جوان آنلاین: در سینمای ایران، آثاری با محوریت دفاع مقدس، تاریخ معاصر و زندگی شهدا جایگاه ویژهای دارند، اما مسئلهای که کمتر به آن پرداخته شده، نحوه برخورد منتقدان با این آثار است. اغلب منتقدان سینمایی، این فیلمها را از منظر فنی بررسی میکنند، اما آیا آنها نباید به محتوای تاریخی و میزان وفاداری فیلم به واقعیت نیز بپردازند؟
یکی از مهمترین چالشهایی که در بررسی فیلمهای تاریخی و دفاع مقدسی مطرح میشود، تفاوت بین واقعیت و روایت سینمایی است. در برخی آثار، کارگردانان و فیلمنامهنویسان، به بهانه درام، تغییراتی در روایت تاریخی ایجاد میکنند. در مواردی، این تغییرات میتواند موجب تحریف واقعیت شود و در برخی موارد، شخصیتها و رویدادها را آنطور که نبودهاند، به تصویر بکشد. نمونهای از این مسئله، فیلم «آسمان غرب» است که سال گذشته در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. کارگردان این فیلم در نشست خبری به صراحت اعلام کرد که شخصیت شهید سهیلیان را با تغییراتی در سرنوشت و نحوه شهادت او بازنمایی کرده است. او گفت: «من دوست داشتم اینطور نشان بدهم.»
این اعتراف، پرده از یک موضوع مهم برمیدارد؛ آیا فیلمسازان حق دارند واقعیتهای تاریخی را به میل خود تغییر دهند؟ و مهمتر از آن، چرا منتقدان به این مسئله نمیپردازند و از کنار چنین تحریفاتی به نفع درام و سینمایی کردن آثار، به سادگی عبور میکنند؟
سینما، بهویژه در ژانر تاریخی و بیوگرافی، همواره در مرز میان واقعیت و درام حرکت میکند. بسیاری از کارگردانان، برای جذابتر کردن روایت و افزایش تأثیرگذاری احساسی، از عناصر داستانی استفاده میکنند که ممکن است واقعیت را تغییر دهد. این مسئله در سینمای غرب نیز دیده میشود. در سینمای ایران، که بسیاری از آثار تاریخی و دفاع مقدسی، بار ایدئولوژیک و ارزشی نیز دارند، این تغییرات حساستر و بحثبرانگیزتر میشوند. در چنین شرایطی، منتقدان باید نقش مهمی ایفا کنند. آنها نباید تنها به نقد فنی بسنده کنند، بلکه در نقد و بررسیهایشان باید به میزان وفاداری یک فیلم به حقیقت نیز بپردازند، چراکه اگر یک فیلم، مخصوصاً درباره شخصیتهایی که نقش مهمی در تاریخ معاصر داشتهاند، به شکل نادرستی بازنمایی شود، میتواند تصورات عمومی را تغییر دهد و به نوعی تاریخسازی نادرست انجام دهد. البته این نکته فقط درباره شخصیتها وجود ندارد. گاهی در روایت حوادث نیز چنین اختلالاتی به چشم میخورد.
برخی فیلمسازان بر این باورند که سینما، واقعیت را بازسازی نمیکند، بلکه آن را تفسیر میکند. این دیدگاه تا حدی پذیرفتنی است، اما زمانی که پای شخصیتهای واقعی و رویدادهای مستند در میان باشد، مرزهای اخلاقی این تفسیرها باید مشخص شود. یک فیلمساز اگر میخواهد از یک واقعه واقعی الهام بگیرد، اما قصد تغییر بخشهایی از آن را دارد، باید از ابتدا اعلام کند که فیلم او «بر اساس واقعیت» ساخته شده، نه اینکه ادعا کند روایتی مستند از یک رویداد ارائه میدهد. اما در سینمای ایران، این شفافیت کمتر دیده میشود. فیلمسازانی که تاریخ را مطابق سلیقه خود بازتعریف میکنند، معمولاً توضیحی درباره میزان تغییرات ایجادشده نمیدهند و همین باعث میشود مخاطب، روایت فیلم را بهعنوان واقعیت تاریخی بپذیرد.
منتقدان سینمای ایران معمولاً به بررسی عناصر فنی، هنری و ساختاری فیلمها میپردازند. در حالی که در آثاری با پسزمینه تاریخی، لازم است آنها فراتر از این حوزهها بروند و در کنار تحلیلهای سینمایی، به بعد محتوایی نیز توجه کنند. این مسئله از دو بابت اهمیت دارد: حفظ امانت تاریخی؛ وقتی فیلمی درباره یک شخصیت تاریخی یا یک واقعه مهم ساخته میشود، باید حداقل چارچوبهای اصلی واقعیت حفظ شود. مسئولیت اجتماعی نقد؛ منتقدان، فقط تحلیلگران هنری نیستند، بلکه نقش راهنما برای مخاطبان و حتی سازندگان فیلم را نیز ایفا میکنند. در همین راستا، باید رسانهها و نشریات سینمایی، فضایی را برای بررسی تاریخی فیلمها فراهم کنند. فیلمهای تاریخی و دفاع مقدسی، نقشی فراتر از یک اثر سینمایی صرف دارند؛ آنها در شکلدهی به حافظه جمعی و درک عمومی از تاریخ مؤثرند. به همین دلیل، منتقدان سینما علاوه بر عناصر فنی و دراماتیک این آثار باید بر وفاداری آنها به حقیقت نیز نظارت داشته باشند.
امسال هم چندین فیلم با زمینههای دفاع مقدسی و تاریخ معاصر در جشنواره فیلم فجر حضور دارند که دقیقاً همین ابهامات درباره روایت داستانی و تاریخی آنها مطرح است و منتقدان کمتر به نقد محتوایی آنها پرداختهاند.
آیا منتقدان فیلمهای تاریخی و دفاع مقدسی به تحریف واقعیت توجه میکنند؟
تحریف تاریخ روی پرده سینما
سینما، بهویژه در ژانر تاریخی و بیوگرافی، همواره در مرز میان واقعیت و درام حرکت میکند. بسیاری از کارگردانان، برای جذابتر کردن روایت و افزایش تأثیرگذاری احساسی، از عناصر داستانی استفاده میکنند که ممکن است واقعیت را تغییر دهد. این مسئله در سینمای غرب نیز دیده میشود.
صاحبخبر -
∎