شناسهٔ خبر: 71260776 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

چرا سیاست «فشار حداکثری» باز هم شکست خواهدخورد؟

تحلیل نادرست ترامپ از توان هسته‌ای و موقعیت منطقه‌ای ایران

تهران-ایرنا- وب سایت moderndiplomacy در تازه‌ترین نوشتار تحلیلی با اشاره به تبعات سیاست اشتباه فشار حداکثری بر افزایش توانمندی ایران در حوزه هسته‌ای تاکید می‌کند که این سیاست این‌بار از همراهی متحدان سنتی آمریکا در منطقه مانند عربستان سعودی برخوردار نخواهدشد.

صاحب‌خبر -

به گزارش سیاست خارجی ایرنا، بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و صدور یک بخشنامه اجرایی به منظور اجرای سختگیرانه سیاست فشار حداکثری تحمیل شده بر تهران در دولت اول او، بسیاری از تحلیل گران و رسانه های بین المللی را به هشدار دادن به او نسبت به تکرار سناریوی شکست خورده سیاست فشار حداکثری سوق داده است. وب سایت moderndiplomacy در تازه ترین گزارش در این باره به بررسی تبعات سیاست فشار حداکثری امریکا عیله ایران در سالهای اخیر پرداخته و می‌نویسد:

اکنون، با روشن شدن تیم امنیت ملی کابینه دوم ترامپ، گمانه زنی ها و نگرانی ها در مورد نحوه مدیریت برخی از مهم ترین چالش های امنیتی بین المللی توسط دولت او افزایش یافته است. در حالی که تاکنون بیشتر توجه ها به جنگ در اوکراین معطوف شده بود، مسئله هسته ای ایران و سقوط دولت بشار اسد در سوریه نیز اکنون در فهرست اولویت ها قرار گرفته است.

ترامپ از تهران چه می‌خواهد؟

هدف اصلی ترامپ، مانند همه روسای جمهور قبلی در مورد ایران، بسیار روشن است: جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هسته ای به هر وسیله و اقدامی ممکن. (این ادعا در حالی از سوی رئیس جمهور آمریکا مطرح می شود که جمهوری اسلامی ایران هرگونه تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای را رد کرده و در این باره فتوای مذهبی و لازم الاجرای رهبری نیز موجود است.)

به گفته افراد نزدیک به تیم ترامپ، دولت او در حال آماده سازی یک فرمان اجرایی برای تشدید کارزار فشار حداکثری قبلی علیه ایران است. سیاست فشار حداکثری به گونه ای طراحی شده است که فشارهای اقتصادی بیشتری را بر ایران اعمال کند تا این کشور را مجبور به بازگشت به میز مذاکره تحت شرایط ایالات متحده کند.

به ادعای یکی از مقامات سابق ترامپ، از روز اول ورود ترامپ به کاخ سفید، سیاست تشدید فشارهای اقتصادی بر ایران با هدف «پاکسازی خاورمیانه از آنچه هرج و مرج ناشی از سیاست خاورمیانه ای بایدن خوانده شده»، آغاز شده و ادامه خواهد داشت.

به گفته افراد نزدیک به تیم ترامپ، دولت او در حال آماده سازی یک فرمان اجرایی برای تشدید کارزار فشار حداکثری قبلی علیه ایران است. سیاست فشار حداکثری به گونه ای طراحی شده است که فشارهای اقتصادی بیشتری را بر ایران اعمال کند تا این کشور را مجبور به بازگشت به میز مذاکره تحت شرایط ایالات متحده کند.

تحریم ایران را به پای میز مذاکره برنگرداند

اولین تلاش ترامپ برای اعمال فشار حداکثری در ماه مه ۲۰۱۸ آغاز شد، زمانی که ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خارج شد، که به طور موقت ظرفیت غنی سازی اورانیوم تهران را محدود کرد و برنامه هسته ای ایران را تحت بازرسی های شدید بین المللی قرار داد. در همان زمان، وزارت خزانه داری ایالات متحده تحریم هایی را که قبلا برداشته شده بود، بازگرداند و تحریم های جدیدی را علیه صادرات نفت خام ایران اعمال کرد و دسترسی آن به سیستم های بانکی و مالی جهانی را قطع کرد.

در نتیجه، ده ها میلیارد دلار از ذخایر ارزی ایران مسدود شد و تهران در تأمین بودجه خود با مشکلات بسیاری مواجه شد. سرمایه گذاران بین المللی، عمدتا شرکت های اروپایی، نیز از بازار ایران خارج شدند و در نهایت، بین سال های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰، صادرات نفت ایران نزدیک به ۷۵ درصد کاهش یافت.در آن زمان، مقامات دولت ترامپ، از وزیر امور خارجه گرفته تا مشاور امنیت ملی، ادعا کردند که این تحریم ها تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد ایران خواهد داشت و در نهایت تهران را مجبور به مذاکره و تغییر رفتار خود می کند.

با این حال، ایرانی ها مذاکرات را رد کردند و از خروج واشنگتن از توافق هسته ای برای گسترش برنامه هسته ای خود استفاده کردند، هم به عنوان واکنشی و هم برای افزایش قدرت چانه زنی برای مذاکرات احتمالی آینده.

