چرا این بازی مهمه؟
باعث میشه کودک یاد بگیره احساسات منفیشو بهتر مدیریت کنه.کمک میکنه کمتر منفیبافی کنه و راهحلمحورتر فکر کنه.
بهمرور زمان تبدیل به الگوی ذهنی کودک میشه و حتی در بزرگسالی هم بهش کمک میکنه.
یاد میگیره که همیشه در کنار هر سختی، نکات مثبتی هم وجود داره.
به تقویت مهارتهای حل مسئله و دیدن موقعیتها از چند زاویه کمک میکنه.
چطور بازی کنیم؟
مرحله اول: همدلی واقعی با کودک
وقتی کودک در یک موقعیت ناراحتکننده قرار میگیره، اول با گفتن "متأسفانه..." با احساسش همدلی کنید. مهمه که اول احساساتش رو بپذیرید و نشون بدید که درکش میکنید. مثلا: "متأسفانه، میدونم که خیلی دوست داشتی بیشتر بازی کنی و الان ناراحتی."
مرحله دوم: پیدا کردن نکات مثبت
بعد از اینکه احساس کودک رو به رسمیت شناختید، حالا نوبت پیدا کردن نکات مثبته. با گفتن "ولی خوشبختانه..." مزایای شرایط جدید رو بهش یادآوری کنید. "ولی خوشبختانه، توی خونه ناهار مورد علاقت هست، اسباببازیهات هم منتظرن!
مرحله سوم: کودک رو درگیر بازی کنید
وقتی این تمرین رو چند بار انجام بدید، کمکم کودک هم خودش میتونه وارد بازی بشه. میتونید ازش بخواید خودش جمله رو ادامه بده.
چطور بازی رو جذاب کنیم؟
بازی نمایشی: از عروسکها یا اسباببازیها برای اجرای این بازی استفاده کنید.
تصویرسازی: از کودک بخواید برای هر "متأسفانه" و "خوشبختانه" یه نقاشی بکشه یا داستان کوتاه بسازه.
چالش خانوادگی: از همه اعضای خانواده بخواید یه جمله "متأسفانه / خوشبختانه" بسازن.
چطور از این تکنیک در چالشهای بزرگتر زندگی استفاده کنیم؟
این مهارت فقط برای موقعیتهای ساده مثل نخوردن بستنی نیست! بعدها هم که کودک با چالشهای بزرگتر مثل شکست در امتحان، مشکل با دوستان یا حتی ناکامیهای زندگی مواجه بشه، میتونه از همین روش برای پیدا کردن جنبههای مثبت استفاده کنه.مثال:
"متأسفانه این بار توی امتحان نمره خوبی نگرفتی."
"ولی خوشبختانه، فهمیدی کدوم بخشها رو باید بیشتر تمرین کنی و برای امتحان بعدی آمادهتر میشی!"