شناسهٔ خبر: 71267903 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

چگونه مصرف آب‌میوه بر شناخت ما از جهان اثر دارد؟

با جدا کردن آب میوه از باقی آن، فیبر و پلی‌فنیل‌های ارزشمند از میوه‌ها و سبزیجات جدا و حذف می‌شود. حذف فیبر از رژیم غذایی میکروبیوم روده را در جهت افزایش التهاب بیشتر تغییر می‌دهد. در نتیجه این تغییرات، مغز نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد که تأثیرات منفی بر فرایند‌های شناختی دارد.

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: دکتر هادی صمدی، استاد فلسفه تکاملی، در کانال تلگرامی خود از نتایج یک پژوهش جدید و تأثیر آن بر شناخت انسان نوشت. متن کامل یادداشت او در ادامه از نظر می‌گذرد:

نظریه شناخت بدن‌مند، انقلابی بزرگ در علوم شناختی ایجاد کرده است و یکی از عجیب‌ترین بخش‌های آن شواهدی را عرضه می‌کند که نشان می‌دهد، نوع میکروبیوم دستگاه گوارش بر شناخت ما از جهان، نحوه مواجهه ما با شرایط محیطی و نوع ادراک هیجانی اثر دارد. به‌زیستی، حداقل تا حدی، در گرو تنوع میکروب‌های روده است! به یکی از پژوهش‌های اخیر نگاهی کنیم تا مثالی ملموس‌تر در دست داشته باشیم. 

مطابق این پژوهش، با جدا کردن آب میوه از باقی آن، فیبر و پلی‌فنیل‌های ارزشمند از میوه‌ها و سبزیجات جدا و حذف می‌شود. حذف فیبر از رژیم غذایی میکروبیوم روده را در جهت افزایش التهاب بیشتر تغییر می‌دهد. در نتیجه این تغییرات، مغز نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد که تأثیرات منفی بر فرایند‌های شناختی دارد. علت این پدیده آن است که میکروب‌های شکردوست موجود در دهان و روده با مصرف آب‌میوه شکوفا می‌شوند که باعث ضعیف‌شدن سیستم ایمنی می‌شود. 

این باکتری‌های دوست‌دار قند، مسرمکن است نفوذپذیری روده را افزایش دهند و باعث ایجاد «روده نشتی» شوند و به سموم یا باکتری‌ها اجازه دهند از پوشش روده عبور کنند. به خلاف آنچه سال‌ها می‌شنیدیم که آبمیوه باعث «سم‌زدایی» می‌شود، در واقع سموم بدن را افزایش می‌دهد. بدتر آن که این پژوهش نشان داد، میکروب‌های مرتبط با زوال شناختی نیز با مصرف آب‌میوه رشد می‌کنند. افزایش احتمال سرطان، بیماری‌های قلبی عروقی و التهاب لثه به کنار. این پژوهش ما را به بازنگری در تأثیرات شگرف، اما پنهان تکنولوژی‌ها بر تکامل انسان وا می‌دارد. در شرح مقاله داستان جالبی نقل می‌شود که ارزش ساعت‌ها تأمل را دارد. از زمانی که نورمن واکر، آبمیوه‌گیری مدرن را در دهه ۱۹۳۰ اختراع کرد، این دعوی مطرح شد که چشمه جوانی یافت شده است. واکر شارلاتان نیز بود و برای جلب مشتری در آبمیوه‌فروشی‌ای که در سان‌فرانسیسکو راه انداخته بود دعاوی علمی بی‌بنیانی را مطرح می‌کرد و برای موجه‌سازی آن دعاوی چندین مدرک و دکترا نیز به خود اعطا کرد! تفاله‌های میوه‌ها که در فرایند گرفتن آب‌میوه دور ریخته می‌شوند، بهترین بخش میوه هستند. واکر به این حقیقت رسیده بود که این تفاله‌ها در روده بزرگ تخمیر می‌شوند، اما درست به‌عکس آنچه واقعاً اتفاق می‌افتد گمان داشت، این تخمیر به ایجاد سموم می‌انجامد. در دهه ۱۹۹۰، کردیچ آبمیوه‌گیری‌های کوچکی را اختراع کرد که وارد آشپزخانه میلیون‌ها انسان در سراسر جهان شد. این‌بار ادعا‌های شبه‌علمی بدتری هم عرضه شد تا فروش این دستگاه جدید را تضمین کند: اینکه آبمیوه می‌تواند سرطان را درمان کند! انجمن سرطان امریکا در این دعوی تردید کرد و رسماً اعلام کرد: «هیچ مدرک علمی قانع‌کننده‌ای وجود ندارد که آب‌میوه سالم‌تر از میوه کامل است.» کوردیچ این ایده شبه‌علمی را نیز ترویج می‌کرد که آبمیوه می‌تواند بدن انسان را سم‌زدایی کند. پژوهش اخیر درست عکس این دعوی را نشان داده است. 

صد البته که صرف یافته‌های حاصل از این پژوهش خود قابل تأمل است. اما با نگاهی تکاملی به این پدیده می‌بینیم، طی دهه‌های اخیر میلیون‌ها لیتر آبمیوه در جوامع انسانی مصرف شده است. اینکه اثرات آن بر میانگین شناخت انسان‌ها چه بوده است به راحتی قابل اندازه‌گیری نیست. آنچه انسان را به فکر می‌اندازد این است که عوارض منفی و مثبت هزاران تکنولوژی دیگری که به نحوی روزمره از آنها بهره می‌گیریم بر انسان چه بوده است؟ فقط در سال‌های اخیر است که تکامل‌دان‌ها به فکر سنجیدن اثرات تکاملی این تغییرات بر انسان افتاده‌اند. به عنوان نمونه پژوهش تازه‌ای که برنقش آموزش مدارس در تکامل انسان متمرکز بوده نشان داده که طی سه نسل گذشته در امریکا انتخاب طبیعی علیه تحصیلات عمل کرده زیرا نمرات ژنتیکی مرتبط با پیشرفت تحصیلی با کاهش موفقیت باروری (تعداد فرزندان کمتر) همراه بوده است. این الگو در سه نسل پایدار بوده و نشان می‌دهد، سرمایه‌گذاران تحصیل‌کرده بیش از فرزندآوری به کار علاقه دارند. در عوض آموزش به نفع سلامت بالاتر و افزایش موفقیت در باروری، به‌رغم افزایش سن در نخستین بارداری، عمل می‌کند.

نکته جالب آنکه آموزش نه فقط میانگین هوش و عملکرد شناختی را افزایش نداده بلکه حتی اندکی آن را کمتر کرده است (که البته به احتمال زیاد بیانگر خطا‌های اندازه‌گیری است). پس طی سه نسل گذشته، به‌رغم آنچه معروف است، اوضاع شناختی بهتر نشده است. ده‌ها عامل را می‌توان ذکر کرد، چرا افزایش کیفیت آموزش‌وپرورش اوضاع شناختی را بهتر نکرده است. (از جمله اینکه شاید به اشتباه فکر می‌کنیم اوضاع آموزش و پرورش بهتر شده است!)
دلایل هر چه باشد، کمتر کسی ممکن است ضمن معرفی آنها، به فکر اثرات منفی آبمیوه بیافتد!