به گزارش ایرنا، روزهای پس از ۱۲ فروردین و بازگشت تاریخی امام راحل به وطن، تجلیگر تحولات سیاسی و انقلابی مردم ایران بود. در سراسر کشور، از جمله استان گلستان، شور و شوق انقلابی به اوج خود رسید و مردم این سرزمین، با قلوبی سرشار از شجاعت و امید، دیگر ترسی از ظلم و ستم پهلوی نداشتند.
خروش انقلابی مردم ایران، پایههای لرزان رژیم پهلوی را به لرزه درآورد و اندیشههای شاهنشاهی را به ویرانی کشاند. تنها نیاز به تلنگری بود تا انقلاب اسلامی به پیروزی برسد و این تلنگر را معمار کبیر انقلاب اسلامی وارد کرد. پس از فرار شاه، مزدوران پهلوی یکی پس از دیگری از کشور گریختند.
کنترل کشور به تدریج از دست بختیار، آخرین نخستوزیر شاه، خارج شد و ارتش، ژاندارمری، شهربانی و دیگر نهادهای امنیتی شاه در برابر امواج خروشان مردم ناتوان شدند. هنگامی که هُمافران به صفوف انقلاب پیوستند، شوک عظیمی به باقیماندههای رژیم شاهنشاهی و استکبار جهانی که در تلاش برای حفظ سلطنت بودند، وارد شد. عدهای برای جلوگیری از هرج و مرج و بیثباتی در دولت، این واقعیت را تنها شایعه میخواندند.
بدنه انقلابی ارتش با پیوستن به ملت ایران، اراده آنان را برای سرنگونی رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن، بیش از پیش قویتر ساخت.
مردم دلاور خطه گرگان و دشت نیز، همانند سایر نقاط کشور، با شجاعتی بینظیر در برابر ستم رژیم پهلوی ایستادند و با قیام و ایستادگی خود، بساط این رژیم طاغوتی را برای همیشه از این منطقه برچیدند.
در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷، تنها سه روز مانده به پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، یکی از رخدادهای مهم در تاریخ انقلاب اسلامی گرگان به وقوع پیوست. این روز که با عنوان «جنگ خونین» و «گرگان در آتش و خون» در مطبوعات ثبت شد، بوی خون و صدای گلوله در تمامی شهر پیچید.
مأموران ظالم شاهنشاهی که نمیخواستند سقوط رژیم طاغوتی را تماشا کنند، با آتش زدن بازار گرگان، مردم بیگناه را شهید و مجروح کردند. غلامرضا خارکوهی، تاریخنگار انقلاب اسلامی، رویدادهای ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ در گلستان را چنین توصیف میکند:
«در دوران پهلوی، شهربانی گرگان با مردم این شهر بدترین رفتارها را داشت و بهعنوان خشنترین شهربانی ایران شناخته میشد. مأموران شهربانی در روز روشن به مردم و مقدساتشان اهانت کرده و به مساجد تیراندازی میکردند. آنها حتی شاهدوستها را تحریک میکردند تا در خیابانها شعار جاوید شاه سر دهند. شهربانی که باید از امنیت و حیثیت شهر و مردم محافظت میکرد، خود باعث ناامنی شده بود.»
روز پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۵۷، حدود ساعت چهار صبح ، چند نفر از جوانان انقلابی در خیابان طهماسبی گرگان مشغول پاسداری و نگهبانی بودند که مورد حمله مسلحانه مأموران شهربانی قرار گرفتند. در این حادثه تلخ، دو نفر از انقلابیون بیدفاع به نامهای «رجب سلیمانی» و «برات آبرودی» به شهادت رسیدند و دو نفر دیگر به نامهای «غلامرضا صدیقی» و «سید رضا شریفحسینی» مجروح شدند.
پس از این حادثه، جوانان انقلابی به مقابله پرداختند و برای انتقامگیری خون دوستان خود، به مأموران شهربانی حمله کرده و یکی از آنها به نام «حمزه حسینی» را دستگیر کردند. او را پس از ضرب و شتم، به مسجد گلشن گرگان بردند.
غلامرضا خارکوهی روایت میکند: «صبح آن روز به مغازه محل کارم که در خیابان امام خمینی (ره) بود، رفتم. یکی از همکارانم گفت نیروهای انقلابی شب گذشته یک پاسبان را دستگیر کرده و پس از ضرب و شتم، جسم نیمهجانش را به درختی در میدان عباسعلی آویزان کردهاند. با عجله به میدان رفتم و دیدم مردم برای تماشای جسد پاسبان جنایتکار شهربانی به آنجا آمدهاند. پس از دقایقی، مأموران شهربانی وحشیانه به خیابانها ریختند و به جان و اموال مردم حمله کردند.»
مأموران شهربانی در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷، بدون مجوز قانونی، دست به کشتار و آتشسوزی اموال مردم زدند. حدود ۱۰۰ مغازه، انبار و هتل در خیابان امام خمینی(ره) گرگان آتش زده شدند و برخی از اجناس آنها به غارت رفت.
آنها حتی ماشینهایی که برای تخلیه اموال مغازهها و نجات از آتشسوزی آمده بودند را به آتش کشیدند و به سوی مردمی که مشغول نجات اجناس خود بودند، شلیک کردند.
