جوان آنلاین: قطر در یک دهه اخیر سعی کرده به بازیگر مهم غرب آسیا تبدیل شود. این کشور به واسطه ابزارهای قدرتی همچون منابع غنی نفتی، اتحاد استراتژیک با امریکا و قدرت رسانهای، سعی در دستیابی به اهداف خود دارد. قطر به ویژه در بحرانهای منطقهای از سال ۲۰۱۱ سعی کرده خود را به عنوان یک کنشگر اصلی نشان دهد. امیر قطر، شیخ تمیم آلثانی نخستین رهبر خارجی است که از زمان سقوط حکومت بشار اسد به سوریه سفر کرده و به نظر میرسد، دوحه منافع راهبردی را در سوریه دنبال میکند.
قطر، حامی ثابت معارضان سوری
قطر از دهه ۱۹۸۰ که درگیریهای بین حکومت و مخالفان در سوریه اوج گرفت، به مدت چند دهه محل تجمع مخالفان دولت بود. از آغاز بحران سوریه، قطر در ابتدا با مشارکت با دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از جمله عربستان سعودی، کویت و ترکیه از مخالفان سوری حمایت کرد و اولین کشوری بود که سفارت خود را در دمشق بست و با اتخاذ موضعی قوی علیه دولت سوریه، نقش مهمی در قطع روابط اتحادیه عرب با دمشق ایفا کرد. قطر و عربستان سعودی موضوع سوریه را به صحن مجمع عمومی سازمان ملل بردند، استفاده از خشونت از سوی رژیم اسد را محکوم کردند و از سازمان ملل خواستند، از ابتکارات عربی با هدف حل بحران سوریه حمایت کند.
امیر قطر در اوایل سال ۲۰۱۲، حتی از دخالت مستقیم نظامیان عرب برای سرنگونی رژیم سوریه حمایت کرد. در تقسیم کار بین کشورهای خلیج فارس، قطر از حمایت مالی و سیاسی برای تقویت معارضان حمایت کرد. با این حال، از سال ۲۰۱۳، اختلافات بین ریاض و دوحه به طور فزایندهای آشکار شد و دو کشور شروع به حمایت از گروههایی کردند که در صحنه درگیری داشتند. این وضعیت با به هم زدن سیاستهای دو اردوگاه در سوریه، تأثیر و اثربخشی کشورهای حاشیه خلیجفارس در بحران را به طور جدی کاهش داد و به تجزیه مخالفان در سوریه سرعت بخشید. بهرغم این، سه کشور عربستان سعودی، ترکیه و قطر اگرچه از جناحهای مختلف اپوزیسیون داخلی سوریه حمایت میکردند، اما در عین حال زمینه را برای گروههای مخالف برای کنار گذاشتن اختلافات و تلاش برای اتحاد نیز ادامه دادند.
برخی معتقدند، از سال ۲۰۱۷ که رویکرد عربستان سعودی و امارات در سوریه کمی تعدیل شد، این قطر است که به عنوان تنها کشور خلیج فارس هنوز به طور فعال در سیاست سوریه درگیر است. با این حال در ژانویه ۲۰۱۷ زمانی که قطر و عربستان سعودی به مذاکرات آستانه دعوت شدند، دولت سوریه اعلام کرد در صورتی به این دو کشور اجازه مشارکت میدهد که حمایت خود از گروههای مخالف را متوقف کنند. نکته مهم این است که قطر برخلاف بسیاری از کشورهای عربی در طول این سالها موضع ثابت خود را در مخالفت و رویارویی با دولت سابق سوریه حفظ کرد. حتی در اجلاسسران اتحادیه عرب در می ۲۰۲۳ در جده به عنوان اولین نشستی که بشار اسد از سال ۲۰۱۱ در آن شرکت کرد، امیر قطر قبل از سخنرانی اسد از آن خارج شد. مقامات قطر در سالهای اخیر تأکید داشتهاند که سیاست خارجی این کشور با هدف باز نگه داشتن کانالهای ارتباطی با همه کشورها و حفظ توانایی صحبت با همه بازیگران طراحی شده است. در این راستا قطر تمایل خود را برای گفتوگو با همه بازیگران داخلی در سوریه اعم از گروههای کردی در شمال سوریه نیز اعلام کرد.
