جوان آنلاین: اظهارات جنجالی دونالد ترامپ در خصوص لزوم الحاق کانادا به ایالات متحده واکنشهای مختلفی را در داخل و خارج از این کشور درپی داشت. در روزها و هفتههای گذشته تحلیلهای متفاوتی در مورد قصد و نیت ترامپ ارائه شده است. با تحلیل محتوای گفتار و تحلیل رفتاری او دلایل اصلی این اظهارات جنجالی تا حدی قابل ارزیابی است.
«بازیابی قدرت و اقتدار امریکا» در همه زمینهها هسته مرکزی فکری دونالد ترامپ را تشکیل میدهد. او معتقد است اقدامات اشتباه سیاستمداران امریکایی در دهههای گذشته موجب افول هژمونی و برتری امریکا در جهان شده و امریکا دیگر مثل سابق بر فرایندهای سیاسی و بینالمللی حاکمیت ندارد. تمامی عواملی که به نظر او موجب کاهش قدرت و اقتدار این کشور شدهاند باید حذف شوند و تمامی عناصری که موجب بازگرداندن قدرت امریکا میشود، باید به کارگیری شوند.
الحاق کانادا، گریلند و پاناما و حتی مکزیک به خاک امریکا نیز در همین چارچوب قابل ارزیابی است. ترامپ برای به زانو در آوردن رقبا و تسلیم آنها تلاش میکند با اعمال تحریمها، فشارهای اقتصادی و به راه انداختن جنگ تعرفهها دیگران را به حرف شنوی وادارد. ترامپ در اظهاراتش اعلام کرد، برای امنیت اقتصادی به کانادا، پاناما و گریلند نیاز دارد، به همین منظور تعرفههای ۲۵ درصدی بر کالاهای کانادایی اعمال کرد. ترامپ در اظهاراتش در رابطه با کانادا سهحوزه نگران کننده در رابطه با امنیت اقتصادی را نام برده است: کسری تجاری، امنیت مرزها و هزینههای دفاعی نسبتاً پایین کانادا در ناتو.
یکی از دلایل اصلی رویکرد تهاجمی ترامپ به شمالگان، نفوذ رو به رشد چین و روسیه است که موجب شده امنیت اقتصادی و تجاری ایالات متحده را با اختلال مواجه نماید. بر اساس گزارش مؤسسه چین در دانشگاه آلبرتا کانادا، میزان واردات این کشور از چین در سال گذشته میلادی بالغ بر ۹۰ میلیارد دلار بوده و این در حالی است که صادرات این کشور به چین در بهترین حالت به ۳۰ میلیارددلار نمیرسد.
این روابط در سالهای اخیر در حال گسترش بوده است. به طوری که در حال حاضر کاناداییهای معتقدند، پس از انگلیسی و فرانسوی، چینی سومین زبان رایج این کشور است و چینیها یکی از بزرگترین گروههای جمعیتی مهاجر در کانادا محسوب میشوند. چین در حال سرمایهگذاری بر حوزه زیر ساختی کاناداست و در حال توسعه روابط در رابطه با خودروهای برقی، سرمایهگذاری در حوزه معادن کمیاب مثل لیتیوم، انرژی، املاک و مستقلات، تکنولوژیهای پیشرفته، تلفنهمراه، ماشینهای پردازش خودکار، وسایل نقلیه مسافربری و... است. علاوه برآن، روانه شدن حجم عظیم کالاهای چینی به قاره امریکا موجب توسعه بیکاری و ناتوانی رقابت تولیدات داخلی با کالاهای چینی حتی در ایالات متحده شده است. توسعه روابط چین و پاناما در حوزههای ساخت بنادر دریایی این کشور، عملاً در نظام فکری ترامپ، نوعی از حمله ناملموس چین به حیاط خلوت ایالات متحده تلقی میشود. بنابراین یکی از حوزههایی که دونالد ترامپ را نگران کرده، به خطر افتادن امنیت اقتصادی امریکاست و با توجه به اینکه حیات این کشور منوط به توسعه اقتصاد است. این امر برای این کشور حکم مرگ و زندگی را دارد.
