شناسهٔ خبر: 71274566 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

ذهن برنده دنبال ناجی نمیگردد

با سارا حاتمی، همان چهره مشهور فصل اول سریال زخم کاری و دارا حیایی، صاحب نقشی ماندگار در سریال ازسرنوشت گفت وگوی خودمانی داشتیم که خواندن صحبت هایشان برای جوانان عاشق دنیای جادویی سینما، خالی از لطف نیست.

صاحب‌خبر -

هرگاه سخن از سینما میشود، نام های مشهوری به ذهنمان می آید که تاریخ ساز هنر و فرهنگ کشور بوده اند. حال با گذشت سالیان، شخصیت های جدیدی را در این عرصه مشاهده میکنیم که هر چند جوان و کم تجربه، اما سرشار از امید و انگیزه هستند. جوانانی که شاید هنوز برخی آنها را به اسم اصلیشان نشناسند، اما نمیشود کسی سریال از سرنوشت و زخم کاری را دیده باشد و دو چهره جوان و موفق این دو سریال را به یاد نیاورد. با سارا حاتمی، همان چهره مشهور فصل اول سریال زخم کاری و دارا حیایی، صاحب نقشی ماندگار در سریال ازسرنوشت گفت وگوی خودمانی داشتیم که خواندن صحبت هایشان برای جوانان عاشق دنیای جادویی سینما، خالی از لطف نیست.

ذهن برنده دنبال ناجی نمیگردد پررمز و راز دهه هشتادی

چهره پررمز و راز دهه هشتادی که با سریال زخم کاری و در نقشی چالشی به نام مائده به شهرت رسید، از همان ابتدای کودکی به ایفای نقش در تئاتر و تلویزیون علاقه مند بوده است. طبق گفته های خودش، مادرش نقش چشمگیری در پیدا کردن استعداد نهادینه بازیگری در وی داشت و در واقع تحت حمایت های مادر، شرکت در کلاس های بازیگری را دنبال کرده است. سارا در ارتباط با چالش های بازیگری که در مسیرش وجود داشت نیز گفت: یکی از سخت ترین چالش هایی که من داشتم این بود که بتوانم نسبت به نقدهایی که از محیط بیرون میشنوم، مقاوم باشم و در اصل بتوانم از این نقدها برای پیشرفت بیشتر استفاده کنم. وقتی انتقادها را میخواندم یا میشنیدم، احساسات متفاوتی به من دست میداد اما این احساسات هیچگاه سبب ناامیدی من در این مسیر نشد. علاوه بر نقدها، یکی دیگر از چالش هایی که بسیار با آن مواجه میشوم و هنوز هم درگیرش هستم، تغییر چهره است. در سن و سال من چهره دائماً تغییر میکند و به همین خاطر در ایفای نقش هایی که برای این سن مناسب هستند، مشکلاتی ایجاد میشود که محدودیت های خاصی را برایم به همراه دارد.

ذهن برنده دنبال ناجی نمیگردد عشق و علاقه از رقابت مهمتر است

این بازیگر جوان که سیمرغ بلورین چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر را کسب کرده از ویژگی های شخصیتی خودش گفت و خود را در برابر رقابت در دنیای بازیگری اینطور توصیف کرد: زمانی که کاری را انجام میدهم، با تمام عشق و علاقه است. معتقدم اگر آدم کاری را از ابتدا با لذت و علاقه انجام دهد، سبب میشود از آن کار لذت ببرد و ناخودآگاه وارد رقابت هم می شود. ولی اگر در ابتدای انجام کاری، آدم صرفاً به رقابت فکر کند و با خودش بگوید چه کنم که پیروز شوم و مسائلی از این دست؛ سبب میشود در انجام آن کار عشق و علاقهای به سراغش نرود و از کاری هم که میکند لذت نبرد. من همیشه سعی داشته ام به رقابت فکر نکنم و مبنای خودم را بر اساس لذت بردن از کار بگذارم.

وی ادامه داد: فضای هنر و دنیای بازیگری، مسیری است که از نظر من باید هر روز در آن بیاموزیم. نباید از روزها بیتوجه و بدون اینکه برایمان دستاوردی داشته باشند، رد شویم. در واقع سختی بازیگری همین است که بتوانیم با یادگیری های مداوم، پیشرفت و خودمان را بهتر از روز قبل کنیم. با رعایت کردن این نکات است که میتوانیم مسیر را برای خودمان نگهداریم و بدرخشیم.

ذهن برنده دنبال ناجی نمیگردد از هدف دور نشویم!

شخصیت دهه هشتادی سینمای ایران، توصیه هایی هم به همسن وسالان جوان خود دارد و بیان کرد: ما جوانان نباید بگذاریم حرفهای دیگران روی مسیرمان و هدفمان اثر بگذارند. به همسن و سالان خودم نیز میگویم تصمیم واقعی خود را بدون هیچگونه ابهامی بگیرند و روی همان مسیر تمرکز کنند؛ نگذارند کسی یا حرفی آنها را از این مسیر منحرف کند؛ زیرا وقتی تصمیمی میگیریم، تمام عواقبش را پذیرفته ایم و نباید اجازه دهیم جو مثبت و منفی اطراف در این تصمیم اثرگذار باشد و بخواهد آن را تغییر دهد.