تحت این فشار حداکثری، ایران سطح غنی سازی خود را که بر اساس توافق به حدود ۳ درصد محدود شده بود، به ۲۰ درصد افزایش داد و با نصب سانتریفیوژهای پیشرفته تر، اورانیوم بیشتری تولید کرد. در نتیجه، در پایان دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، ذخایر اورانیوم غنی شده ایران به بیش از ۲۴۰۰ کیلوگرم رسید که بیش از هشت برابر مقدار ایران قبل از اجرای سیاست فشار حداکثری بود.

نویسنده این مطلب در ادامه ادعا می‌کند که «در حالی که تحریم های آمریکا تأثیر منفی بر وضعیت مالی و اقتصادی ایران داشت، ایرانی ها نه تنها مقاومت کردند، بلکه اقدامات خود را تشدید کردند. نفتکش ها در خلیج فارس بارها مورد حمله قرار گرفتند یا توقیف شدند. حتی در یک حمله منتسب به ایران در شهریور ۱۳۹۸، پهپادها و موشک های کروز با وجود محافظت از سامانه پدافند هوایی پاتریوت، دو پالایشگاه بزرگ نفت عربستان را هدف قرار دادند و حدود نیمی از تولید نفت این کشور را به طور موقت متوقف کردند. پیام ضمنی ایران این بود که اگر نتواند نفت خود را صادر کند، هیچ کشور دیگری نمی تواند نفت خود را از خلیج فارس صادر کند.»

با توجه به نتایج نه چندان باشکوه سیاست فشار حداکثری، اکنون تصور اینکه چرا ترامپ ممکن است مایل باشد دوباره این سیاست را امتحان کند، دشوار است. با این حال، تیم ترامپ معتقد است که شرایط کنونی خاورمیانه برای پیگیری کارزار فشار حداکثری بسیار مناسب تر از سال ۲۰۱۸ است.

ترامپ و تصور «تضعیف ایران»

با توجه به نتایج نه چندان باشکوه سیاست فشار حداکثری، اکنون تصور اینکه چرا ترامپ ممکن است مایل باشد دوباره این سیاست را امتحان کند، دشوار است. با این حال، تیم ترامپ معتقد است که شرایط کنونی خاورمیانه برای پیگیری کارزار فشار حداکثری بسیار مناسب تر از سال ۲۰۱۸ است. به ادعای این تیم، «ایران از منظر اقتصادی به دلیل تورم و رکود بالا و از منظر منطقه ای به دلیل ضربه هایی که به محور مقاومت وارد شده و خروج بشار اسد از قدرت در سوریه، تضعیف شده است.»

با این حال، چنین ادعاهایی در مورد حذف یا تغییر رفتار ایران هنوز بیش از حد خوش بینانه به نظر می رسد. لازم به ذکر است که برخلاف گذشته که کشورهای خلیج فارس از موضع سختگیرانه واشنگتن در قبال تهران حمایت می کردند، اکنون عربستان سعودی و امارات تمایلی به اعمال فشار اقتصادی بر ایران ندارند.

روابط تهران و ریاض امروز بهتر از پنج سال پیش است. محمد بن سلمان، ولیعهد این دیدگاه را نیز مطرح می کند و به این نتیجه رسیده است که ثبات منطقه ای برای دستیابی به اهداف توسعه اقتصادی کشورش ضروری است. عربستان سعودی و ایران که روابط دیپلماتیک خود را در سال ۱۴۰۲ از سر گرفتند، اکنون در تلاش هستند تا روابط دوجانبه خود را تقویت کنند.

با این حال، ترامپ می تواند این تحولات را نادیده بگیرد و به سیاست خود ادامه دهد، اما با این کار، خود را در موقعیت ناخوشایندی قرار می دهد. او یا باید واقعیت ادامه روابط تجاری بین کشورهای خلیج فارس و ایران را بپذیرد یا این کشورها را به دلیل نقض سیاست فشار حداکثری تحریم کند.

گزینه اول بدون شک تأثیر تحریم های آمریکا را کاهش می دهد، در حالی که گزینه دوم روابط واشنگتن با کشورهای خلیج فارس را تیره می کند و تلاش های ترامپ برای گسترش پیمان ابراهیم را که یکی از دستاوردهای مهم سیاست خارجی دوره اول ریاست جمهوری او محسوب می شود، به خطر می اندازد.

یک سیاست جایگزین وجود دارد. اما پیش از آنکه ترامپ تصمیم به اعمال مجدد تحریم های شدیدتر بگیرد، باید در نظر بگیرد که این تحریم ها چه نقشی در سیاست کلی منطقه ای او ایفا می کنند. او باید از گذشته درس بگیرد، به مشاوران تندرو خود گوش ندهد و واقعیت های فعلی را در نظر بگیرد. با توجه به اینکه برنامه هسته ای ایران در سال های اخیر هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی به طور قابل توجهی گسترش یافته است، احیای توافق هسته ای قدیمی دور از دسترس به نظر می رسد و توافق جدید احتمالا جامع تر خواهد بود. با این حال، حتی یک توافق جزئی بهتر از بازگشت به راهبردی است که نه تنها شکست خورده است، بلکه در نتیجه آن مسئله هسته ای ایران امروز وسیع تر شده و حتی می تواند ایران را به آزمایش سلاح های هسته ای به هر قیمتی تشویق کند.