شناسهٔ خبر: 71267783 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه دنیای‌اقتصاد | لینک خبر

شاید ندانید که قهرمان محل کارتان هستید!

مترجم: کامران اکبری اینکه می‌‌‌گویند «همه قهرمانان لزوما شنل‌‌‌پوش نیستند» درباره محیط کار نیز صادق است. اگر وقت بگذارید شواهد فراوانی درباره از خودگذشتگی افراد در سازمان خود می‌‌‌یابید. از مربیگری غیررسمی و کمک داوطلبانه به دیگران گرفته تا برنامه‌‌‌ریزی یک جشن تولد یا برپایی مهمانی بازنشستگی. آیا شما یکی از قهرمانان محیط کارتان هستید؟ اگر پاسخ منفی بدهید احتمال اینکه یکی از آنها باشید زیاد است.

صاحب‌خبر -

 تحقیقاتی که در زمینه علوم روانشناسی اجتماعی و شخصیت انجام شده، همانا به دنبال شناسایی و تشریح آن «انسانیت ذاتی» بوده که لازمه قهرمان بودن در همه عرصه‌‌‌های زندگی و از جمله در محیط کار است. یکی از یافته‌‌‌های این تحقیقات آن است که بین تصور ما از قهرمان بودن و تصوری که قهرمانان از خودشان دارند، تمایز فاحشی وجود دارد. ویژگی‌‌‌هایی مثل عدالت‌‌‌گستری، رو در رو شدن با خطرات، و رفع مشکلات بزرگی که در داستان‌‌‌ها مطرح می‌‌‌شود و ما را به وجد می‌‌‌آورد، در قصه‌‌‌هایی که خود قهرمانان از خود می‌‌‌گویند وجود ندارد.

 قهرمانان از دیدگاه خودشان

بررسی گزارش‌‌‌ها و نیز مصاحبه‌‌‌های انجام شده با مشهورترین قهرمانانی از سراسر جهان که جان انسان‌‌‌ها را از مهلکه حوادث نجات داده‌‌‌اند یا مثلا با منصرف کردن یک تروریست مسلح مانع وقوع فجایع شده‌‌‌اند، نشانگر دیدگاه این قهرمانان درباره خودشان است. به عنوان مثال، شخصی به نام «دیدار حسین» که ۳۶ نفر را در یک آتش‌‌‌سوزی در بنگلادش نجات داده بود می‌‌‌گوید: «من یک آدم معمولی هستم و خوشحالم که این شانس نصیبم شد که خدمتی انجام دهم.» در نظرسنجی که از کارکنان سازمان‌‌‌ها انجام شد تقریبا بیشتر جامعه آماری، اظهار کردند هنگامی که یک قهرمان راجع به کاری که انجام داده با تواضع صحبت می‌‌‌کند، در نظر سایرین به مراتب قهرمان‌‌‌تر، قابل ستایش‌‌‌تر و فوق العاده‌‌‌تر به نظر می‌‌‌رسد.

 قهرمانان زندگی روزمره، بی‌‌‌ادعا هستند

بسیاری از رفتارهای روزمره خوب انسان‌‌‌ها در بوق و کرنا نمی‌‌‌شود و در صدر اخبار قرار نمی‌‌‌گیرد. از کارکنان یکی از سازمان‌‌‌ها خواسته شد لیستی از کارهای قهرمانانه‌‌‌ای که خودشان انجام داده‌‌‌اند یا شاهد انجام آن بوده‌‌‌اند تهیه کنند. این کارها می‌‌‌توانند جزئی یا اساسی باشند. فقط کافی است شجاعانه، نجیبانه و در جهت منافع دیگران انجام شده باشند. سپس از مخاطبان خواسته شد به کارهای خود و سختی موانعی که پیش رویشان برای انجام کار بود امتیاز دهند. در مرحله دوم، این بررسی در یک جامعه آماری دیگر هم تکرار شد و مشخص شد که حتی قهرمانان روزمره گمنام نیز خود را پایین‌‌‌تر از چیزی که در نظر دیگران بودند نشان می‌‌‌دهند. در صورتی که کارهای دیگران و سختی باری که آنها به دوش کشیده‌‌‌اند را به مراتب قهرمانانه‌‌‌تر ارزیابی می‌‌‌کنند. در قدم سوم، از مخاطبان خواسته شد فیلم‌‌‌هایی از وقایع نجات انسان‌‌‌ها را تماشا و ارزیابی کنند؛ مثلا فیلم پدری که فرزندش را از تصادف با یک خودرو ترمز بریده نجات می‌‌‌دهد. در این حالت نیز نتایجی مشابه دو مرحله قبل به دست آمد. یعنی ناظران بیرونی، کار را سخت‌‌‌تر و خطیرتر از خود این پدر ارزیابی کردند.