ذهن برنده دنبال ناجی نمیگردد خاطرهای دخترانه از جنس هدفمند بودن!

مائده سریال زخم کاری، سخنان خود را با یک خاطره از دوران نوجوانی به اتمام می رساند. وی گفت: در سال های گذشته، مقدار کمی از موهایم را کوتاه کردم و سپس پشیمان شدم و حتی بابت آن گریه هم میکردم. ولی وقتی نقش فیلم سینمایی کت چرمی به من پیشنهاد شد، گفتند باید موهایم را پسرانه بزنم! آنجا بود که بدون لحظه ای شک و ناراحتی این پیشنهاد را پذیرفتم و دیدم موضوع خاصی نیست که به خاطرش ناراحت شوم. این حس بسیار برای خودم جالب بود و تفاوت آن را فهمیدم که اگر آدم کاری را هدفمند انجام دهد چقدر حالش بهتر است. با اینکه عمل یکی بود، اما دو حس عجیب را تجربه کردم و فهمیدم چقدر هدفمند بودن میتواند روی حال و احوال افراد و حتی اتفاقاتی که پیرامونشان رخ میدهد اثر بگذارد. ما باید به اتفاقات اطرافمان در جهت پیشرفت نگاه کنیم.

ذهن برنده دنبال ناجی نمیگردد

ذهن برنده دنبال ناجی نمیگردد

نخستین تجربه جدی، همبازی بودن با پدر بود...

هرگاه نام دارا حیایی به میان می آید، تصوری که در ذهن شکل می گیرد این است که حتماً با پارتی پدرش و با نام امین حیایی مشهور شده است! ولی کمی بیشتر که با او همکلام شدیم، دیدیم باز هم نقش مادر در ورود او به عرصه بازیگری و دنیای هنر، پررنگ بوده است. دارا این اتفاق را اینطور توصیف میکند: پدرم اصلاً علاقهای به بازیگر شدن من نداشت و به همین دلیل هم هیچوقت از او هیچ کمکی نخواستم. روزی کاملاً اتفاقی برای فیلمی با مادرم تماس گرفتند و گفتند آیا پسرت علاقه ای بازیگری دارد؟ من هم رفتم مانند دیگران تست دادم. البته قبل از آن هم فیلم شعله ور را کار کردم و آن هم باز به اصرار کارگردان اثر بود؛ زیرا پدرم نقش اصلی بود و گفتند حتماً پسرش هم باید در فیلم بازی کند. حیایی ادامه داد: همین فیلم شعله ور چالشی ترین تجربه من بود؛ زیرا ۶ ماه در زاهدان بودیم و اتفاقات عجیبی افتاد. در آن منطقه از زاهدان که لاهور نام داشت، حدود ۵۰ سال برف نیامده بود و در هنگام فیلمبرداری، برف آنجا را هم دیدیم و در آن گیر کردیم! همچنین سکانس هایی بود که من باید در دریا شنا میکردم، غواصی نیز از دیگر چالش های ساخت آن فیلم بود. هر سکانسی که میگرفتیم و خوب میشد از آن لذت میبردم و هیچوقت نشد با خودم فکر کنم که این مسیر را عوض کنم یا دیگر ادامه ندهم.

ذهن برنده دنبال ناجی نمیگردد واقعاً گیر افتادم...

پسر خوش اخلاق سینمای ایران با اشاره به سابقه حضورش در سریال «از سرنوشت» یاد خاطره جالبی افتاد و گفت: سکانسی بود که من سرم در بین میله ها گیر میکند. آن لحظه اصلاً و ابداً ساختگی نبود و من وقتی سرم را بردم واقعاً گیر افتادم! البته که هیجان خودم هم مؤثر بود و پیش از آن اتفاق مدام چیزی در ذهنم میگفت چقدر جالب میشود اگر سرم گیر کند! در لحظه به ذهنم رسید حالا که صحنه اینقدر طبیعی است از آن استفاده کنم و قطع نکنیم. همین شد که دیالوگ ها را با کیسان دیباج ادامه دادیم و کات نکردیم، حتی کارگردان هم چیزی نگفت و سکانس را ادامه داد. برای خودم لحظه جالب و خاطره انگیزی رقم خورد.

ذهن برنده دنبال ناجی نمیگردد زیبایی زندگی در مبهم بودن است!

دارا حیایی در خصوص رقابت های دنیای بازیگری هم نظر جالبی داشت و بیان کرد: اگر به مسیر موفقیت به عنوان یک نرده بان نگاه کنیم، هر فردی نردهبان خاص خودش را دارد و نمیشود گفت کسی با تخریب فرد دیگری به جایگاهی میرسد. اعتقاد دارم هر فردی مسیر خودش را دارد، تخریب و رقابت مخرب هم وجود نخواهد نداشت؛ زیرا مسیرها یکی نیست و هیچ کس نمیتواند جای فرد دیگری را پر کند.