در آن روز، هیچکس از شر گلولههای آتشین مأموران در امان نبود. حتی زنی که برای یافتن فرزندانش به کوچه نزدیک منزلش آمده بود، مورد هدف قرار گرفت.
مردم مظلوم گرگان در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷، با چنگ و دندان به یاری هم شتافتند تا آتشسوزیها را خاموش کرده و اجناس مغازهها را از شعلههای آتش نجات دهند. مأموران که جنب و جوش فوقالعاده مردم را دیدند، به سوی ماشینهای آتشنشانی شلیک کردند تا مانع اطفای حریق شوند. اما رانندگان آتشنشانی با چرخهای پنچر شده هم به حرکت خود ادامه دادند و مردم نیز با شلنگهای آب متصل به شیرهای آب منزل و مغازههای خود، برای پر کردن منبع آب ماشینهای آتشنشانی تلاش میکردند.
به گزارش ایرنا، در ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ و تنها سه روز مانده به پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، یکی از مهمترین وقایع در تاریخ انقلاب اسلامی گرگان به وقوع پیوست. مطبوعات آن روزها از این رخداد با عناوینی همچون «جنگ خونین» و «گرگان در آتش و خون» یاد کردند.
در این روز، بوی خون و صدای گلوله تمام شهر را فراگرفت. مأموران ظالم شاهنشاهی که نمیخواستند سقوط رژیم طاغوتی را شاهد باشند، با آتش کشیدن بازار گرگان، مردم بیگناه را به شهادت رساندند و مجروح کردند.
روایت مرحوم آیتالله سید حبیبالله طاهریگرگانی درباره حوادث این روز این گونه است: «آن روز آتش و خون با رگبار مسلسلهای پلیس که مرتب به طرف مردم نشانه میرفت، همراه بود و عدهای نیز به شهادت رسیدند. من طی تماسی با آیتالله طالقانی، جریان را به ایشان اطلاع دادم. او هم در پاسخ گفت که از شهربانی کل کشور درخواست میکنم جلوی مأموران را بگیرد. رژیم پهلوی از ایشان ترس بیشتری داشت. پس از مدتی دوباره با من تماس گرفت و گفت شهربانی کل کشور قرار است مأموران را از سطح شهر جمعآوری کند. حدود دو ساعت بعد، مأموران به تدریج از سطح شهر گرگان جمعآوری شدند اما خسارات زیادی به مردم وارد شد.»
گرگان در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ به شهری جنگزده تبدیل شده بود، گویی توسط فانتومهای متجاوز مورد حمله قرار گرفته بود. فضای شهر آکنده از دود، آتش، بوی خون و باروت و صدای گلوله بود. فریادهای "الله اکبر" و نالههای مردم بیگناه به همراه زبانههای سرکش آتش، مجال تامل و تحمل را از مأموران شاهنشاهی گرفته بود. آنها حتی از پنجرههای هتل میامی نیز به سوی مردم تیراندازی میکردند.
در نتیجه رفتار خشونتبار مأموران شهربانی در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷، علاوه بر دو شهید سحرگاه آن روز، چهار نفر دیگر در ساعات بعد به شهادت رسیدند و دهها نفر زخمی شدند. شهدای واقعه خونین ۱۹ بهمن شامل ذبیحالله خوزین، مسلم مازندرانی، مسلم نوروزی، مسعود گلدسته، برات آبرودی و رجب سلیمانی بودند.
این واقعه به حدی ناگوار بود که خبر آن در همان روز به حضرت امام خمینی(ره) در تهران رسید. ایشان در سخنرانی عصر همان روز با ناراحتی اعلام کردند: «الان به من اطلاع دادهاند که در گرگان و بعضی جاهای دیگر در این روزها کشتار شده است. آخر چرا این طور کارها میشود؟؟»
نخستوزیر دولت موقت، مهندس بازرگان، نیز یک روز پس از واقعه خونین ۱۹ بهمن ۱۳۵۷، در سخنرانی خود در دانشگاه تهران اعلام کرد: «چنان فجایع عظیم و وحشیگریهای ناگفتنی و ناشنیدنی و ننگآمیز در شهرهایی مثل گرگان و اراک به پا میکنند و به انتقام کشته شدن یک پاسبان، دهها و صدها و هزاران نفر از مردم شهر را میکشند و مجروح و مصدوم میکنند و آتش میزنند. این چه ارتشی است که شهر را میسوزاند؟ مگر شما از کجا آمدهاید؟ مگر مغول با چنگیز هستید؟ آخر خجالت نمیکشید؟ چرا این کارها را میکنید؟»
در آستانه طلوع چهل و ششمین بهار آزادی انقلاب اسلامی، بار دیگر خورشید فجر در ایران اسلامی درخشید. بهمن ماه و دهه فجر انقلاب اسلامی، یادآور حماسهها و رشادتهای جوانان این مرزوبوم در ذهن یکایک ملت ایران است. خبرگزاری جمهوری اسلامی در گلستان، به دنبال بازخوانی و مرور حوادث بهمن ماه سال ۱۳۵۷ و خروش مردم دلیر این دیار علیه رژیم پهلوی است.