در این سخنرانی شاه را با لفظ «بدبخت» مورد خطاب قرار دادند و فرمودند: «آقا! من به شما نصیحت میکنم، ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم؛ دست بردار از این کارها… یک قدری تفکر کن، یک قدری تأمل کن! یک قدری عواقب امور را ملاحظه بکن! یک قدری عبرت ببر! عبرت از پدرت ببر… آقا! این را به تو تزریق کردند که بگویند بهایی هستی، که من بگویم کافر است؛ بیرونت کنند. نکن اینطور، بدبخت! نکن اینطور» بعد از این سخنرانی تند امام خمینی، رژیم پهلوی در نیمه شب ۱۵ خرداد ایشان را دستگیر کرده و به باشگاه افسران در تهران انتقال داد.
حمله به بیت امام و تبعید ایشان کافی بود تا جرقه اصلی انقلاب اسلامی زده شود. مقابله با رژیم شاهنشاهی از شهر مقدس قم آغاز شد، اما با تبعید رهبر دینی و اعتقادی این جریان، شهرهای مختلف به این نهضت پیوستند. نامهها، سخنرانیها و اعلامیههای امام خمینی با وجود دوری از وطن رهبری انقلاب را برعهده داشت و سربازان این انقلاب که در گهوارهها بودند آرام آرام به عرصه مقابله با رژیم پا گذاشتند.
جوانان و نوجوانان در دهه ۵۰ و سالهای منتهی به انقلاب اسلامی هیچ هراسی به دل راه نمیداند و شجاعانه در مقابل سختترین سرکوبها مقاومت میکردند.
یکم آبان سال ۱۳۵۶ که امام خمینی در نجف حضور داشتند خبر آمد پسر ایشان سید مصطفی در ۴۷ سالگی در همین شهر به طور ناگهانی درگذشت اما پزشکان علت وفات او را مسمومیت دانستند و برای روشن شدن امر پیشنهاد کالبد شکافی دادند که امام با آن مخالفت کرد. ساواک و دولت عراق علت مرگ او را بروز سکتۀ قلبی اعلام کرد. با این حال گفته شد حکومت پهلوی و ساواک در مرگ او نقش داشتهاند.
مردم قم با شنیدن این خبر در مسجد اعظم جمع شدند که به نوشته ساواک این جمعیت به هزاران نفر رسید. چنین مجالسی با هدف وحدت و همبستگی طی روزهای بعد نیز ادامه داشت. با نزدیک شدن به سالگرد انقلاب سفید، روز ۱۷ دی ماه مقالهای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با هدف تخریب چهره امام خمینی و همچنین مرگ مشکوک سید مصطفی خمینی در روزنامه اطلاعات چاپ شد. از عصر همان روز تظاهرات و اعتراضات مردم قم نسبت به این مقاله توهینآمیز آغاز شد.
هجدهم و نوزدهم دی دروس حوزه علمیه قم تعطیل شد و طلاب و مردم قم اقدام به برگزاری تظاهرات کردند و رژیم که از این وضعیت سخت عصبانی بود دستور سرکوب شدید مردم را صادر کرد و در همین روز عدهای شهید و مجروح شدند. تجمعها در نوزدهم دی ماه ۱۳۵۶ شکل منسجمی به خود گرفت.
با تعطیل شدن بازار قم در حمایت از حوزه جمعیت زیادی در مسجد اعظم جمع شدند. حرکت به منازل آیات عظام میرزا هاشم آملی، علامه طباطبایی، نوری همدانی، مشکینی، وحید خراسانی و مکارم شیرازی در حمایت از امام راحل باعث تقویت روحیه انقلابی مردم شد. مراجع و علما با سخنرانیهای کوبنده شأن رژیم پلید پهلوی را آماج حملات خویش قرار دادند.
مردم همدوش با طلاب حوزههای علمیه در حالی که شعارهای تندی علیه دولت وقت میدادند، نمایندگی روزنامه اطلاعات و دفتر حزب رستاخیز را به آتش کشیدند. عصر ۱۹ دی ماه سال ۵۶، مأموران شهربانی و ساواک در یکی از میادین قم راه مردم را سد کردند و آنان را به گلوله بستند.
این واقعه دهها شهید برجای گذاشت، اما سایر شهرهای ایران ساکت نماندند و در گرامیداشت چهلم شهدای قم نیز دست به برگزاری تجمعات زدند. از جمله میتوان به تجمع مردم تبریز اشاره کرد. با سرکوب حرکت مردم تبریز گرامیداشت چهلمها ادامه یافت تا سراسر سال ۵۶ تبدیل به نهضتی ملی و ایمانی برای مقابله با حکومت سرکوبگر و فاسد پهلوی شود.
قیام ۱۹ دی مردم قم که برگرفته از سرکوب مدرسه فیضیه، عاشورای سال ۴۲ و قیام ۱۵ خرداد بود، نشان داد شهر قم با محوریت امام خمینی، مراجع دینی و مردم غیورش نقش مهمی در اتفاقات منتهی به انقلاب اسلامی داشت.
این نقش پررنگ و ماندگار پس از انقلاب، دشمنیهای منافقان و جنگ تحمیلی تا به امروز نیز ادامه داشته است و دارد تا پرچم حقیقی این نظام و این کشور به دستان مبارک صاحبالزمان داده شود.
به طور قطع و در آن روز مجاوران و خادمان فاطمه معصومه (س) در حرم اهل بیت (ع) جانفشانیهای مهمی در قیام منجی عالم بشریت خواهند داشت و تا آن روز این جهان شهر شیعه همچون نگینی در مرکز ایران اسلامی خواهد درخشید.