وی افزود: هر کس اگر از نرده بان خودش بالا برود به آن موفقیتی که مدنظرش است میرسد و نیازی نیست دیگری را بکوبد تا موفق شود. حال شاید بشود گفت نردهبان دنیای بازیگری کمی طولانی تر است و من به شخصه هنوز به آن چیزی که مدنظرم بوده، نرسیدهام. انتهای مسیر را هم نمیدانم که قرار است برایم چه چیزی باشد و به کجا برسم. زیرا اگر میدانستم، دیگر زندگی برایم قشنگ نبود و تلاش هم معنایی نداشت، ولی در کل یک بازیگر زمانی خوشحال میشود و حس میکند در مسیر موفقیت است که کارش و تلاشش چه در کشور خودش و چه در جهان دیده شود. این دیده شدن به معنای جایزه گرفتن و بعد بصری یک کار نیست، به معنای محبوبیت در میان مردم است که اگر آن را هم به همراه داشته باشد، همان آرمان و کمالی است که هر بازیگری آرزویش را دارد. جایزه اصلی هم از نظر من همین ماندگاری در یاد مردم است که لذت بخش تر است.

ذهن برنده دنبال ناجی نمیگردد پررو بودن نجاتم داد!

این بازیگر دهه هفتادی، راه حل خود را در برابر مشکلاتی که سر راهش قرار میگیرند چنین دانست: هرگاه با مشکلی رو به رو میشوم یا میبینم در کاری نقطه ضعف دارم، پررو بودن نجاتم میدهد! از رو نمیروم و خودم را در آن کار قوی میکنم. سعی میکنم مشکلات را به شکل یک نقطه ضعف نبینم و بیشتر به چشم یک چالش به آن توجه کنم که باید انجامش دهم و با آن روبه رو شوم. من از بازی کردن لذت میبرم و حتی مشکلات را هم بازیای میبینم که باید آن را بازی کنم، آنقدر ببازم تا سرانجام پیروز شوم.

وی افزود: اصلاً زندگی به معنای شکست خوردن و بلند شدن است. من نیز مشکلات زیادی داشتم و شکست های فراوانی را هم تجربه کردم. در بچگی زمین میخوردیم و بنابر غریزهای که داشتیم بلند میشدیم و ادامه میدادیم، این هم همان است و باید بلند شویم و مسیر را ادامه دهیم. نمیخواهم جملات کلیشه ای بگویم و الکی انگیزه دهم، زیرا انگیزهای وجود ندارد و ما طبق غریزه خودمان است که بلند میشویم و راه را ادامه میدهیم. حال در این مسیر، خیلی ها هنوز به غریزه خود پی نبرده اند و باید آن را پیدا کنند.

دارا حیایی با توصیه ای به همسالان خودش بیان کرد: توصیه ام به کسانی که در مسیرشان دچار مشکلاتی میشوند و فکر میکنند نمیتوانند ادامه دهند، ذهن برنده آن است که در زمان به وجود آمدن مشکلات، خودش را میبیند و دنبال ناجی نمیگردد. ضعف های خود را میشناسد و حتی کسی را هم مقصر مشکلاتش نمیداند. اگر با این تفکر که « من چه کاری میتوانم انجام دهم تا نبازم؟ » زندگی کند در آینده هم برنده است و پیشرفت میکند.

ذهن برنده دنبال ناجی نمیگردد صبر! یک کلمه!

دارا حیایی در میان حرف هایش نیز خبری از پخش یک سریال جدید با نام «یک سه هفت» داد که با پژمان بازغی همبازی است. بازغی نقش شهردار و حیایی نقش پسر وی را به عنوان نقش های اصلی در این سریال ایفا میکنند که به زودی در شبکه سه سیما پخش خواهد شد. وی اما در پایان حرفهای خود توصیه ای هم به همسن و سالانش داشت و توضیح داد: اگر کسی میخواهد به هدف خود برسد، حال این هدف هر چه که هست، باید در رسیدن به آن صبوری کند. شما هر چقدر هم که تلاش کنید، باز برخی مواقع فقط صبوری است که به داد آدم میرسد. برخی اوقات حتی تلاش هم ممکن است به نتیجه نرسد که در آن صورت هم باز باید صبر کرد. در دنیای بازیگری ولی امکان دارد شخصی خیلی هم پول خرج کند و کلاس های مختلفی هم برود، ولی حقیقت تلخ این است که قسمت بزرگی از این هدف، شانس و قسمت دیگری همان صبر است. من اعتقاد دارم خداوند برای هر فردی، ظرفیتی قرار داده است، حال اگر چیزی را میخواهی، باید ظرفیتت را هم بالاتر ببری. مثلاً از نظر روحی و جسمی و معنوی اگر به آن حد از ظرفیت برسی، قطعاً موفق میشوی.

خبرنگار: نیایش احمدی

برچسب‌ها: