به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی بلاغ، رژیم پهلوی در طول حکومت خود، با سیاستهای استعماری و استثماری، ظلم و خیانتهای بسیاری را بر مردم مازندران روا داشت. از غصب زمینهای کشاورزان و تخریب جنگلها تا سرکوب انقلابیون و چپاول منابع ملی، بخشهایی از جنایات خاندان پهلوی در این منطقه محسوب میشود.
غصب زمینهای کشاورزی و استثمار مردم
یکی از مهمترین خیانتهای رژیم پهلوی در مازندران، تصرف گسترده زمینهای کشاورزی حاصلخیز توسط دربار بود. با تأسیس یک شرکت سهامی پهلوی، زمینهای کشاورزان به املاک سلطنتی تبدیل شد و مردم این منطقه، به جای مالکیت زمینهای اجدادی خود، به کارگران اجباری این املاک بدل شدند. این سیاست باعث افزایش فقر، مهاجرت گسترده روستاییان و گسترش حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ شد.
تخریب منابع طبیعی و غارت جنگلهای مازندران
در دوران پهلوی، جنگلهای بکر مازندران برای تأمین منافع دربار و صادرات چوب، به طور بیرویه تخریب شد. شرکتهای وابسته به دربار، بدون هیچگونه نظارت، درختان این منطقه را قطع کرده و زیستبوم طبیعی را نابود کردند. این اقدامات، موجب افزایش سیلابها، فرسایش خاک و از بین رفتن منابع طبیعی شد.
سرکوب گسترده مبارزان و انقلابیون مازندران
رژیم پهلوی برای جلوگیری از گسترش مبارزات مردمی، بسیاری از علما، روحانیون و فعالان انقلابی مازندران را تحت فشار قرار داد. ساواک با بازداشت، شکنجه و تبعید علما و جوانان انقلابی، تلاش کرد تا صدای مردم این منطقه را خاموش کند. از جمله افرادی که مورد سرکوب قرار گرفتند، آیتالله نورالله طبرسی، آیتالله هادی روحانی و دیگر علمای مبارز مازندران بودند.
در جریان اعتراضات سال ۱۳۵۷، مردم شهرهای ساری، بابل، قائمشهر، آمل و بهشهر با تظاهرات گسترده، مخالفت خود را با رژیم پهلوی اعلام کردند. اما نیروهای نظامی شاهنشاهی، با گشودن آتش به روی مردم، دهها نفر را به شهادت رساندند.
فقر، بیعدالتی و عقبماندگی مناطق روستایی
با وجود منابع سرشار مازندران، مردم این منطقه در فقر و محرومیت به سر میبردند. نبود زیرساختهای مناسب، فقدان خدمات درمانی و آموزشی، و عدم حمایت از کشاورزان، موجب رشد روزافزون نابرابریهای اجتماعی شد. بسیاری از مردم به دلیل این مشکلات، مجبور به ترک روستاها و مهاجرت به شهرها شدند که همین امر، موجبات افزایش بیکاری و مشکلات اجتماعی در منطقه را فراهم کرد.
فساد و خوشگذرانی درباریان در مازندران
در حالی که مردم مازندران از فقر و فشارهای اقتصادی رنج میبردند، خاندان پهلوی ویلاها و کاخهای مجللی در این منطقه ساختند و آن را به محل خوشگذرانیهای اشرافی خود تبدیل کردند. کاخ رامسر، کاخ اجابیت، کاخ چالوس و کاخ بهشهر از جمله املاکی بودند که برای خوشگذرانی شاه و وابستگانش ساخته شدند. این کاخها، محل برگزاری جشنهای اشرافی، ریختوپاشهای مالی و فساد گستردهای بود که هزینه آن را مردم محروم مازندران پرداخت میکردند.
فروش منابع ملی به بیگانگان
یکی دیگر از خیانتهای رژیم پهلوی، واگذاری منابع طبیعی مازندران به کشورهای غربی و شرکتهای خارجی بود. بسیاری از معادن، زمینهای کشاورزی و جنگلهای منطقه، به قیمتهای ناچیز در اختیار آمریکاییها، انگلیسیها و اسرائیلیها قرار گرفت. در نتیجه این اقدامات، ثروتهای ملی از کشور خارج شد و مردم بومی از مزایای طبیعی سرزمین خود محروم ماندند.
جنایات و خیانتهای رژیم پهلوی در مازندران، باعث بیداری مردم این منطقه و نقشآفرینی پررنگ آنان در پیروزی انقلاب اسلامی شد. ظلمهای گسترده شاه و دربار، باعث شد که مردم مازندران، با حضور گسترده در تظاهرات و مبارزات انقلابی، سهم بسزایی در سرنگونی رژیم پهلوی ایفا کنند.
فساد و مبارزه با عدالت
محمد فاطمی، محقق اجتماعی، فساد را ناشی از ترجیح منافع فردی بر مصالح اجتماعی میداند و در گفتگو با بلاغ اظهار میدارد: اساساً نظام شاهنشاهی مبتنی بر تفکر اشرافی و تبعیض است و شخص پادشاه همواره مترصد ایجاد بستر برای حکومت و سلطنت فرزندان و خاندان خود است و این اندیشه حتی در استفاده از امکانات و جایگاههای اقتصادی و سیاسی نیز در نظام شاهنشاهی وجود دارد.
