اوقات فراغت فرصتی طلایی برای رشد و شکوفایی است. وقتی از تعهدات روزمره و فشارهای کاری رها میشویم، ذهنی آزاد و زمانی برای خود داریم تا بتوانیم، علاقهمندیهای خود را کشف کنیم، یعنی اوقات فراغت میتواند زمینه مناسب برای پرورش استعدادها و علایق نهفته درونمان باشد. همچنین میتوانیم مهارتهای جدید بیاموزیم، خلاقیت خود را شکوفا و روابط اجتماعی خود را تقویت کنیم، به خودمان فکر کنیم تا به آرامش بیشتری دست یابیم و انرژی بیشتری برای فعالیتهای بهتر دریافت کنیم. با بهرهمندی هوشمندانه از اوقات فراغت میتوانیم پویاتر شویم.
ایکنا در راستای رسالت آگاهیبخشی، بستههای آموزشی برای خانوادهها در رابطه با موضوع «اوقات فراغت» تهیه کرده است تا کودکان و نوجوانان به ویژه والدین آنها را با اوقات فراغت و چگونگی بهرهگیری از این فرصت طلایی برای پویایی آشنا کند.
رضا تبریزی، نویسنده و پژوهشگر حوزه اوقات فراغت کودک و نوجوان در این درسگفتارها به بیان نکاتی مهمی در موضوع یاد شده میپردازد. در قسمت هشتم از این مجموعه «ساماندهی و برنامهریزی اوقات فراغت» تبیین شده است که مشروح آن را در ادامه مشاهده میکنید.
در کشوری زندگی میکنیم که بحث اوقات فراغت عمدتاً با عنوان «پر کردن اوقات فراغت» مطرح میشود. این نگرش که زمان، به عنوان ارزشمندترین دارایی و یکی از بزرگترین نعمتهای الهی، صرفاً باید «پُر» شود، نادرست است و نیاز به اصلاح دارد. باید به اوقات فراغت و برنامهریزی برای زمان آزادی که در اختیار داریم، توجه ویژهای داشته باشیم و براساس توانمندیها، خواستهها و نیازهایمان برنامهریزی کنیم.
نمیتوانیم زمان کودک و نوجوان را صرفاً با فعالیتهای مختلف پر کنیم. در کشور ما، اوقات فراغت اغلب به فصل تابستان محدود شده است، در حالی که اوقات فراغت فقط به این فصل اختصاص ندارد. هر زمان که کودک و نوجوان از محل تحصیل به خانه بازمیگردند، اوقات فراغت آنها آغاز میشود. باید توجه کنیم که چگونه کودکان و نوجوانان را سرگرم میکنیم و خودمان نیز پس از بازگشت از کار، چگونه از زمان فراغتمان استفاده میکنیم. برنامهریزی صحیح برای استفاده بهینه از این زمان، امری ضروری است.
نکته مهم این است که برای کودکان و نوجوانان، باید برنامهریزی اوقات فراغت به گونهای طراحی شود که بهینهسازی زمان را دربر داشته باشد. اگر بچهها برنامهریزی و ایجاد عادتهای مثبت را بیاموزند، قطعاً در مسیر توسعه فردی، رشد عقلانی و شناخت خود گامهای مؤثری برخواهند داشت. متأسفانه در کشور ما، اوقات فراغت اغلب به کارگاهها و برنامههای تابستانی محدود میشود و گاهی علایق خودمان را به فرزندان تحمیل میکنیم. این مسئله باعث میشود که پس از مدتی، بچهها بیان کنند که به رشتههای ورزشی، هنری یا مهارتی که برایشان انتخاب شده، علاقهای نداشتهاند.