بحران مهاجران و مرزهای نا امن
دومین حوزه نگرانی ترامپ امنیت مرزی است. هجوم حجم گستردهای از مهاجران از طریق مرزهای کانادا و مکزیک در سالهای اخیر، موجب وارد شدن خسارات بسیار زیادی به اقتصاد و بازار کار امریکا شده است. اگرچه در سالهای اخیر تمهیدات زیادی در جهت کنترل مرزهای شمالی و جنوبی ایالات متحده دیده شده، اما جذابیتهای بازار در ایالات متحده موجب مهاجرت به ویژه از مرزهای جنوبی شده است. نگرانی بیشتر در این زمینه قاچاق مواد مخدر است. از مرزهای جنوبی و شمالی امریکا سالانه حجم زیادی مواد مخدر وارد این کشور میشود که ضربات جبران ناپذیری بر حوزه اقتصاد و جامعه امریکا وارد کرده است. سالیانه چندین تن مواد مخدر از مکزیک وارد ایالات متحده میشود. طبق آمار سال گذشته میلادی فقط ۹ هزارکیلوگرم فنتالین، (ماده مخدر) از مکزیک وارد امریکا شده است. اگر چه مکزیک گامهای محکمی برای محدود کردن مهاجران به امریکا برداشته و در حال حاضر ورود مهاجران به ایالات متحده امریکا به پایینترین حد خود در سال ۲۰۲۰ رسیده است و این کشور گروههای مهاجر را از شمال منحرف و به مقصدهایی در منتهی الیه جنوب این کشور هدایت کرده است و همچنین با نظارت بر مرزها به مبارزه با مواد مخدر میپردازد، اما همچنان نگرانی از مرزهای جنوبی به شدت وجود دارد.
نظارت و کنترل مرزی بر قاچاق مواد
همچنین فنتالین به عنوان مواد مخدر خطرناک از طریق مرز شمالی ایالات متحده از ایالت انتاریو هم مرز با امریکا وارد این کشور میشود. دولت کانادا برای کنترل فنتالین در سالهای اخیر، با استفاده از هلیکوپترها، پهپادها و برجهای مراقبت و متحرک و نیروی ضربتی مشترک و تخصیص هزینه ۱/ ۳میلیارد دلاری برای آن تلاش نموده تا مرزها را کنترل نماید. این کشور همچنین از هوش مصنوعی و ابزارهای تصویربرداری بیشتر برای این منظور استفاده کرده است. اما کنترل مرزهای طولانی با ایالات متحده نیازمند صرف هزینههای چند میلیارد دلاری در هر سال است.
سومین حوزه نگرانی منطقهای ترامپ میزان پرداختی کانادا در پرداخت سهم این کشور در ناتو است. طبق توافق کشورهای عضو ناتو ۲ درصد تولید ناخالص ملی خود را باید به ناتو پرداخت نمایند. در سالهای اخیر عملاً کشورهای عضو ناتو سهم خود را نمیپرداختند و این ایالات متحده بود که بیش از ۴۰ درصد هزینههای ناتو را پرداخت میکرد. اعلام امریکا بر پرداخت ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی کشورهای عضو ناتو، موجب تحمیل دهها میلیارددلار هزینه پرداخت سهم ناتو از سوی کانادا خواهد شد این امر میتواند اقتصاد کانادا را با مشکلات زیادی مواجه نماید. البته کشورهای اروپایی مثل آلمان و فرانسه که دارای اقتصادهای بزرگ هستند هم از اعمال سهمیه ۵ درصدی به شدت نگران هستند.
به هرحال جذابیتهای اقتصادی کانادا در کنار موقعیت ژئوپلتیک این کشور و وجود منابع سرشار انرژی و سوخت و منابع معدنی میتواند به عنوان مزیت اقتصادی ایالات متحده امریکا محسوب میشود. کانادا در طرح راهبردی ترامپ برای «اول امریکا» میتواند گزینهای مناسب برای رؤیاهای او باشد. البته مقاومت سیاستمداران این کشور در کنار موافقت نکردن مردم کانادا و فشارهای بینالمللی میتواند از موانع سر راه اجرای طرح ترامپ باشد.