منافع قطر در سوریه پسااسد
با این پیشزمینه از حضور فعال قطر در بحران سوریه، سفر نخستوزیر و امیر قطر در یک ماه اخیر حکایت از اهمیت سوریه در پازل منافع قطر در غرب آسیا دارد. بازسازی روابط با سوریه پس از اسد، یک اولویت اساسی سیاست خارجی دوحه محسوب میشود. به همین دلیل است که دوحه ضمن ارائه کمکهای بشردوستانه به سوریها، از اولین کشورهای عربی بود که خط تماس مستقیم با هیئت تحریرالشام را برقرار کرده است. دوحه در دسامبر ۲۰۲۴ اعلام کرد قصد دارد، سفارت خود در دمشق را بازگشایی کند. در عین حال قطر طی این مدت موضع محتاطانه خود نسبت به تحولات دمشق را حفظ کرده و نسبت به خطر هرجومرج در این کشور به ویژه پس از تهاجم رژیم صهیونیستی هشدار داده است. دوحه ضمن محکوم کردن این تجاوز، خواستار اجرای قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد شد. در عین حال، دوحه چند منفعت اساسی را در سوریه دنبال میکند.
اتصال میادین گازی قطر به اروپا
قطر ۱۵ درصد از ذخایر گاز جهان را در اختیار و از این منظر رتبه سوم را دارد. دوحه در سالهای اخیر با استفاده از شرایط ملتهب بازار انرژی، قراردادهای سنگین گازی را با چین و اروپا منعقد کرده است و از جاهطلبی خاصی در این زمینه برخوردار است. حاکم شدن شرایط باثبات در سوریه در آینده نزدیک، میتواند طرح اتصال میادین گاز طبیعی قطر به اتحادیه اروپا را احیا کند. این طرح که به پروژه خط لوله قطر - ترکیه معروف است، شامل انتقال گاز طبیعی قطر از طریق خط لولهای است کهاز عربستان، اردن و سوریه به ترکیه میرسد و از آنجا به اروپا متصل میشود. این طرح که نخستین مرتبه در سال ۲۰۰۹ میلادی طراحی شد با مخالفت دولت سابق سوریه روبهرو شد. دلیل آن نیز تأمین منافع مسکو در حفاظت از صادرات گاز روسیه به اتحادیه اروپا به نظر میرسید. وزیر انرژی ترکیه به فاصله چند روز بعد از سرنگونی دولت اسد، ضمن اعلام آمادگی آنکارا برای احیای طرح مذکور، اعلام کرد چنانچه تمامیت ارضی سوریه به ثبات برسد، این خط لوله میتواند مجدداً بازبینی شود.
دوحه، پل ارتباطی امریکا و سوریه
علاوه بر ابرپروژه فوق که منافع میدانی عمدهای را در اختیار دوحه قرار میدهد، این کشور در عرصه دیپلماسی نیز کوشیده به پلی حیاتی بین هیئت تحریرالشام و دولت جدید امریکا به ریاست ترامپ تبدیل شود. این در واقع همان نقشی است که قطر در مذاکرات افغانستان بین طالبان و غرب ایفا کرد. در شرایطی که واشینگتن هنوز تحریرالشام را از فهرست تروریستی خود حذف نکرده است و همچنین توان میدانی آن نیز برای تعاملات آینده با رهبران جدید دمشق محدود است، نقش میانجی و اتصال دهنده دوحه مطلوب منافع ایالات متحده در سوریه خواهد بود. با این حال با توجه به اینکه دوحه به دنبال ایفای نقش در توسعه و بازسازی سوریه است، وجود هیئت تحریرالشام در فهرست تروریستی واشینگتن میتواند در آینده مسائل مختلفی را ایجاد کند.
قطر همچنین تمایل زیادی دارد تا ذهنیت دولت ترامپ را نسبت به نقش محوری خود در منطقه و آینده سوریه تحتتأثیر قرار دهد. قطر درصدد است تا این پیام را منتقل کند که از نقشهای قبلی در سوریه به عنوان کشور حامی افراطگرایی، به حامی مردم سوریه تبدیل شده و خود را متعهد به احترام به خواست مردم میداند. این موضع سیاست خارجی قطر یک موقعیت انعطافپذیر را به ویژه در چشمانداز سوریه در اختیار دوحه قرار میدهد و آن را از تیغ انتقادات غربیها در آینده مصون نگه میدارد. واقعیت ماجرا این است که قطر به وضعیت پیچیده کنونی در سوریه به عنوان یک فرصت منحصربهفرد نگاه میکند. در این راستا اگر موضع سیاست خارجی دوحه و جلوداری امیر قطر در سفر به سوریه را در کنار نقش راهبردی ترکیه در سوریه قرار دهیم، نقش قابل توجه سوریه در تحولات ژئوپلیتیکی آینده منطقه، بهتر خود را نشان میدهد.