یکی از نکات کلیدی در برنامهریزی اوقات فراغت، شناسایی توانمندیهای کودکان است. اگر این برنامهریزی به درستی انجام شود، خانوادهها میتوانند بر استعدادیابی فرزندان خود تمرکز کنند. بسیاری از افراد معتقدند که استعدادیابی باید به مجموعههای دیگری واگذار شود، اما اگر والدین به تواناییها و فعالیتهای فرزندان خود اشراف داشته باشند، پس از مدتی میتوانند علایق و استعدادهای آنها را شناسایی کرده و جهتدهی مناسب انجام دهند.
هدف ما از طراحی و برنامهریزی اوقات فراغت، استفاده بهینه از زمان عمرمان است. اگر کودکان قبل از هفت سالگی با این موضوع آشنا شوند، بسیار بهتر است، چراکه شکلگیری شخصیت هر فرد در سنین بین سه تا شش سالگی اتفاق میافتد. دوره دبستان نیز میتواند نقش مهمی در ایجاد عادتهای مثبت و یادگیری سرگرمیهای سازنده داشته باشد.
در بسیاری از کشورهای پیشرفته مانند ژاپن، فرهنگ «ایکیگای» (راهنمای معنای زندگی) یا شادی همیشه سرگرم بودن بسیار مورد توجه است. مردم ژاپن به دلیل مشغول بودن و سرگرمیهای مداوم، عمر طولانیتری دارند. در حالی که در کشور ما، بسیاری از افراد پس از بازنشستگی یا در دوران سالمندی، نمیتوانند خود را سرگرم کنند، زیرا مهارتهای لازم را نیاموختهاند. این مسئله به دوران کودکی بازمیگردد. اگر از همان کودکی، برنامهریزی اوقات فراغت و توانمندسازی کودکان و نوجوانان را آغاز کنیم و خانوادهها را مجهز به مهارتهای لازم کنیم، قطعاً شرایط بهتری ایجاد خواهد شد.
در کشورهایی مانند کانادا، برنامههایی با عنوان «راهنمای زندگی فعال» اجرا میشود که بر فعالیتهای بدنی و اجتماعی تأکید دارد. ما نیز باید به دنبال برنامههایی باشیم که افراد را به فعالیت وادار کرده و از خانهنشینی دور کنند. برای مثال، در سال ۲۰۰۶ و در جریان جام جهانی آلمان، برای تماشای بازیهای فوتبال، به مردم توصیه میشد به رستورانها بروند یا از فضاهای عمومی مانند بیلبوردهای بزرگ استفاده کنند. هدف این بود که گردش اقتصادی ایجاد شود و مردم از خانهنشینی خارج شده و در شرایط اجتماعی قرار بگیرند.
یکی دیگر از مواردی که در جهان مورد توجه است، برگزاری کارناوالها و جشنهای شادیآفرین است. برای مثال، کارناوال «کِبِک» در کانادا، سومین کارناوال بزرگ جهان پس از ریو و اورلاندو است و به عنوان بزرگترین کارناوال زمستانی جهان شناخته میشود. این کارناوال نزدیک به ۱۰۰ میلیون دلار گردش مالی ایجاد میکند، زیرا شرکتکنندگان علاوه بر خرید، هزینههایی برای غذا، سوغات و سایر موارد نیز انجام میدهند و این موضوع باعث رونق اقتصادی و ایجاد نشاط اجتماعی میشود.
در ایران نیز باید به بحث شادی و نشاط اجتماعی توجه ویژهای شود. جامعه ایران نیازمند نشاط اجتماعی است و این مسئله میتواند در قالب جشنها و برنامههای مختلف محقق شود. برای تغییر شرایط خانوادهها، بر ورزش به عنوان تقویت جسم و هنر به عنوان تقویت روح و روان تمرکز کردهایم. سرگرمی و مهارتآموزی نیز میتواند به توسعه فردی و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی کمک شایانی کند. توانمندسازی خانوادهها یکی از مهمترین برنامهها و کارکردهای اوقات فراغت برای کودکان و نوجوانان در کشور است.
انتهای پیام