روزنامه جامجم در گفتوگو با فیلمنامهنویس فیلم تاکسیدرمی نوشت: به گفته علی ملکی ایده اولیه این فیلم بر اساس یک اتفاق واقعی در اواخر دهه ۵۰ شکل گرفته و پس از چند ماه پژوهش، به فیلمنامه کنونی تبدیل شده است. این فیلم داستان تلاش ۳ شکارچی برای شکار گوزن زرد ایرانی، گونهای در حال انقراض، را روایت میکند که در بحبوحه انقلاب در سالهای ۵۶ و ۵۷ قرار دارد.
ملکی و تیمش تصمیم گرفتند داستانی را روایت کنند که مشابه آن در سینمای ایران وجود نداشته باشد. ایدههایی که در سینمای جهانی مشابه آن دیده شده، در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته بود. او توضیح میدهد که هدفشان این بود که لحن متفاوتی را امتحان کنند، زیرا معتقدند سینمای ایران نیاز به مدلهای جدیدی از روایت دارد. انتخاب لحن تراژدی-کمدی به این دلیل بود که بهدنبال ایجاد نوعی بازیگوشی بودند که با شرایط داستان تناسب داشته باشد. این انتخاب باعث شد که در نهایت به شکل خاصی از کمدی و تراژدی دست یابند که مخاطب آن را متفاوت از فیلمهای مرسوم سینمای ایران میبیند.
او همچنین به این نکته اشاره میکند که نوع فیلمهایی مانند "تاکسیدرمی" میتواند واکنشهای متفاوتی از مخاطبان بههمراه داشته باشد. برخی از تماشاگران از فیلم استقبال کردهاند و برخی دیگر نتواستهاند ارتباط خاصی با آن برقرار کنند. ملکی میگوید که این نوع فیلمها در واقع بخشی از یک مدل خاص از سینما هستند و مانند سایر ژانرها، مثل سینمای اجتماعی یا کمدی، طرفداران خاص خود را دارند. او معتقد است که فیلمهای با چنین لحن و سبکهایی در جشنوارههای سینمایی ممکن است بازخوردهای متفاوتی دریافت کنند، چون مخاطبان جشنواره معمولاً تجربه و دیدگاههای متفاوتی نسبت به عموم مردم دارند.
در بخشهای مختلف فیلمنامه، شامل نگارش شخصیتها و اتفاقات، تیم فیلمسازی به این نتیجه رسید که باید داستان را بهگونهای نوآورانه و متفاوت ارائه دهند. این تفاوتها در نوشته اولیه وجود داشت، اما در نسخههای بعدی، تغییراتی مانند اضافه کردن نقش پیر خردمند و نریشن ذهنی ایجاد شد. کارگردانی محمد پایدار نیز که پیش از این در فیلمهای کوتاه تجربه مشابهی داشته، در این پروژه به لحن خاصی از کمدی دست یافت که باعث شد فیلم بهطور طبیعی بهسمت یک تراژدی-کمدی متمایل شود.
ملکی همچنین به نکتهای مهم اشاره میکند که در سینمای ایران، کمدی اکشن بهطور کامل توسعه نیافته است و تولید این نوع فیلمها با دشواریهای خاص خود روبهروست. او از این بابت به تفاوتهایی که در استفاده از تکنولوژی و مدلسازی شخصیتها مانند خرس و گوزن در این فیلم ایجاد شده است، اشاره میکند. این انتخابها به فیلم ارزش افزودهای میدهد که به نظر او مخاطبان سینما از آن استقبال خواهند کرد.
نویسنده فیلم "تاکسیدرمی" در پایان تأکید میکند که تجربهکردن چنین سبک و ساختاری در سینما از اهمیت ویژهای برخوردار است و برای مخاطبان خاص خود جذابیت دارد. این نوع فیلمها بهویژه در میان جوانترها و کسانی که با سینمای روز دنیا آشنا هستند، بیشتر مورد استقبال قرار میگیرند. ملکی معتقد است که هر فیلمی که با لحن متفاوت ساخته میشود، بازخوردهایی متفاوت خواهد داشت و نباید به دلیل نظرات خاص برخی از تماشاگران از ساخت چنین فیلمهایی دست کشید. برای او مهم این است که فیلم پیامی به مخاطبان منتقل کند و این پیام بهطور کامل در "تاکسیدرمی" قابل مشاهده است.