وی افزود: ترجیح منافع فردی و خاندانی در نظام سلطنت،موضوع تعارض منافع را بوجود میآورد و پر واضح است که منافع ملی و مصالح عمومی در این آوردگاه قربانی منافع سلطنتکنندگان میشود، آنگونه که در دوران ۵۷ ساله پهلوی شاهد آن بودهایم که رضاشاه و محمدرضا هیچگونه حدیقف برای افزایش ثروت و مایملک خود نداشتند.
سلطنت حتی به بهاء بردگی بیگانگان
این محقق، تلاش شاهان برای ماندن در جایگاه سلطنت را معارض با منافع مردم ذکر میکند و میگوید: در بخش سیاسی از آنجا که مردم در انتخاب شاهان نقشی ندارند، منافذ نفوذ بیگانگان بتدریج در نظام مدیریت کلان کشور فراهم میشود و پس از مدتی، کشور بصورت مستقیم و یا غیرمحسوس تحت مدیریت قدرتهای مداخلهگر قرار میگیرد.
وی در اثبات این موضوع اضافه میکند: در مقطع بینظمی و ناآرامی حتی تصنعی که قدرتهای استثمارگر بر کشورمان حاکم کرده بودند، بناگاه فرد بیسواد و بیاصالتی که از قشون قزاقهای روسیه تزاری بود، بر کشورمان حاکم شد و رضاشاه با حمایت صددرصدی انگلیس بر کشور فرهیخته ایران مسلط شد و با استمداد بیگانگان توانست تا حدی ناآرامیها را مهار کند و زمینه را برای احیای سلطنت در کشورمان فراهم آورد.
غیبت مردم در نظام شاهنشاهی
این تحلیلگر سیاسی، دخالت بیگانگان در امور کشور را نافی حضور و مشارکت مردم در حکومت توصیف کرد و گفت: در نظامهای سلطنت و شاهنشاهی، غایب اول در اداره کشور، مردم هستند چراکه؛ مردم به هیچ وجه با دخالت بیگانگان در سرنوشت کشور کنار نمیآیند و سلطهگران نیز حضور مردم را تحمل نمیکنند بدلیل این که در غیبت مردم است که بیگانگان میتوانند استقلال کشور را بیاعتبار کنند و نظر و منافع خود را در آن کشور مورد پیگیری قرار دهند و بهترین نظام سیاسی برای اعمال نفوذ و سلطهگری بیگانگان، نظام سلطنت و شاهنشاهی است.
شاهنشاهی یعنی استبداد و اقتدارگرایی
مرضیه علویتبار، دانشجوی دکترای علوم سیاسی، در توصیف نظام سلطنتی به بلاغ میگوید: در رأس سلطنت، شاه قرار دارد که بطور معمول به عنوان قدرت علیالاطلاق، فردی اقتدارگرا و توتالیتر است و میل سلطنت و سلطان به استبداد بسیار زیاد است همچنانکه تاکنون در کشورهای سلطنتی و شاهنشاهی اینگونه بوده که کسی یارای مخالفت با نظر شاهنشاه را ندارد و از همین مسیر است که استبداد و دیکتاتوری بوجود میآید.
وی با اشاره به حکومت دو شاه دوران پهلوی، اظهار داشت: در این دوره سعی شد تا تلفیقی از شاه و ملت را در قالب مجلس و انتخابات بوجود آورند که در فرآیند نامتجانس شاه و ملت، مجلسی فرمایشی با وکیلالدولهها شکل گرفت که هیچ عایدی برای ملت نداشت و فقط توانست برای شاه و نظام سلطنت یک دکور فانتزی از مشارکت صوری مردم را عامل پز دادن شاه و اطرافیان او در مجامع جهانی بوجود آورد.
ژستهای تصنعی در آئینه عبرت
سلطنت مطلقه یا همان نظام شاهنشاهی هر قدر هم که خود را بزک کند، چون دارای اصالت مردمی نیست، دیر یا زود فرو میریزد و جای خود را به حکومتی برگرفته از اراده مردم خواهد داد آنچنانکه چنین شد.
امروز، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با افشای اسناد تاریخی، بیش از پیش مشخص شده که خاندان پهلوی، نه تنها در مازندران، بلکه در سراسر ایران، با خیانت، چپاول و سرکوب، زمینهساز وابستگی کشور به بیگانگان شدند. اما اراده مردم ایران و انقلاب اسلامی، به این دوران تاریک پایان داد و مسیر پیشرفت و عدالت را هموار کرد.
بلاغ گزارش میدهد؛
مازندران، پایگاه انقلاب در برابر فساد پهلوی مازندران، پایگاه انقلاب در برابر فساد پهلوی
جنایات و خیانتهای رژیم پهلوی در مازندران، باعث بیداری مردم این منطقه و نقشآفرینی پررنگ آنان در پیروزی انقلاب اسلامی شد. ظلمهای گسترده شاه و دربار، باعث شد که مردم مازندران، با حضور گسترده در تظاهرات و مبارزات انقلابی، سهم بسزایی در سرنگونی رژیم پهلوی ایفا کنند.
صاحبخبر -