 بار گران قهرمانی

تفاوت دیدگاه ناظران بیرونی با نگاه قهرمانان، در تفاوت برداشتی که آنها از گرانباری و شاق بودن عمل قهرمانانه دارند، ریشه دارد. در انجام اقدامات قهرمانانه به نفع جامعه، اصولا توجه قهرمان از هزینه‌‌‌هایی که ممکن است متوجه خودشان بشود، به سمت منافعی که از این اقدام به جامعه می‌‌‌رسد تغییر جهت می‌‌‌دهد. اما ناظران بیرونی وضعیت را به گونه‌‌‌ای متفاوت می‌‌‌بینند، چون می‌‌‌توانند پدر، فرزند و خودرویی را که به سمتشان می‌‌‌آید در آن واحد ببینند و بنابراین سختی کار را بسیار بالاتر از آنچه هست ارزیابی می‌‌‌کنند. البته باید گفت که هیچ یک از دو دیدگاه لزوما غلط نیست، اما از دو زوایه دید کاملا متفاوت بیان می‌‌‌شود.

 همه می‌‌‌توانند قهرمان باشند!

یافته‌‌‌ها نشان می‌‌‌دهد که آنچه مردم عادی را از قهرمانان متمایز می‌‌‌سازد بیش از هر چیزی ریشه در دیدگاه و نگرش دارد. کسانی که به نظر می‌‌‌رسد با خستگی‌‌‌ناپذیری به دیگران خدمت می‌‌‌کنند به آن خاطر نیست که خود را لایق ستایشی ویژه یا صاحب تقدسی خاص می‌‌‌دانند، بلکه چون انجام رفتارهای مفید برای جامعه را برگزیده‌‌‌اند، چارچوب ذهنی و عملی‌‌‌شان به گونه‌‌‌ای دیگر تغییر کرده است.

بنابراین مدیران باید بدانند که بهترین راه برای تشویق فرهنگ مفید بودن برای دیگران در سازمان صرفا «هورا» کشیدن برای اعمال قهرمانانه در مجامع نیست، بلکه باید فرصت‌‌‌های بیشتری برای هر روز قهرمان شدن کارکنان فراهم کنند و این میسر نیست مگر با ایجاد فضایی مملو از امنیت عاطفی که در آن کارکنان به راحتی تألمات، آسیب‌‌‌ها و چالش‌‌‌های خود را به اشتراک بگذارند.

اشتراک‌‌‌گذاری صادقانه، درهای کمک از سوی همکاران را به روی همدیگر می‌‌‌گشاید. مدیران باید راهکارهایی بیابند تا اعضای تیم‌‌‌شان به عنوان یک انسان نیز نسبت به هم شناخت پیدا کنند و به این ترتیب همدلی متقابل رواج یابد. در نهایت، به قهرمانان سازمان مدال و شنل نپوشانید بلکه به آنها امکان بدهید که داستان خود را برای دیگران بازگو کنند تا همگان دریابند قهرمان بودن کار شاقی نیست و همه می‌‌‌توانند در کار و زندگی روزمره قهرمان باشند.

منبع: Knowledge Insead