جوان آنلاین: فیلم «رها» در جشنواره کمرمق امسال نقطه امیدی بود تا تماشاگران پای فیلمی قصهگو بنشینند. ضعف در فیلنامهنویسی و معضل قصهگویی پررنگترین مشکل حال حاضر سینمای ایران است که مخاطبان را آزار میدهد و اگر در این میان فیلمی بتواند قصهای جذاب و پرپیچ و خم را روایت کند، رضایت و خرسندی تماشاگران را فراهم میکند.
حسام فرهمند یکی از کارگردانان فیلم اولی جشنواره چهل و سوم بود که با دغدغه و علاقه خاصی فیلمش را ساخته و از فرصت پیشرویش نهایت استفاده را برده است. اولین گام برای کارگردانان فیلم اولی خیلی مهم است و به نوعی سنگ محک آنها برای آینده به شمار میرود.
سینمای اجتماعی ایران در سالهای اخیر ضعیف شده است و فیلمسازان کمتری به سمت سوژههای اجتماعی روز میروند. نقطه قوت فیلم فرهمند در همین بهروزبودن و ملموسبودن سوژهاش است که مخاطب آن را باور و درک میکند.
فیلمنامه خوب و درست «رها»
فیلمنامه نقطه قوت «رها» است و محمدعلی حسینی با نوشتن داستانی پر از گره، تماشاگر را تا انتهای فیلم روی صندلی سینما نگه میدارد. فیلم از پیچشهای متعدد داستانی بهره برده و نویسنده خیلی خوب توانسته است از شرایط اقتصادی و اجتماعی روز بهره ببرد و داستان فیلمش را بر همین بستر پیش ببرد.
«رها» روی وضعیت شکننده خانوادهها در شرایط تورمی و بد اقتصادی دست گذاشته و تبعات چنین وضعیتی روی خانوادهها را نشان داده است. فیلم بدون اینکه قصد اغراق یا سیاهنمایی در این زمینه داشته باشد، این وضعیت را موقعیتی برای بیان قصهاش قرار داده است تا فرزند زمانهاش باشد.
فرهمند تلاش زیادی کرده است تا فیلمش از منطق روایی لازم برخوردار باشد و همین موضوع باعث میشود تا جایی از فیلم بیرون نزند و حالتی غیرمنطقی پیدا نکند. روابط علت و معلولی فیلم خیلی درست پشت سر هم میآیند و تا پایان منطق خود را حفظ میکنند.
بیکاری پدر خانواده و دزدیدهشدن لپتاپ دخترش سرآغاز اتفاقاتی میشوند که سرنوشت تمام شخصیتها را تغییر میدهد. زندگی توحید با بازی شهاب حسینی پس از بیرون آمدن از کارش وضعیت خوبی ندارد و او برای تأمین معاش خانوادهاش با مشکلات زیادی روبهرو است.
ویرانی مرد خانواده
توحید نمایندهای از طبقه متوسط شهری است که با از دست دادن شغل و وارد آمدن فشار اقتصادی، طبقه اجتماعیاش تغییر کرده است. او برای تأمین هزینههای زندگیاش کار راحتی ندارد و به سختی گذران زندگی میکند.
همین تغییر طبقه اجتماعی و فشارهای زندگی عزت نفس و غرور مرد خانواده را از بین میبرد. کارگردان سعی کرده است بیشتر خودش را به شخصیت توحید نزدیک کند و او را محوریت قرار دهد. ویرانی و فروپاشی وجودی توحید، نکته اساسی برای کارگردان بوده است. اینکه مرد خانواده برای گذران زندگی به سختی بیفتد و از خانواده و دیگران طعنه و کنایه بشنود، به سوژهای جذاب برای روایت قصه تبدیل شده است.
سینمای ایران اگرچه سوژههایی از این دست داشته ولی هیچ کدام تا این اندازه نتوانستهاند به شخصیت پدر و مرد خانواده نزدیک شوند؛ پدری که عاشق زن و بچههایش است و به شیوه خودش میخواهد مخارج زندگی را تأمین کند ولی در نهایت شرمندگی نصیبش میشود. توحید در طول فیلم انگار روی تردمیلی در حال دویدن است و هر چه بیشتر پیش میرود، چیزی جز خستگی نصیبش نمیشود.
بازی درخشان شهاب حسینی
فیلمساز نیمنگاهی به بحث اختلاف طبقاتی و تأثیرات منفی چنین اختلافی داشته است. همچنین تأثیر سوء بعضی رفتارهای آدمها بر زندگی یکدیگر موضوعی بوده که از نگاه فیلمساز دور نمانده است. لجبازی احمقانه شخصیتها بر سر دزدیدهشدن لپتاپ موجب مرگ یک انسان میشود. اگر آن شخصیتها قبل از وقوع فاجعه، رفتاری منطقی و درست از خودشان نشان میدادند هیچ گاه کار به افسوس و پشیمانی بعد از مرگ نمیرسید.
فیلم همچنین از بازیگری شهاب حسینی نهایت استفاده را میبرد. حسینی پس از مدتها دوباره یکی از همان بازیهای درخشانش را ارائه میدهد و تماشاگران را به یاد سالهای خوب این بازیگر میاندازد. حسینی، نقش پدری شکستخورده و ناتوان در تأمین هزینههای زندگی خانوادهاش را کمنقص درآورده است و یکی از دلایل باورپذیرشدن فیلم به بازی او برمیگردد.
در شرایط فعلی سینمای ایران که سینماگران چشمشان را به روی سوژههای اجتماعی میبندند و دنبال ساختنکمدیهای سطحی برای سوددهی هستند، ساختهشدن فیلمهایی مثل «رها» فرصت مغتنمی به حساب میآیند. در دوران ضعف سینمای اجتماعی، فیلمهایی مثل «رها» نوید و امیدبخش هستند. چنین فیلمهایی نشان میدهند هنوز فیلمسازان دغدغهمند و فیلمنامهنویسان خلاق در این سینما زیست میکنند و فیلمهایی با سوژههای درخشان میسازند.